۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

تا ته استخر

چند وقت پیش در حین مطالعه ی برخی از نوشته های یکی ازدوستان بودم. به جملاتی برخوردم که برایم بسیار آشنا و با معنا بود. تصمیم گرفتم آنها را منتشرکنم.
«پات به کف استخر نمي خوره. شهامت مي کني و زود بالا نمياي، پايين تر ميري، دست و پا مي زني، بازم پايين تر، همه ي حواست به اينه که کي پات به کف استخر مي خوره و يهو مي خوره، انگار برق تو رو گرفته باشه. مست فتح و بشارتي تازه مياي بالا، چشمات برق مي زنه، تو تا ته ته استخر رفتي، به اونهايي که تشويقت کردن تا ته استخر رو لمس کني، به اونهايي که تو نيم متري دست و پا مي زنن، يه جور ديگه نگاه مي کني. حالا توي آب فاتحانه مي رقصي و هنوز خيلي ها شادماني تو رو درک نمي کنن، با ترديد نگاهت مي کنن و تو لبخند رضايتت رو بي هيچ چشم داشتي نثارشون مي کني. از لحظه اي که امنيت سطح آب رو رها مي کني تا ته استخر رو لمس کني، در خلاء هستي. در برزخ، نه در سطح و نه در عمق. در ميانه، پر از ترديد، پر از بيم و اميد. سرگشته اي مسافر، مسافري بي خانه و وقتي تجربه کردي آنچه رو که بي قرارش بودي، مقصد تويي، خانه تويي، آب تويي، همه استخر تويي، سطح تويي، عمق تويي، همه رو ميفهمي، اگر چه کسي تو رو نفهمه. زندگي همون استخره. همه ی روابط ما، همه ی بايدها و نبايدها، قاعده ها، شکستها و پيروزيها در سطح اتفاق ميافته. کمتر کسي هست که شهامت کنه و شناخته ها رو رها کنه، کلمات و معاني رو رها کنه و به دل سکوتي مرموز شيرجه بره. گاهي از سطح فراتر مي ريم، اما سکوت و بي معنايي رو تاب نمياريم و خيلي زود دوباره به سطح بر مي گرديم، گاهي نه تحمل موندن در سطح رو داريم و نه شهامت فراتر رفتن به عمق رو، یه متوسط بیچاره.»

نقش اهداف و هدف گزینی در انگیزش

فایل زیر که خلاصه ای از فصل پنجم کتاب انگیزش درتعلیم و تربیت اثر شانک و پنتریچ است را می توانید دانلود کنید.
انگیزش در تعلیم وتربیت. فصل پنجم: نقش اهداف و هدف گزینی

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

کودکان امروز

ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید:
«مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت ویژه برخوردار شوند. همه‌ی کودکان، اعم از آن که در پی ازدواج یا بی‌ازدواج زاده شده باشند، حق دارند که از حمایت اجتماعی یکسان بهره‌مند شوند».
همچنین اصل ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید: « برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی و دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند».
متاسفانه کودکان درجامعه ی ما چندان مورد توجه نیستند. کافیست به این مطالب نگاهی بیاندازید.
کودکان بازمانده از تحصیل
کودک آزاری
کودکان و کار

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

ناتوانی های یادگیری

در فایل زیر با ناتوانی های یادگیری، تعاریف، تاریخچه بحث ناتوانی های یادگیری، ناتوانی های یادگیری درگستره ی سنی و ... بیشتر آشنا خواهید شد. این پاور خلاصه ای از فصل اول کتاب «ناتوانی های یادگیری» اثر «ژانت لرنر» ترجمه ی «عصمت دانش» است.
ناتوانی های یادگیری

روشهای ارائه خدمات به افراد دچار ناتوانی یادگیری

درفایل پاور زیر با روش های ارائه ی خدمات به افراد دچار ناتوانی یادگیری آشنا می شوید که خلاصه ای از فصل پنجم کتاب «ناتوانی های یادگیری» اثر «ژانت لرنر» ترجمه ی «عصمت دانش» است.
روشهای ارائه خدمات به افراد دچار ناتوانی یادگیری

نظریه ی شناختی- اجتماعی در انگیزش

در فایل زیر می توانید خلاصه ی فصل چهارم کتاب «انگیزش درتعلیم و تربیت» را با عنوان «نظریه ی شناختی اجتماعی» دانلود کنید.
انگیزش در تعلیم و تربیت. فصل چهارم: نظریه ی شناختی- اجتماعی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

نظریه ی اسناد

نظريه ي اسناد يک نظريه ي شناختي- انگيزشي است و بر پايه ي يک تشبيه کلّيِ «خدا گونه» از فرد قرار دارد به اين معني که افراد تصميم گيرندگاني منطقي و آگاه هستند. اين تشبيه در مقابل تشبيه ماشيني قرار داردکه رفتار انسان را با يک ماشين بي اراده يکسان مي داند. دو فرض کلي از تشبيه خدا گونه در نظريه ي اسنادي قرار گرفته است. فرض اولِ نظريه يِ اسناد اين است که افراد به واسطه يِ درک و تسلط بر محيط خود بر انگيخته مي شوند. فرض دوم اظهار مي کند که افراد دانشمندان ساده اي هستند که مي کوشند تا محيط خود را درک کنند، به ويژه تلاش مي کنند، تعيين کننده هاي علّي رفتار خود و ديگران را دريابند.
نظريه ي اسناد به ماکمک مي کند تا بفهميم چگونه افراد ممکن است درباره ي موفقيت ها و شگفتي هاي خويش فکر کنند و چگونه برخي افراد شکست ها را جبران و شيوه هاي مقابله و پيشرفت سازگارانه و سازنده اي را دنبال مي کنند، در حالي که ساير افراد مشکل دارند.
براي آگاهي بيشتر از نظريه ي اسناد، فايل زير را که خلاصه اي از فصل سوم کتاب «نظريه هاي انگيزش در تعليم و تربيت» اثر پنتريچ و شانک است را دانلود کنيد.
انگیزش در تعلیم و تربیت. فصل سوم: نظريه ي اسناد

نوزادان در 6 ماهگی درست را از غلط تشخیص می دهند!!!

پیش از این تصور می شد نوزادان در بدو تولد مثل لوح سفید هستند و اخلاقیات را به مرور یاد می گیرند اما روانشناسان دریافته اند که نوزادان ۶ ماهه توانایی تشخیص درستی را از غلط دارند بنابراین آنها حدس میرنند که نوزادان با به همراه داشتن یک سری کدهای اخلاقی به دنیا می آیند.
در تحقیقی که به سرپرستی (Paul Bloom) در امریکا انجام شد، محققین به این نتیجه رسیدند که بر خلاف گفته فروید ما حیوان های غیر اخلاقی نیستیم. بلکه با یک سری کدهای اخلاقی به دنیا می آییم.
برای اطلاعات بیشتر به این پیوند مراجعه کنید.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

آموزش «آداب و مهارت‌های زندگی» از مهد کودک تا سربازی

یکی از معضلاتی که جامعه ی ما بدان دچار است، پایین بودن یا نداشتن مهارت های زندگی توسط افراد جامعه است. بالاخره مسئولان تعلیم و تربیت به این فکر افتادند که مهارتهای زندگی را به افراد جامعه بیاموزند. امری که سالهاست فقدانش به شدت احساس می شود. برای آگاهی بیشتر از طرح «آموزش مهارتهای زندگی از مهد کودک تا سربازی» می توانید به این پیوند مراجعه کنید. امیدوارم این طرح به طور جدی و تخصصی و با برنامه پیگیری شود.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

واژه نامه ی آنلاین آماری

در این پایگاه می توانید واژه های تخصصی آماری را به صورت آنلاین ترجمه کنید.

شبکه ی علمی کشور

شبکه علمی کشور از سال 1379 با هدف ايجاد شبکه ارتباطي و اطلاع رساني اختصاصي بين دانشگاهها و مراکز تحقيقاتي به منظور توسعه فناوري اطلاعات به عنوان يکي از ابزارهاي ضروري سرعت بخشيدن و نظام‌مند کردن جريان اطلاعات علمي و عامل موثر بر توسعه همه جانبه دانش و فناوري آغاز به کار کرد. در این پایگاه مقالات علمی، آدرس های مفیدی وجود دارد. برای آشنایی بیشتر با شبکه علمی کشور میتوانید به این لینک مراجعه کنید.

آیا شما شانس ازدواج خواهید داشت؟

در تحقیقی که به حمایت سازمان ملی جوانان انجام شده، به این نتیجه رسیده اند که حدود دو میلیون دختر دم بخت بی شوهر خواهند ماند. برای اطلاع بیشتر از این تحقیق می توانید به این لینک مراجعه کنید.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

شمّه ای از وجود نگری

انسان شدن یک پروژه است و تکلیف ما این نیست که بدانیم کیستیم بلکه این است که خودمان را بیافرینیم. ما آزادیم و مسئول انتخاب های خود هستیم.
چون طرح از پیش تعیین شده ای برای زندگی وجود ندارد، افراد با تکلیف به وجود آوردن معنی زندگی خودشان روبرو هستند.
نیچه: کسی که چرایی برای زندگی کردن دارد، می تواند تقریباً هر چگونه ای را تحمل کند.
آزادی جرأت انتخاب کردن مسیرهای تازه است و اطمینانی نیست که این مسیر ها به کجا منتهی می شوند.
سارتر: آزادی و مسئولیت دو روی یک سکه اند.
اظطراب وجودی که اصولاً آگاهی از آزادی خودمان است جز ضروری زندگی است.
مِی: آزادی و اظطراب دوروی یک سکه اند.
اضطراب وجودی نتیجه اجتناب ناپذیر روبرو شدن با مرگ؛ آزادی، انزوای وجودی و بی معنایی است.
مِی: بودن جرات می خواهد. کشمکش دائمی درون ما بین امنیتِ وابستگی و شادیها و عذاب های رشد است.
ما در معرض تنهایی، بی معنایی، پوچی، گناه و انزوا قرار داریم.
ما اصولاً تنها هستیم و با این حال فرصت برقرار کردن ارتباط با موجودات دیگر را داریم.
احساس انزوا زمانی ایجاد می شود که تشخیص دهیم نمی توانیم برای تایید شدن خودمان به دیگران وابسته باشیم، یعنی ما به تنهایی باید به زندگی معنا دهیم و باید تنها تصمیم بگیریم چگونه می خواهیم زندگی کنیم.
قبل از اینکه بتوانیم در کنار دیگری بایستیم باید قادر باشیم تنها بایستیم.
زندگی اتفاق پشت اتفاق است بدون هیچ تضمینی جز حتمی بودن مرگ.
نیچه: چیزی که مرا نمی کشد، مرا قوی تر میکند.
آنهایی که از مرگ می ترسند از زندگی هم هراس دارند.
اگر می خواهیم معنی دار به زندگی فکر کنیم باید به مرگ بیاندیشیم.
فرانکل: مرگ را نباید تهدید دانست، بلکه مرگ ما را با انگبزه می کند که به صورت کامل زندگی کرده و از هر فرصتی برای انجام دادن کاری معنی دار استفاده کنیم.

انسان = آزادی = اضطراب = انتخاب = مسئولیت
برده = گریز از آزادی = عدم انتخاب واقعی = امنیت

رابطه ي بين حمايت اجتماعي ادراك شده ،سبك هاي هويتي و نگرش نسبت به دين در دانش اموزان مقطع متوسطه شهر بیرجند

قابل توجه تمامي کساني که به نحوي در انجام اين تحقيق مشارکت داشته اند

معرفي تحقيق:
براي آشنايي بيشتر با اين تحقيق مي توانيد به اين لينک مراجعه کنيد و پيشنهاده ی تحقيق را مطالعه نماييد.

گزارش کار:
اين تحقيق در مرحله ي جمع آوري اطلاعات است. اميد است در ارديبهشت ماه اطلاعات جمع آوري شود و در خرداد ماه تجزيه تحليل صورت بگيرد و در اواخر همان ماه نتايج انتشار يابد.

قابل توجه تمامی کسانی که در این تحقیق ما را یاری کردند

مرحله ی جمع آوری اطلاعات به پایان رسیده است و در حال تجزیه تحلیل اطلاعات هستیم.
بدین وسیله از تمامی کسانی که در امر جمه آوری اطلاعات با ما همکاری نمودند کمال تشکر را داریم. از مدیران، معاونین و معلمانی که وقتشان را در اختیار ما قرار دارند سپاس گذاریم و به خاطر اینکه مبادا نامی از کسی نا گفته باقی بماند فقط به ذکر اسامی مدارس اکتفامی کنیم.
آرزوی توفق روز افزون را برای شما داریم.

هنرستان پسرانه ی فنّی محمودیه خیّامی
هنرستان پسرانه ی فنّی ابوذر
دبیرستان پسرانه ی علی شریعتی
دبیرستان پسرانه ی شهید رجایی
دبیرستان پسرانه ی طالقانی
دبیرستان پسرانه ی علامه بحرالعلوم
دبیرستان پسرانه ی علامه طباطبایی
دبیرستان پسرانه ی شهید بهشتی

منتظر اعلام نتایج نهایی تحقیق باشید. امید است که بتوانیم در تیر ماه امسال نتایج را انتشار دهیم.

نتایج:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرش نسبت به دین از طریق سبک های هویتی و حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع رگرسیون چندگانه بود. برای اجرای پژوهش، 320 نفر از دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر بیرجند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه های شیوه ی دین داری (PCBS)، سبک هویت (ISI-6G) و حمایت اجتماعی (CASSS2000) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد که برای پیش بینی شیوه ی دین داری آگاهانه، حمایت اجتماعی ادراک شده بهترین پیش بین و برای پیش بینی بی دینی سطحی و بنیادگرایی، سبک هویت بهترین پیش بین است. همچنین نتایج نشان داد که هیچ کدام از متغیرهای سبک هویت و حمایت اجتماعی ادراک شده قادر به پیش بینی نسبی گرایی نبودند.


این طرح با همکاری دکتر احمد خامسان به اتمام رسید

اعتباريابي پرسشنامه (MTEBI) در دانشجو معلمان بيرجندي

قابل توجه تمامي کساني که به نحوي دراعتباريابي اين پرسشنامه مشارکت داشته اند

معرفي پرسشنامه:
در راستای تدوین ابزار برای سنجش باورهای کارامدی معلمان در تدریس، گیبسون و دمبو (1984؛ به نقل از سرتی ،2010) مقیاس کارامدی معلمان (TES) را تهیه کردند. ابزار آن ها شامل دو خرده مقیاس بود، خرده مقیاس خودکارامدی شخصی معلم (PTE) که اطمینان معلم برای تدریس کارامد و بهبود وضعیت دانش آموزان را مورد سنجش قرار می داد. دومین خرده مقیاس شامل عقاید معلمان در مورد اینکه اثرشان بر پیشرفت دانش آموز تا چه حدی توسط فاکتورهای خارجی مانند پیشینه ی اجتماعی اقتصادی، و محیط خانه محدود می شود. آن ها این خرده مقیاس را کارامدی تدریس نامیدند (TE) . درادامه در سال 1990، انوچ و ریگز برای سنجش باورهای کارامدی معلمان و دانشجو معلمان ابتدایی در تدریس علوم، دست به تهیه پرسشنامه ای زدند. این پرسشنامه دو فرم داشت. فرم (STEBI-A) دارای 25 آیتم با گستره پاسخ 5 سطحی (از کاملا موافقم=5 نمره تا کاملا مخالفم=1 نمره) و دو خرده مقیاس بود. خرده مقیاس کارامدی شخصی معلم در تدریس علوم (PSTE) و خرده مقیاس انتظار معلم از نتایج تدریس علوم (STOE) ( به نقل از بلیچر، 2004). با تغییر جملات و افعال فرم (STEBI-A) به زمان «آینده»، فرم (STEBI-B) برای سنجش باورهای کارامدی دانشجو معلمان ساخته شد. این فرم نیز مانند فرم (STEBI-A) دارای 25 آیتم و دو خرده مقیاس (PSTE) و (STOE) بود (به نقل از انوچ و همکاران، 2000).
در سال 2000 انوچ و همکاران پرسشنامه ی باورهای کارامدی دانشجو معلمان در تدریس ریاضی (MTEBI) را از روی فرم (STEBI-B) ساختند. این مقیاس در شکل اولیه ی خود دارای 23 آیتم با گستره پاسخ 5 سطحی (از کاملا موافقم=5 نمره تا کاملا مخالفم=1 نمره) و دو خرده مقیاس بود. خرده مقیاس (PMTE) برای سنجش کارامدی شخصی دانشجومعلمان در تدریس ریاضی بود که 13 آیتم داشت. خرده مقیاس (MTOE) که انتظار دانشجو معلمان از نتایج تدریس را می سنجید و دارای 10 آیتم بود. تحلیل های آماری برای هر دو خرده مقیاس انجام شد و 2 آیتم که همبستگی کمتر از 30 ./ داشتند از پرسشنامه حذف شدند. پرسشنامه نهایی دارای 21 سوال شد که 13 سوال (سوالات 2، 3، 5، 6، 8، 11، 15، 16، 17، 18، 19، 20 و 21) مربوط به خرده مقیاس (PMTE) و 8 سوال (سوالات 1، 4، 7، 9، 10، 12، 13 و 14) مربوط به خرده مقیاس (MTOE) بود. برای خرده مقیاس (PMTE) 8 سوال به صورت منفی نوشته شد (سوالات 3، 6، 8، 15، 17، 18، 19 و 21). سوالات خرده مقیاس (MTOE) همگی به صورت مثبت نوشته شدند. پایایی خرده مقیاس ها به ترتیب برای (PMTE) آلفای کرونباخ 88./ و برای (MTOE) آلفای کرونباخ 77./ گزارش شده است. تحلیل فاکتورهای تأییدی نشان داد که دو خرده مقیاس از یکدیگر مستقل هستند، که تأیید کننده ی روایی سازه ی (MTEBI) است. ساختار اصلی (MTEBI) به وسیله ی تجزیه تحلیل تأییدی فاکتورها با استفاده از برنامه EQS آزموده شد.

با توجه به آنکه تحقيق پيرامون خودکارامدي معلمان و دانشجو معلمان ايراني در تدريس رياضي مبرم و ضروري است و ابزاري استاندارد براي سنجش خودکارامدي آنان در تدريس رياضي وجود ندارد، لذا ما در اين تحقيق به دنبال هنجار يابي پرسشنامه عقايد کارامدي معلمان (MTEBI) که توسط انوچ و همکاران (2000) ساخته شده هستيم تا اساسي باشد براي تحقيقات بعدي در زمينه خودکارامدي دانشجو معلمان در تدريس رياضي.

گزارش پيشرفت کار:
داده هاي اين پرسشنامه جمع آوري شده و در مرحله تجزيه تحليل است. اميد است که در ارديبهشت ماه امسال نتايج را منتشر کنيم.

نتایج:

هدف این پژوهش اعتباریابی پرسشنامه ی عقاید کارامدی دانشجومعلمان در تدریس ریاضی (MTEBI) بود. این پرسشنامه توسط انوچ و همکاران در سال 200 بر اساس پرسشنامه ی (STEBI-B) ساخته شده است. جهت بررسی پایایی و روایی پرسشنامه، 140 نفر از دانشجومعلمان شهر بیرجند به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پس از اجرا و جمع آوری پرسشنامه ها، برای سنجش روایی پرسشنامه از روش تحلیل عاملی استفاده شد و برای برآورد پایایی پرسشنامه ازروش آلفای کرانباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه از روایی مناسبی برخوردار است و دو بُعد خودکارامدی و انتتظار نتایج تدریس ریاضی را مورد سنجش قرار می دهد. همچنین نتایج نشان داد که پایایی کلی پرسشنامه (73/0) و پایایی خرده مقیاس های خودکارامدی (80/0) و انتظار نتایج تدریس ریاضی (66/0) درحد قابل قبولی است.

اصل مقاله به زودی برای چاپ در مجلات علمی پژوهشی ارسال خواهد شد
این طرح با همکاری دکتر احمد خامسان انجام شده است.

اعتبار يابي پرسشنامه شيوه ي دينداري در دانش آموزان و دانشجويان شهر بیرجند

قابل توجه تمامي کساني که به نحوي در اعتبار يابي اين پرسشنامه شرکت داشته اند

معرفي مختصر پرسشنامه:
وولف (1991-1997، به نقل از فونتاين و همکاران، 2003) اخيراً ديدگاهي جامع در مورد رويکرد به دين ارائه کرده است که بر اساس نظر وي تمام رويکرد هاي ممکن به دين را مي توان در دو محور عمود بر هم خلاصه کرد. محور عمودي ميزان پذيرش و دروني سازي مفاهيم و اهداف مذهبي را مي سنجد و محور افقي چگونگي تفسير کردن اين مفاهيم (سمبوليک و يا تحت الفظي) را مورد سنجش قرار مي دهد. بنابر اين، بعد چگونگي تفسير مفاهيم مذهبي، صريحاً به شناخت اجتماعي و راهي که مضامين مذهبي پردازش مي شوند اشاره دارد. از ادغام اين دو محور چهار ناحيه تشکيل مي شود، که در ادامه به آنها مي پردازيم.
پذيرش – تفسير تحت الفظي (دينداري متعصبانه): بر اساس نظر وللف (1996، به نقل از فونتاين و همکاران، 2003)، اين حالت (پذيرش عناصر و مضامين مذهبي و تفسير تحت الفظي آنها)، تا اندازه اي در مقياس عقايد «کهنه پرستي» بارون (1963)، منعکس شده است. بنابراين، کساني که گرايش دارند عناصر مذهبي را به صورت تحت الفظي تفسير کنند احتمالاً نمره بيشتري در تعصب مذهبي و نمره کمتري در توسعه شناختي مي گيرند. اين افراد کمتر انعطاف پذيرند. اين افراد بيشتر به «بنياد گرا» معروف هستند.
عدم پذيرش – تفسير تحت الفظي (بي ديني سطحي): بر اساس نظر وولف (1996، به نقل از فونتاين و همکاران، 2003)، اين بخش تا اندازه اي در گرايش مذهبي بدون تميز آلپورت و رز (1967)، بعلاوه در مقياس «کهنه پرستي» بارون (1963) منعکس شده است. افرادي که جزء اين بخش هستند، گرايش دارند در موضوعات مذهبي کمتر متعصب و بيشتر عقلاني باشند، اما کمتر مي توانند خالي از غرض باشند، کمتر قادرند ايده ها را ارزيابي کنند، کمتر انعطاف پذيرند و کمتر مي توانند خود را انطباق دهند.
عدم پذيرش- تفسير نمادين (نسبي گرايي ديني): اين بعد با با مقياس جستجوي باستون، کنراد و ونتيس (1993)، و مقياس «روشن فکري» بارون (1963) همبستگي دارد. وولف (1991،1997، به نقل از فونتاين و همکاران، 2003)، بيان داشت که اين افراد پيچيده، داراي حساسيت و هوش اجتماعي، و کمتر متعصب و بيشتر مبتکر هستند.
پذيرش- تفسير نمادين (دينداري آگاهانه): اين بعد، از کار ريکوور (1970) در علم تفسير مدرن، مشتق شده است. بر اساس نظر وولف (1970، به نقل از فونتاين و همکاران، 2003). مشخص کردن ويژگي هاي افراد اين طبقه مشکل است، براي اينکه آنها در تحقيقات تجربي تا درجه زيادي مسامحه کارند. علاوه بر اين، وولف استدلال کرد که، مشخصه هاي فردي زيادي به آنها اختصاص داده شده.
در سال (1996) هازبت براي عملياتي کردن نظر وللف (1992-1997) پرسشنامه اي ساخت تا بتواند چهار بعد مورد نظر وولف (1.پذيرش مضامين مذهبي و تفسير نمادين آنها، 2. عدم پذيرش مضامين مذهبي و تفسير نمادين آنها، 3. پذيرش مضامين مذهبي و تفسير تحت الفظي آنها و 4. عدم پذيرش مضامين مذهبي و تفسير تحت الفظي آنها) را بسنجد. در پرسشنامه اوليه دو بعد پذيرش و عدم پذيرش مضامينِ مذهبي و تفسيرِ نمادين آنها، به هم چسبندگي داشتند. به عبارتي پرسشنامه قادر نبود که افراد متعلق به اين دو بعد را از هم متمايز کند. با کمک دوريز و همکاران (2000، به نقل از فونتاين و همکاران، 2003) اين پرسشنامه اصلاح شد و اين دو بعد از يکديگر مجزا شدند. اين پرسشنامه دوباره توسط فونتاين و همکاران (2003) مورد بازبيني قرار گرفت اما چون پرسشنامه زباني پيچيده داشت، دوريز و همکاران (2005) تصميم گرفتند که پرسشنامه را خلاصه و ساده کنند. نتيجه ي اين خلاصه و ساده کردن پرسشنامه 18 سوالي (PCBS) شد که از اعتبار و روايي بالايي برخوردار بود.

معرفي هدف اين تحقيق:
هدف از اين تحقيق بومي سازي پرسشنامه (PCBS) براي ايران و اعتبار يابي آن در دانش آموزان و دانشجويان بيرجندي است.

گزارش پيشرفت کار:
اين پرسشنامه در مرحله اجرا در دانش آموزان و دانشجويان است. حجم نمونه ما 1000 نفر (600 دانش آموز و 400 دانشجو) است. پس از جمع آوري کامل اطلاعات و تجزيه تحليل پر سشنامه ها، نتايج اين تحقيق به اطلاع شما خواهد رسيد. حدس مااين است که در ارديبهشت، کار جمع آوري پرسشنامه ها به اتمام برسد و در خرداد ماه بتوانيم نتايج را انتشار بدهيم.

این طرح باهمکاری دکتر احمد خامسان در حال انجام است


قابل توجه تمامی کسانی که در این تحقیق ما را یاری کردند

مرحله ی جمع آوری اطلاعات به پایان رسیده است و در حال تجزیه تحلیل اطلاعات هستیم.
بدین وسیله از تمامی کسانی که در امر جمه آوری اطلاعات با ما همکاری نمودند کمال تشکر را داریم. از مدیران، معاونین و معلمانی که وقتشان را در اختیار ما قرار دارند سپاس گذاریم و به خاطر اینکه مبادا نامی از کسی نا گفته باقی بماند فقط به ذکر اسامی مدارس اکتفامی کنیم.
آرزوی توفق روز افزون را برای شما داریم.

هنرستان دخترانه ی کاردانش کوثر
دبیرستان دخترانه ی الهام خاکشور
دبیرستان دخترانه ی بنت الهدی صدر
دبیرستان دخترانه ی نرجسیه
دبیرستان دخترانه ی تقوی

هنرستان پسرانه ی فنّی محمودیه خیّامی
هنرستان پسرانه ی فنّی ابوذر
دبیرستان پسرانه ی علی شریعتی
دبیرستان پسرانه ی شهید رجایی
دبیرستان پسرانه ی طالقانی
دبیرستان پسرانه ی علامه بحرالعلوم
دبیرستان پسرانه ی علامه طباطبایی
دبیرستان پسرانه ی شهید بهشتی

منتظر اعلام نتایج نهایی تحقیق باشید. امید است که بتوانیم در تیر ماه امسال نتایج را انتشار دهیم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

ترجمه ی آنلاین در پایگاه ترجمه ی پارس

در دنیای امروزی برخوداری از دانش زبان انگلیسی مزیت های فراوانی دارد. متاسفانه وضعیت آموزش زبان انگلیسی در کشور ما چندان مطلوب نیست و بسیاری از افراد برای ترجمه متون انگلیسی به سایت ها و نرم افزار های مختلفی روی می آورند. امروز با سایتی در ارتباط با ترجمه آنلاین از زبان انگلیسی به فارسی آشنا شدم که فکر کردم بد نباشد لینکش را در وبلاگم بگذارم. پایگاه ترجمه ی پارس به صورت تخصصی در 38 رشته به ترجمه متون شما می پردازد.
علاوه بر پایگاه فوق می توانید از پایگاه ترجمه ی گوگل نیز استفاده کنید. این پایگاه قادر به ترجمه به زبان های مختلف دنیا است.

شرافتمندي علمي

چند وقتي است که درگيرِ کار پايان نامه و چند مقاله هستم. چيزهاي زيادي در طي اين مدت ياد گرفتم. آموختم که رعايت کردن اخلاق علمي چقدر مشکل است. چقدر مشکل است که نخواهي سر خودت و ديگران کلاه بگذاري و تحقيق شرافت مندانه ­اي انجام دهي. چقدر مشکل است از قوانين نا­نوشته ­اي که لازمه­ ي يک تحقيق سالم است پيروي کني. راستي آيا قوانيني وجود دارد که محقق را ملزم به رعايت اخلاق علمي کند؟ يا اينکه هر کسي بنا بر ميل خودش عمل مي­ کند؟ طرح پايان نامه­ ي يکي از دوستانم تدوين قوانين شرافت مندي علمي در ايران است. نه تنها در ايران بلکه در بسياري از کشور­ها چنين قوانيني وجود ندارد. لذا لازم است چنين قوانيني تدوين شود تا محققين ملزم به رعايت آن باشند.
اما چرا اين مسائل را مطرح کردم؟ يکي از پرسشنامه ­هايي که بايد در تحقيقم به کار بگيرم، پرسشنامه­ ي سبک هويت (ISI-6G) است. اين پرسشنامه توسط آقاي ... ... به فارسي ترجمه و در اصفهان اعتبار يابي و هنجار يابي شده است. وقتي پرسشنامه را مرور کردم متوجه اشتباهات فاحشي شدم که نتوانستم در مقابلش سکوت کنم. قابل توجه خوانندگان بايد عرض کنم اين پرسشنامه مخصوص دانش آموزان دبيرستاني است و آقاي ..... نيز اين پرسشنامه را در دانش آموزان دبيرستاني اجرا کرده بود. اما يکي از سوالات پرسشنامه اين بود:«از زمان جواني مي­ دانستم مي­ خواهم چه کاره شوم». آيا اين اشتباه فاحش و اشتباهاتي از اين دست که در پرسشنامه کم نبود، اعتبار نتايج تحقيق ايشان را زير سوال نمي­ برد؟ برخي از اشتباهات ايشان در نحوه ي ارجاع پايان متني بود. توجه شما را به يکي از ارجاعات ايشان جلب مي­ کنم:«Development Psychology, 23, 292- 297». آقاي .... اگر اين منبع يک مجله است، عنوان مقاله کجاست؟ نويسنده­ ي مقاله کيست؟ در چه سالي به چاپ رسيده است؟ من به عنوان يک خواننده، اگر بخواهم به اين منبع دسترسي داشته باشم به کجا بايد مراجعه کنم؟
اينها همه رعايت نکردن اخلاق علمي، بي احترامي به خواننده و در نظر نگرفتن حقوق آزمودني است. و از همه آزار دهنده ­تر اينکه، اين مقاله در يکي از مجلات تخصصي معتبر (مجله­ي مطالعات تربيتي و روانشناسي دانشگاه فردوسي) هم به چاپ رسيده است. البته اگر بشود نام چنين مجله اي را معتبر گذاشت.

مهارت هاي زندگي چيست؟

يکي از راه‌هاي پيشگيري از بروز مشکلات رواني و رفتاري ارتقاء ظرفيت روانشناختي افراد مي‌باشد که از طريق آموزش مهارتهاي زندگي جامه عمل مي‌پوشد. مهارتهاي زندگي عبارت است از مجموعه‌اي از توانايي‌ها که زمينه سازگاري و رفتار مثبت و مفيد را فراهم مي‌آورند.
فايل پاورپوينت آشنايي با مهارتهاي زندگي را مي توانيد از اينجا دانلود کنيد.

مهارت خود آگاهي

يکي از مهمترين عواملي که به ما کمک مي کند زندگي خوب و موفقي داشته باشيم ، اين است که خود را بشناسيم ، احساس خوبي در مورد خودمان داشته باشيم و از کسي که هستيم، شاد و راضي باشيم.
فايل پاورپوينت مربوط به مهارت خود آگاهي را مي توانيد از اينجا دانلود کنيد.

مهارت کنترل خشم

خشم احساسي است که به صورت جسماني و هيجاني ابراز مي‎شود. خشم واکنش طبيعي ارگانيسم نسبت به شرايطي است که فرد دچار ناکامي مي‎شود. اين احساس مي‎تواند از يک احساس خفيف ناخوشايند شروع شده و تا يک احساس شديد عصبانيت را در برگيرد.
با اينکه خشم احساسي طبيعي و لازم است، ولي وقتي شدت آن خيلي زياد باشد، در موارد زيادي اتفاق بيفتد، و نحوه ابراز خشم توسط فرد مناسب نباشد، مي‎تواند مشکل‎ساز شود.
فايل پاورپوينت مهارت کنترل خشم را از اينجا دانلود کنيد.

مهارت کنترل استرس

استرس عبارت است از واکنش‌هاي فيزيکي، ذهني و عاطفي که در نتيجه تغييرات و نيازهاي زندگي فرد، تجربه مي شود. تغييرات مي‌توانند بزرگ يا کوچک باشند. پاسخ افراد به تغييرات زندگي متفاوت است. استرس مثبت مي‌تواند يک انگيزش دهنده باشد در حالي که استرس منفي مي‌تواند در زماني که اين تغييرات و نيازها فرد را شکست مي‌دهند ايجاد شود. براي آشنايي هرچه بيشتر با استرس و مهارت کنترل استرس فايل پاورپوينت را از اينجا دانلود کنيد.

مهارت جرات ورزي

جرأت‌ ورزي يکي از مهم‌‌‌ترين مهارت‌هاي زندگي است که به افزايش اعتماد به نفس خودمان و جلب احترام ديگران منجر مي‌شود.
خيلي از آدم‌ها در رويارويي با مشکلات زندگي ناتوان‌اند و در مقابل، عدة ديگري مي‌توانند از اين مشکلات به آساني عبور کنند و به کساني تبديل شوند که ما به آن‌ها مي‌گوييم آدم‌هاي موفق.
پاور مربوط به مهارت جرات ورزي را مي توانيد از اينجا دانلود کنيد.

مهارت همدلي

براي اينکه بتوانيم عزيزانمان را درک کنيم، بايد بتوانيم دنيا را از دريچه نگاه آنها ببينيم. اين توانايي قابل آموزش و يادگيري است. مي تواني پاور مربوط به مهارت همدلي را از اينجا دانلود کنيد.

مهارت حل مساله

همه ما در زندگي فردي و اجتماعي خود مان با مسايل و مشکلات متعددي مواجه مي شويم. در واقع زندگي چيزي جز روند پياپي مواجه شدن با مسايل و مشکلات و تلاش براي حل و فصل آنها نيست. بنابراين وجود مشکل در زندگي طبيعي است و هر کسي در زندگي خود با مشکلاتي روبرو مي شود.
وجود مشکلات کوچک و بزرگ در زندگي عادي است و ما خواه نا خواه با مشکلات متعددي در زندگي خود مواجه مي شويم. بنابراين به جاي اينکه منفعلانه عمل کرده و آرزو کنيم که اي کاش هيچ مشکلي در زندگي ما پيش نيايد بهتر است ياد بگيريم که چطور مشکلات خود را حل کنيم.
پاور مربوط به مهارت حل مسئله را از اينجا مي توانيد دانلود کنيد.

چگونه ارتباطات سالمي داشته باشيم؟

چه مي شود که کسي را که دوستش داريم مي رنجانيم و از دست کسي که دوستش داريم مي رنجيم؟
چگونه احساساتمان را در روابط بين فردي بيان کنيم؟
چگونه ارتباط سالمي با ديگران برقرا کنيم؟
يک ارتباط خوب چه ويژگي هايي دارد؟
چگونه روابط خود را با ديگران بهبود ببخشيم؟

در اين پاور سعي مي کنيم به سوالات بالا پاسخ مناسبي بدهيم.

سلامت روانی

چگونه صحيح بيانديشيم؟
چگونه از ديگران انتقاد کنيم؟
طرز فکر هاي غلط چيست؟
براي دانستن جواب اين سوالات فايل پاور پوينت رو دانلود کنيد

سفری به سرزمین لی لی پوت های ایران

معرفي:
روستاي ماخونيک يکي از هفت روستاي شگفت ‌انگيز جهان مي‌باشد و به لحاظ شهرت آن به شهر «لي‌لي‌پوت‌ها» معروف است. اين روستا جذابيت هاي حيرت ‌انگيزي دارد و در فاصله ?? کيلومتري شرقي شهر سربيشه در مسير جاده سربيشه به روستاي دُرُح قرار دارد.
منطقه ماخونيک متشکل از ?? آبادي است که روستاي ماخونيک بزرگترين آن‌ها محسوب مي‌شود. اين روستا شامل ماخونيک Maxonic، کفاز Kefaz، چاپنسر Japansar، توتک Tutak، سفال بند Sefalband، سولابست Sulabest، لجونگ (سفلي و عليا) lejong، کلاته بلوچ Kelate baluj، دامدامه Damdame و ميش نو Misnow، خارستو Xayestu و جلارو Jelaro است. اهالي اين روستاها از نظر مذهب، معيشت، شيوه زندگي و اوضاع اجتماعي با يکديگر وجه اشتراک زيادي دارند اما غالب اين روستاها اصل و نسب خود را از روستاي ماخونيک مي‌دانند.
وجه تسميه:
درباره وجه تسميه روستا چندين قول وجود دارد، در برخي اسناد قديمي (حجت) که تاريخ نگارش آنها به ??? سال قبل مي‌رسد، نام روستا «ماد خنيک» ذکر شده‌است که مرکب از دو جزء «ماد» و «دخنيک» است. ماد در زبان پهلوي و پارسي باستان به ماه تبديل شده که يکي از معاني آن شهر و مملکت است و در مجموع بنام شهر ماخونيک است. گفته مي‌شود در گذشته عده‌اي مأموران دولتي به اين روستا آمده و اهالي به گرمي از آن‌ها استقبال نکرده‌اند و با آن‌ها برخورد سردي داشته‌اند و آن‌ها اين نام را براي روستا انتخاب کرده‌اند. برخي نيز مي‌گويند به دليل وجود شکافي در کوه نزديک روستا به آنجا «ماده ماخونيک» گفته مي‌شده که به مرور زمان به ماخونيک تغيير نام يافته ‌است.
تاريخچه:
درباره اين روستا هيچ سابقه تاريخي مکتوبي وجود ندارد و فقط «کلنل چارلز ادوار دبيت» در کتاب سفرنامه خراسان و سيستان در دوره ناصرالدين شاه به توصيف منطقه ماخونيک پرداخته‌ است. بر طبق شواهد چنين بر مي‌آيد که ساکنان روستا در ابتدا دامدار و کوچ‌نشين بوده‌اند و در دوره‌هاي بعد در منطقه ماخونيک و به ويژه در روستاي ماخونيک سکونت گزيده‌اند، وجود سنگ نگاره‌اي در نزديکي قنات ماخونيک که نقش‌هاي چوپاني و بسيار قديمي بر روي آن نقش بسته نيز گواهي بر قدمت سکونت در ماخونيک است. از آثار تاريخي ماخونيک مي‌توان به سنگ سياه (سنگ نگاره) ماخونيک، بناي برج و قلعه، برج گل انجير، منزل سرگردوني، نادر مرده مي‌توان اشاره کرد.
مردم‌شناسي:
مذهب مردم منطقه ماخونيک سني و از نوع حنفي است، که با زبان فارسي و با لهجه? خاص محل تکلم مي‌کنند. جاذبه? اين روستا اين است که اهالي آن کوتاه‌ قد بوده و به زحمت قدشان از 40/1 متر تجاوز مي‌کند. البته شايان ذکر است که اين موضوع براي دوران گذشته‌ است و اکنون در اين روستا تقريباً قدها متعادل گشته‌ است.
مردم ماخونيک تا ?? سال پيش، چاي نمي‌نوشيدند، شکار نمي‌کردند و اصلاً گوشت هم نمي‌خوردند و هنوز سيگار نمي‌کشند. مردم ماخونيک اين قبيل کارها را گناه مي‌دانستند.
ورود تلويزيون به اين روستا به معناي ورود شيطان بود و اهالي تا چند سال پيش به تلويزيون مي‌گفتند شيطان. آنها هرگز اجازه نمي‌دادند کودکان پاي صفحه تلويزيون بنشينند و جادو شوند.
فرهنگ:
يکي از عمده نشانه‌هاي فرهنگي روستاي ماخونيک مسکن است که در نوع خود جالب و قابل توجه‌ است. بافت مسکوني روستا در دامنه? تپه و خانه‌ها به طور فشرده‌ به‌هم و در گودي زمين ساخته شده‌اند. کف خانه حدود يک متر از سطح زمين پايين‌تر است و داراي يک درب کوتاه چوبي است. براي رفتن به داخل خانه بايد دولا شده و به زحمت خود را داخل خانه کرد. اغلب يکي دو پله درگاهي را به کف خانه متصل مي‌کنند. هر خانه داراي فضاهايي همچون کنديک Kandik (مخزن نگهداري گندم و جو)، کرشک Koresk (اجاق گلي براي طبخ غذا)، طاق و طاقچه‌ است. بايد دانست عمده مصالح به کار رفته در مسکن روستا شامل سنگ، چوب و هيزم است.
علاوه بر مسکن به جاذبه‌هاي فرهنگي ديگري همچون مراسم عروسي و نامزدي، مراسم ماه رمضان و عيد فطر و عيد قربان، مراسم باران‌ خواهي و همچنين خوراک و غذاهاي سنتي و پوشاک محلي منطقه مي‌توان اشاره کرد.
حرفه و پيشه:
شغل اصلي مردم روستا دامداري است و در کنار آن به کشاورزي نيز مشغول هستند، علاوه بر اين تعدادي از اهالي در معادن سنگ کار مي‌کنند و تعدادي ديگر نيز قاليبافي مي‌کنند و اين صنعت از عمده صنايع دستي روستا به شمار مي‌رود. عمده محصولات کشاورزي منطقه شامل گندم، سير، جو، شلغم، چغندر و زردک است و مردم اين منطقه به ميزان محدودي به کشت گوجه فرنگي، پياز و زعفران نيز مي‌پردازند. کاشت محصولات باغي در روستا چندان به چشم نمي‌خورد و فقط تعدادي درختان عناب، توت، انجير، انار، سيب، انگور و بادام در کنار جوي‌هاي آب و نزديکي استخر کاشت شده‌ است.
امکانات:
راه روستا در سال‌هاي اخير ايجاد و آسفالت شده‌است و علاوه بر اين روستا داراي آب شرب، برق، خانه بهداشت، مدرسه ابتدايي، مکتب خانه، حمام و چندين مغازه از جمله خوار و بار فروشي، قصابي، نانوايي، تعميرگاه موتور و جوشکاري هستند. در حال حاضر گردشگران خارجي و داخلي زيادي از اين روستا ديدن مي‌کنند و اين روستا از روستاهاي هدف گردشگري خراسان جنوبي به شمار مي‌رود.
(برگرفته از سايت ويکيپديا)

سفری به سرزمین لی لی پوت های ایران

روز پنجشنبه مورخ 7/8/88 بود. از مدتها پيش در فکر سفري بودم که حدود يکسال به تاخير افتاده بود. حال موقع آن رسيده بود که به دنبال حس کنجکاوي خودم بروم، از قبل اطلاعاتي در باره روستا گرفته بودم و مي دانستم که چقدر با بيرجند فاصله دارد و تا خود روستا نيز آسفالت شده و از اين قبيل. با دو تن از دوستان حدود ساعت 10 صبح راهي شديم. در بين راه با مناظرديدني بسياري برخورد کرديم و موفق شديم درخت تاقي که شريعتي در داستان کوير مي ستايد را زيارت کنيم. درختي تو سري خورده، بي رمق و پلاسيده، البته شايد در فصول ديگر اينگونه نباشد. از دشتهاي پهناوري عبورکرديم که به جز چند بوته تکراري خشک شده، چيزي در آن نروييده بود. در نزديکي هاي روستا معادن سنگ گرانيت بسياري وجود داشت، اما اينکه چقدر از اين معادن سهم ساکنان محلي است و يا چقدر از منافعش به جيب ساکنان محلي مي رود و يا چقدر ايجاد شغل کرده را نمي دانستم، شايد اين راه آسفالت را نيز براي همين معادن زده باشند نه ساکنان محلي، کسي چه مي داند. قضاوت را بايد به بعد از ديدن روستا موکول مي کردم.
به روستا که رسيديم هنوز پياده نشده بچه ها دور ما را گرفتند و مثل اينکه موجود عجيبي پيدا کرده باشند هي سرا پاي ما را وارسي مي کردند. در اين لحظه به ذهنم رسيد «وقتي به يک جاي عجيب ميروي خودت هم عجيب ميشوي». با دوربينم به قصد ديدن روستا به راه افتادم و از هر چيز که برايم جالب بود عکس و فيلم مي گرفتم. در همان اول ورودمان به روستا پير زني پيش آمد با اين خيال که از دولت مردانم و دستي برآتش دارم، شروع به ناله و زاري کرد. از تمام حرف هايش کلمه بودجه را فهميدم. وضعيت رقت بار زندگيش را که ديدم شوکه شدم. اطاقي محقر که تمام وسايل زندگيش درآن تلمبارشده بود. در حد توانم به او کمک کردم و بعد براي اينکه از دست درخواستهايش خلاص شوم وعده سر خرمن دادم.
در همان ابتدا چيزي که نظرم را جلب کرد اين بود که تمام پسر بچه هاي روستا کلاه به سر داشتند. وقتي پرسيدم چرا کلاه به سر مي گذاريد يکي گفت: براي اينکه گرد و خاک روي سرمان نرود؛ ديگري گفت: چون سنت پيغمبر است. دراين لحظه به ياد شعر «محتسب مستي به ره ديد و گريبانش گرفت» پروين افتادم. چيز جالبتر اينکه اکثر بچه ها سوره هاي بسياري از قرآن را از بر بودند و حتي يکي از بچه ها که کلاس اول راهنمايي بود 4 جز قرآن را حفظ بود. البته به گفته خودش و به سروده همراهم پيرزاد / دور بودم/ در روستايي/ که تا آسمان خدا فاصله اي چند پايي داشت.

در ادامه از دوستانم جدا شدم و دو کودک همراه و راهنمايم شدند. به قول يکي از آنها که خود را دانا تراز ديگري مي دانست بسياري از اهالي روستا بودند که حافظ قرآن بودند و يک پير زن بود که روزي هفت جز از قرآن را مي خواند. از او خواستم مرا تا در منزل وي ببرد تا با او صحبت کنم. تا درب منزل رفتيم پسرک را فرستادم که خبرش کند متاسفانه پير زن در خواب بود. همراه بچه ها به گشت و گذار در روستا پرداختم. در روستا از همه جالب تر خانه هايش بود. خانه هايي با سقف هايي گنبدي شکل، ساخته شده از سنگ و چوب و گل. خانه هايي به قول صادق، توسري خورده با سقف هايي کوتاه که به زحمت به 5/1 متر مي رسيد. برخي خانه ها کاملا مدور بودند، دقيقا مثل يک بشکه اما در ابعاد بزگ تر، برخي شبيه کلاه هايي بود که کابوي ها به سر مي گذارند، برخي ديگر به هيچ چيز شبيه نبود جز خودشان، برخي ديگر به همه چيز شبيه بود الا خانه. خانه هايي که پنجره هايي به اندازه کف دست داشت. در هايي که هرگز نمي شد به صورت افقي از آنها وارد خانه شد. به گفته يکي از بچه ها دليل اينکه اين همه در ها و پنجره ها و حتي خانه ها را کوچک درست کرده اند، سرماي شديدي است که در زمستان در اين منطقه حاکم است. البته قدري هم به قد و قواره کوتاهشان بر مي گردد. خانه هايي که متناسب با شرايط محيطي و جسماني ساکنان اشکال مختلفي به خود گرفته بود. من اطلاعات چنداني از معماري ندارم، اما مطمئنم که نحوه ساخت و سازشان منحصر به فرد و بسيار جالب است و مي تواند به عنوان يک اثر حتي جهاني ثبت گردد. اما متاسفانه اين خانه ها در حال تخريب بودند.

در حين لذت بردن از زيباييهاي روستا بودم که ناگهان صداي مسجد بلند شد و مرا به اين فکر انداخت بروم مسجد را هم از نزديک اذان ببينم. هنوز صداي اذان اولي تمام نشده، صداي اذان ديگري بلند شد که به گفته بچه ها صداي اذان مدرسه بود؟! مسجد در مرکز روستا قرار داشت. به نزديک مسجد روستا که رسيدم روستاييان در حال رفتن براي اقامه نماز بودند و من که خواستم نزديک شوم بچه ها به من هشدار دادند: «شما شيعه اي نزديک مسجد ما نشو. خطر ناکه»؟!. انگار اين کودکان وراي بزرگانشان فکر مي کردند و مي دانستند اگر نزديک مسجدشان شوم، با برخورد بد بزرگ تر ها مواجه مي شوم.
از مسجد که گذشتيم به جايي رسيديم در روستا به نام «برج» البته خوشان مي گفتند برج و به نظر بلند ترين جاي روستا مي آمد. ساختماني مخروبه از سنگ که در روي تپه اي در وسط روستا بنا شده بود. روي سقف برج ايستادم و به اطراف نگاهي کردم. تقريبا از تمام

روستا مي شد برج را ديد. حتما در گذشته کاراييهايي داشته. من که غرق زيبايي هاي روستا شده بودم دوستانم را گم کردم و از پسر همراهم خواستم که مرا به سمت قنات ببرد. چون از همان اول ورودمان به روستا قرارمان با دوستان بر اين شد که به سمت قنات برويم و در آنجا قدري استراحت کنيم. اما پسرک که حسابي حاليش بود من به او نياز دارم، مثل يه مال خر با من معامله کرد و در قبال مبلغي راضي شد مرا به سمت چشمه ببرد (البته من راضي بودم). قنات حدود پانصد متر خارج از روستا بود. در راه قنات همان اتفاقي که اول روستا برايم افتاد دوباره تکرار شد. اما با دو تفاوت.1) اين يکي در آخر روستا بود.2) اين يکي پير مردي بود و خواسته يا ناخواسته پسرش به يک خربزه محلي مهمانم کرد. نرسيده به قنات اجرت پسرک را دادم و ادامه راه را خودم رفتم. به چشمه که رسيدم نهار را با اتفاقات عجيب و غريبي که اطرافم افتاد خوردم. پس از گرفتن چند عکس با بچه هاي روستا و سين جيمشان درمورد رسم و رسومات روستا آماده برگشت شديم. در راه بازگشت که از روستا مي گذشتيم، بچه هايي را ديديم که براي فروختن جنسي دوان دوان به سمت ما مي آمدند. يکي با خودش فسيل حلزون داشت ديگري سنگي به شکل ... خلاصه هرکسي چيزي آورده بود که بفروشد. در آن لحظه بي اختيار به اين فکر افتادم که دنيا در نظر اين بچه ها چگونه است؟ من چيستم در نظر اين بچه ها؟ در همين افکار بودم که يکي از بچه ها مرا به خودم آورد و از سر راه موتور سوار کنار رفتم. روستاييان و مخصوصا بچه وقتي با ما برخورد مي کردند سر زبانشان اين کلمه بود «منه پول»، که من ترجيح دادم نفهمم چه مي گويند.

هنگامي که داشتيم با بچه ها خداحافظي مي کرديم و رفتنمان مسجل شد، آنقدر به ما آويزان شدند و منه پول را گفتند که مجبور شديم مثل شخصيت داستان کدو غلغله زن دروغ بگوييم تا در برويم. در راه برگشت سوار ماشين که بودم به اين فکر افتادم آيا اين روستا قبل از اينکه با دنياي مدرن تماسي داشته باشد اينگونه مردمان و بچه هاي گدا صفتي بار آورده و داشته؟ آيا قبل از اين زندگي در اينجا جريان نداشته؟ آيا روستا هاي اطراف ماخونيک اينطوري هستند؟ نمي دانم شايد. فقط مي دانم جواب سوالاتي که در حين آمدن در ذهنم بود چيست. مردماني با ذخاير طبيعي فراوان گدا صفت بار آمده بودند. و تصورشان از دولت يا دولتمردان چيز يا کسي است که صدقه مي دهد. وقتي با درخواستهاي مکررشان مواجه مي شوي نوعي تعارض به سراغت مي آيد. در اينطور مواقع مرز بين نياز، تحميق و عادت، گم مي شود و نمي داني چطور برخوردکني و به درخواستهايشان چه پاسخي بدهي و راهي جز سکوتي همراه با شرم و خشم نداري. در افکار خودم غوطه ور بودم که راننده يمان هي رشته افکارم را پاره مي کرد. وي که تازه موفق شده بود 4 تن از اعضاي خانواده اش را در يک صانحه رانندگي از قيد حيات برهاند و هنوز آثار اين حادثه بر چهره اش نمايان بود، هنوز توبه نکرده بود. آخر سر مجبورم کرد ياد آوري کنم که تو بايد از اتفاقي که برايت افتاده درس بگيري و ..... اصلا انگار فرهنگ رانندگي در بيرجند درست بشو نيست. سرم را به شيشه ماشين چسبانده بودم و ذهنم مشغول بود که باران مرا با خود به روياهايم برد.


زنده باد ايمان

ايمان دانش آموز 15 ساله خوابگاه احرار که خيلي بزرگتر از سنش به نظر ميرسه يه شب اومد تو اطاقم. ازش خواستم بشينه و با هم چايي بخوريم. بعد ازکمي تعارف تيکه پاره کردن نشست. سر صحبت رو باهاش باز کردم. از خانوادش اطلاعات گرفتم. از قبل ميدونستم مادرش فوت کرده برا همين مي خواستم ببينم الان وضعيت خانوادگيش چطوره. در بين سوال و جوابا متوجه شدم وقتي کلاس دوم بوده مادرش فوت کرده و خاطرات مبهمي از مادرش داره. مي خواستم بيشتر بشناسمش. مي خواستم بدونم چي به سرش گذشته که اينقدر پخته شده. برا همين بهش گفتم: «فکر کنم تو زندگيت خيلي سختي کشيدي». همينو که گفتم اشگش سرازير شد و شروع کرد به گفتن داستان زندگيش:
بچه که بودم مادرم فوت کرد و پدرم يه سال بعدش رفت زن گرفت. زن بابا با ما (سه خواهر و خودش) سر ناسازگاري داشت براي همين عمم که خونشون مشهد بود مي خواست منو پيش خودشون ببره، اما راستي يا دروغکي پدرم ناراضي بود. بالاخره بارضايت خودم رفتم پيش عمه و تا کلاس سوم راهنمايي خونشون بودم. در مدتي که خونه عمه بودم شوهر عمم منو خيلي اذيت مي کرد از اينکه من سربارشون شده بودم ناراضي بود همش منو سرکوفت مي زد همش الکي بهم گير مي داد. بين منو بچه هاش فرق مي ذاشت و اين منو خيلي اذيت مي کرد. بارها به پدرم زن زدم و گفتم من نيتونم اينجا بمونم اما اون به حرفام گوش نداد و گفت بايد اونجا بمونم. يه روز تصميم گرفتم که از خونشون فرار کنم. برا يه مهماني دعوت شده بودن ولي من نرفتم. وقتي اونا رفتن من يه ياد داشت نوشتم و از خونه زدم بيرون سوار ماشين شدم و به بيرجند برگشتم و مستقيم رفتم خونه يکي از دوستام. تو راه برگشتن شوهر عمه و بابام بهم زنگ زدن و حسابي فحش بارم کردن. بعد از اينکه يه روز خونه دوستم بودم به خونه خودمون توي روستا رفتم. بابا و زن بابا باهام برخورد سردي داشتن، به اميد اينکه من برگردم مشهد پيشه عمم. اما من تصميم خودمو گرفته بودم ديگه نمي خواستم برگردم مشهد. اوايل تابستان بود و نميخواستمتوي خونهبمونم و برخورد بد بابا و زن بابا رو تحمل کنم، براي همين به شهر بيرجند اومدم و وردست يه سنگ کار شدم و شبا هم توي همون محل کار مي خوابيدم. سه ماه تعطيلي که تموم شد برگشتم روستا که برم مدرسه. توي روستاي بغلي دبيرستاني و جود داشت که رفتم ثبت نام کنم. وقتيبري ثبت نام رفتم مدير مدرسه بهم گفت: «بايد با پدرت بياي برا ثبت نام». منم رفتم و موضوع رو به پدرم گفتم. پدرم نمي خواست من اينجا بمونم و ميخواست برگردم پيش عمم و برا همين نيومد. دوباره به مدرسه رفتم و موضوع رو به مدير مدرسه گفتم (آقاي محمدي مدير مدرسه ميريک از توابع شاخنات در سال 1387) و مدير مدرسه راضي شد بدون حظور ولي منو ثبت نام کنه. ديگه خيالم راحت شده بود که سرپناهي دارم. توي خوابگاه شبانه روزي ثبت نام کردم و اصلابه خونه نمي رفتم. پس از چند وقت پدرم اومد با گريه و زاري مي خواست منو ببره خونه که من باهاش نرفتم. اون سال رو گزروندم تابستونشم مثل سال قبل رفتم بيرجند کار کردم و مهر هم اومدم مدرسه گازار ثبت نام کردم. اما اين بار ديگه پدرم باهام اومد.
سرگذشت ايمان سرگذشت بسياري از فرزندان اين آب و خاک است که قرباني ندانم کاري هاي پدر و مادر هستند. و تنها جرمشان آزادگي است.
ايمان پاينده باشي.

ناتواني هاي يادگيري

Journal of learning disabilities
Volume 41 number 1
January/February 2008 5-14

گروه هاي همتا ، مقبوليت عمومي و برتري اجتماعي :
نقش هاي اجتماعي در بين دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري ودانش آموزان بدون ناتواني يادگيري
محققين : ديويد بي.استل وديگران

سوال پژوهش: اين تحقيق در صدد بررسي نقش هاي اجتماعي دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري در مقايسه با همتايان آنان است.اين مطالعه نقش هاي درون گروهي (تعلق به يک گروه ومرکزيت در گروه )،ويژگيهاي گروه هاي همتا (اندازه گروه ومرکزيت گروه در شبکه اجتماعي مدارس) و سه ترکيب از پايگاه اجتماعي ‌: بهترين دوست ، مشهور بودن و مرجع اجتماعي بودن را بررسي ميکند.
جامعه، نمونه وروش: جامعه اين تحقيق تمام دانش آموزان پايه سوم 7 مدرسه دبستاني ِ مناطق شهري وحومه شهر ميد وسترن است.براي شرکت در اين آزمايش از تامي دانش آموزان اين مدارس دعوت شد وآنهايي که خود ووالدينشان رضايت داشتند در تحقيق شرکت دادخ شدند.که678 دختر و683 پسر بودند.اين افراد از دو نظر همتا بودند ،اول اينکه يک سال بطور جداگانه در دو بخش مدرسه بودند( بخش دانش آموزان دچار ناتواني وبخش دانش آموزان عادي) و همگي تا پايان تحقيق در مدارس خود باقي ماندند.
روش تحقيق: اين تحقيق از نوع مطالعات طولي است که به مدت سه سال کودکان را از پايه سوم تا ششم پيگيري ميکند .دانش آموزن دچار ناتواني را با دانش آموزا عادي مي آميزد ونقش هاي اجتماعي آنان را برسي ميکند.
ابزار: براي سنجش مرکزيت در گروه ،مرکزيت گروه در شبکه اجتماعي کلاس ،تعلق به گروه واندازه گروه از مقياس (scm) استفاده شد.براي سنجش بهترين دوست دانش آموزان بايد از ليست کلاس حداکثر 6 نفر را به عنوان بهترين دوست انتخاب کنند که به اولين انتخاب 6 امتياز وبه آخرين انتخاب 1 امتياز تعلق ميگيرد.براي سنجش شهرت ومحبوبيت از دانش آموزان خواسته ميشود که حداکثر 3 نفر را که بهترين معرف آيتم هاي اجتماعي ،تحصيلي ورفتاري هستند نام ببرند.براي برتري اجتماعي از دانش آموزان خواسته ميشد که حداکثر سه نفر را که بيشترين محبوبيت و 3 نفر که کمترين محبوبيت را داشتند نام ببرند ودر ادامه برتري اجتماعي توسط معيار توصيف شده توسط کوي وداج (1983) محاسبه شد.
براي تجزيه تحليل داده ها از مدل سلسله مراتبي لاينر استفاده شد ونتايج زير بدست آمد
نتايج : نتايج نشان داد که دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متعلق به گروه هاي همتا در قياس با همکلاسي هايشان پايه اجتماعي مشابهي را در گروه خود داشتند و به گروه هايي با اندازه هاي مشابهي متعلق بودند.در مقابل ،دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري پايه اجتماعي پايين تري نسبت به همتايانشان در کلاس درس داشتند.بويژه کودکان با ناتواني يادگيري نمرات کمتري از لحاظ بهتريم دوست بودن ،مشهور بودن وبرتري اجتماعي گرفتند .اين اخلافات از همان آغاز تحقيق(بهار پايه سوم)خود را نشان داد و به طور قابل ملاحظه اي ثابت باقي ماند .اين يافته ه ها نشان ميدهد که اگر چه دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متمايل هستند که بخشي از گروه هاي اجتماعي با شند، آنها همچنان در پايگاه اجتماعي در سرتاسر دوره کودکي در مقايسه با همتايان خود پايين تر باقي ميمانند
نتايج اين تحقيق پيشنهاد ميکند که در طولاني مدت تداخل ِدانش آموزان دچار نانواني يادگيري با دانش آموزان عادي نقش هاي مهمتري براي دانش آموزان دچار ناتواني به بار نمي آورد.اگر چه اين دانش آموزان دوستان زيادي پيدا ميکنند ودر گروه پذيرفته ميشوند ، ولي همچنان در نظر همتايان وراي گروه خود نواقص خود را حفظ مي کنند.

تاثير قصه درماني بر راهبردهاي رويارويي کودکان با مشکلات يادگيري

تاثير قصه درماني بر راهبردهاي رويارويي کودکان با مشکلات يادگيري
پژوهش در حيطه کودکان استثنايي20/سال ششم،شماره 2،تابستان 1385/603-622
مجيد يوسفي لويه و آذر متين

سوال تحقيق: قصه درماني چه تاثيري بر راهبردهاي رويارويي کودکان با مشکلات يادگيري دارد؟
روش(جامعه ،نمونه وروش نمونه گيري ): پژوهش حاضر در چهار چوب روش پژوهش نيمه آزمايشي و طرح پيش آزمون پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است.جامعه آماري را دانش آموزان دختر وپسر داراي مشکلات يادگيري پايه چهارم ابتدايي مدارس شهر تهران تشکيل ميدهند. در انتخاب نمونه از روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي استفاده شده است .بدين صورت که ابتدا از بين مناطق آموزش پرورش شهر تهران ناحيه جنوب به طور تصادفي انتخاب شد ،سپس منطقه 16 از اين ناحيه انتخاب شدواز فهرست مدارس منطقه 16 به طور تصادفي 4 مدرسه (2مدرسه دخترانه و2مدرسه پسرانه)انتخاب شد.از ميان اين مدارس 60نفر از دانش آموزاني که از نظر معلمان عملکرد تحصيلي آنها تنها در يکي از حوزه هاي خواندن ،نوشتن،يا حساب به طور چشمگيري پايين تر از حد انتظار بودندو فاقد ناتواني ومشکلات بارز جسماني ورفتاري نبودند انتخاب شدند.سپس روي اين آزمودني ها آزمون ماتريسهاي پيش رونده ريون اجرا شد وآزمودنيهايي که مشکلاتي در يکي از حوزه هاي خواندن، نوشتن يا حساب داشتند انتخاب شدند .ازبين افرادي که در مرحله آخر انتخاب شده بودند آزمون سياهه راهبردهاي رويارويي اجراشد.و20 نفر که در دو راهبرد رويارويي فعال وجستجوي حمايت نمرات کمتري گرفتند انتخاب شدند(نيمي دختر نيمي پسر)سپس اين 20 نفر به طور تصادفي به چهار گروه تقسيم شدند (2گروه آزمايش و2گروه کنترل)تقسيم شدند.
ابزار: درهمتا کردن دو گروه آزميش وکنترل از آزمون هوش ريون (فرم کودکان استفاده شد)براي ارزيابي کودکان ،در هنگام روياي با موقعيت هاي فشار زا از سياهه راهبردهاي رويارويي استفاده شد.اين سياهه يک پرسشنامه 38 سوالي است که در آن کودکان با انتخاب گزينه ها،شيوه هاي رويارويي خود را با موقعيتهاي فشار زا تعيين ميکنند.ابزار ديگر قصه است .12 قصه کوتاه محقق ساخته بر مبناي شاخص هاي روياروي موثر در سياهه راهبردهاي رويارويي (دو بعد فعالوحمايتي)مورد استفاده قرار گرفت.
روش اجرا: پس از تقسيم بندي گروه ها براي گروه آزمايش به مدت 12 جلسه نيم ساعته (طي 4هفته)12 قصه نا تمام ارائه شد وبا طرح پرشس هايي در خصوص صه ،آزمودني ها بطور فعال در موضوع شرکت داده ميشدن د وپس از بحث اوليه در مورد راهبرد احتمالي قهرمان قصه وتصميم گيري در خصوص اي راهبردها بر مبناي پيامدهاهي احتمالي ،بقيه قصه براي آنها خوانده ميشد.در طي اين مدت براي گروه کنترل 10 جلسه بحث آزادکه ربطي به مسائل گروه آزمايش نداشت برگزار شد.پس از آخرين جلسه برنامه قصه در ماني سياهه راهبردهاي رويارويي براي هر دو گروه اجرا شد .
نتايج: نتايج پژوهش حاضر نشانگر ترميم وبهبود راهبردهاي رويارويي کودکان داراي مشکلات يادگيري در فرايند قصه گويي بود .واز اين نظر با يافته هاي پژوهش هاي بسياري از درمانگران ديگر همخواني دارد.همچنين اين پژوهش نشان داد که دختران وپسران در استفاده از راهبرد رويارويي فعال وحمايتي عملکردي مشابه دارند و کودکان داراي مشکلات يادگيري از راهبردهاي حمايتي،بيش از راهبردهاي رويارويي فعال استفاده ميکنند. براي تبين اين موضوع ميتوان به اين مساله اشاره کرد که پايين بودن عزت نفس ،باعث اتکاي شديد به والدين وديگر بزرگسالان ميشود وهمين مساله آنها را به سوي استفاده از راهبردهاي حمايتي بيشتر سوق ميدهد واز سوي ديگر شواهد نشان ميدهد که افرادي که از عزت نفس بالايي برخور دارند،از راهبردهاي رويارويي فعال بيشتر استفاده ميکنند.بطور کلي نتايج پژوهش حاضر بر اثر بخشي فن قصه درماني براي کودکان داراي مشکلات يادگيري به ويژه زماني که با فنون شناختي مانند راهبردهاي حل مساله همراه شود،تاکيد دارد

گروه هاي همتا ، مقبوليت عمومي و برتري اجتماعي

گروه هاي همتا ، مقبوليت عمومي و برتري اجتماعي :نقش هاي اجتماعي در بين دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري ودانش آموزان بدون ناتواني يادگيري
محققين : ديويد بي.استل وديگران (2008)
Journal of learning disabilities, 42(1), 5-14

سوال پژوهش: اين تحقيق در صدد بررسي نقش هاي اجتماعي دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري در مقايسه با همتايان آنان است.اين مطالعه نقش هاي درون گروهي (تعلق به يک گروه ومرکزيت در گروه )،ويژگيهاي گروه هاي همتا (اندازه گروه ومرکزيت گروه در شبکه اجتماعي مدارس) و سه ترکيب از پايگاه اجتماعي ‌: بهترين دوست ، مشهور بودن و مرجع اجتماعي بودن را بررسي ميکند.
جامعه ،نمونه وروش: جامعه اين تحقيق تمام دانش آموزان پايه سوم 7 مدرسه دبستاني ِ مناطق شهري وحومه شهر ميد وسترن است.براي شرکت در اين آزمايش از تامي دانش آموزان اين مدارس دعوت شد وآنهايي که خود ووالدينشان رضايت داشتند در تحقيق شرکت دادخ شدند.که678 دختر و683 پسر بودند.اين افراد از دو نظر همتا بودند ،اول اينکه يک سال بطور جداگانه در دو بخش مدرسه بودند( بخش دانش آموزان دچار ناتواني وبخش دانش آموزان عادي) و همگي تا پايان تحقيق در مدارس خود باقي ماندند.
روش تحقيق: اين تحقيق از نوع مطالعات طولي است که به مدت سه سال کودکان را از پايه سوم تا ششم پيگيري ميکند .دانش آموزن دچار ناتواني را با دانش آموزا عادي مي آميزد ونقش هاي اجتماعي آنان را برسي ميکند.
ابزار: براي سنجش مرکزيت در گروه ،مرکزيت گروه در شبکه اجتماعي کلاس ،تعلق به گروه واندازه گروه از مقياس (scm) استفاده شد.براي سنجش بهترين دوست دانش آموزان بايد از ليست کلاس حداکثر 6 نفر را به عنوان بهترين دوست انتخاب کنند که به اولين انتخاب 6 امتياز وبه آخرين انتخاب 1 امتياز تعلق ميگيرد.براي سنجش شهرت ومحبوبيت از دانش آموزان خواسته ميشود که حداکثر 3 نفر را که بهترين معرف آيتم هاي اجتماعي ،تحصيلي ورفتاري هستند نام ببرند.براي برتري اجتماعي از دانش آموزان خواسته ميشد که حداکثر سه نفر را که بيشترين محبوبيت و 3 نفر که کمترين محبوبيت را داشتند نام ببرند ودر ادامه برتري اجتماعي توسط معيار توصيف شده توسط کوي وداج (1983) محاسبه شد.
براي تجزيه تحليل داده ها از مدل سلسله مراتبي لاينر استفاده شد ونتايج زير بدست آمد
نتايج: نتايج نشان داد که دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متعلق به گروه هاي همتا در قياس با همکلاسي هايشان پايه اجتماعي مشابهي را در گروه خود داشتند و به گروه هايي با اندازه هاي مشابهي متعلق بودند.در مقابل ،دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري پايه اجتماعي پايين تري نسبت به همتايانشان در کلاس درس داشتند.بويژه کودکان با ناتواني يادگيري نمرات کمتري از لحاظ بهتريم دوست بودن ،مشهور بودن وبرتري اجتماعي گرفتند .اين اخلافات از همان آغاز تحقيق(بهار پايه سوم)خود را نشان داد و به طور قابل ملاحظه اي ثابت باقي ماند .اين يافته ه ها نشان ميدهد که اگر چه دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متمايل هستند که بخشي از گروه هاي اجتماعي با شند، آنها همچنان در پايگاه اجتماعي در سرتاسر دوره کودکي در مقايسه با همتايان خود پايين تر باقي ميمانند
نظر محقق: نتايج اين تحقيق پيشنهاد ميکند که در طولاني مدت تداخل ِدانش آموزان دچار نانواني يادگيري با دانش آموزان عادي نقش هاي مهمتري براي دانش آموزان دچار ناتواني به بار نمي آورد.اگر چه اين دانش آموزان دوستان زيادي پيدا ميکنند ودر گروه پذيرفته ميشوند ، ولي همچنان در نظر همتايان وراي گروه خود نواقص خود را حفظ ميکنند.

ارتباط سبکهاي مقابله اي باهوش هيجاني در دانش آموزان

ارتباط سبکهاي مقابله اي باهوش هيجاني در دانش آموزان
سيد داود محمدي –سيد اسماعيل ترابي-دکتر بنفشه غرايي
مجله روانپزشکي وروانشناسي باليني ايران- سال چهاردهم- شماره 2- تابستان 1387-183-176

هدف: برسي تعين ارتباط سبکهاي مقابله اي با هوش هيجاني دردانش آموزان مقطع راهنمايي شهر تهران.
سوالهاي پژوهش: بين هوش هيجاني ومولفه هاي آن با سبکهاي راهبردي مقابله اي چه ارتباطي وجود دارد ؟و وزن هوش هيجاني در پيش بيني راهبردها وسبکهاي مقابله اي چه اندازه است؟
روش پژوهش: اين پزوهش از نوع توصيفي - همبستگي است. در اين پژوهش سبک هاي مقابله اي به عنوان متغير ملاک ومتغير هوش به عنوان متغير پيش بين برسي شده اند.
جامعه پژوهش: جامعه پژوهش را همه دانش آموزان مقطع راهنمايي شهر تهران تشکيل داده اند .آزمودنيها 420 نفر(195 نفر پسر -225نفر دختر) بودند که به روش نمونه گيري خوشه اي – چند مرحله اي وتصادفي انتخاب شدند .براي انتخاب آزمودنيها نخست ازمناطق شهر تهران سه منطقه ازبين مناطق جنوب- مرکز وشمال تهران (1-6-16) به تصادف انتخاب شدندوسپس از هر منطقه يک مدرسه پسرانه ودخترانه به تصادف گزينش شدند درهرمدرسه نيز از هريک از مقاطع اول ودوم وسوم راهنمايي يک کلاس واز هر کلاس نيز 25 نفر انتخاب شدند. پس از توجيه وجلب نظر پرسش نامه ها(پرسشنامه مقياس مقابلهاي نوجوانان ACIوپرسشنامه هوش هيجاني شوت SSRI) به آنها تحويل گرديد پرسشنامه 30 نفر به علت کامل نبودن کنار گذاشته شد ونهايتا پرسشنامه 420 نفر با روش ضريب همبسگي وتحليل رگرسيون تحليل شد.
يافته ها: بين هوش هيجاني ومولفه هاي آن با هريک از سه سبک مقابلهاي کارامد –ناکارامد-ورجوع به ديگران(وراهبردهاي مقابله اي مربوط به اين سبکها) ارتباط مثبت معنادار ديده شد (P<0/001 ) همچنين هوش هيجاني ميتوانست هر يک از اين سه سبک مقابله اي را به طور معني دار پيش بيني کند (P<0/001) .همچنين رابطه بين هوش هيجاني کل ومولفه هاي آن با سبک مقابله اي کارامد بيشتر از سبک مقابله اي مراجعه به ديگران وآن هم بيشتر از سبک مقابله اي ناکارامد است.
همچنين ضريب رگرسيون متغير پيش بين نشان ميدهد که هوش هيجاني با اطمينان بيش از %99 ميتواند سبک مقابله اي کارامد- ناکارامد ومراجعه به ديگران را تبين کند.
نتيجه گيري: اين بررسي نشا ن داد که هوش هيجاني ومولفه هاي آن با هر سه سبک مقابله اي ارتباط مثبت معنادار دارند وارتباط هاي ميان هوش هيجاني وسبکهاي مقابله اي کارامد ومراجعه به ديگران بيشتر از سبک مقابله اي ناکارامد است .
همانگونه که بيان شد يافته هاي پژوهش حاضر با نتيجه گيري کلي برآمده از پيشينه پژوهشي که گوياي ارتباط مثبت هوش هيجاني با راهبرد هاي کارامد وارتباط منفي آن با راهبردهاي ناکارامد است (سالوي وهمکاران 1999-به نقل از هانا ونيکلا2003-سياروچي وهمکاران2006) همسويي ندارد .گرچه پيش بيني ميشود سبکهاي مقابلهاي کارامد وناکارامد متضاد يکديگر بوده وفردي که يک سبک را به کار ميبرد از سبک ديگر به ميزان کمتري بهره ميگيرد واز اين رو ممکن است هوش هيجاني با يکي از آنها ارتباط مستقيم داشته باشد.اما يافته هاي برخي از پژوهش ها گوياي آن هستند که مسئله ميتواند پيچيده تر از اين باشد.
نويسندگان مقاله حاضر اين فرضيه را مطرح نمودند که همبستگي مثبت هوش هيجاني با هر دو سبک مقابله اي کارامد وناکارامد به علت بالا بودن ميزان بکار گيري آزمودني ها ي با هوش از هر دو سبک ياد شده است. مشاهدات در تاييد همين فرضيه است .به بيان ديگر يافته ها نشان ميدهند افرادي که هر از اين سبکهاي مقابله اي را بيشتر به کار ميبرند به طورهم زمان سبک ديگر را نيز به کار ميبرند. به بيان ديگر دانش آموزان با هوش هيجاني بالا براي مسلط شدن بر محيط واسترس هاي خود به تلاش هاي ناکارامد هم روي مي آورند.
نظر محققين: به هر روي دليل روي آوردن دانش آموزان با هوش هيجاني بالا به راهبردهاي مقابله اي ناکارامد نياز به برسي بيشتر وگسترده تر دارد.واز آنجا که هدف اساسي آموزش آماده کردن کودک ونوحوان براي ورد به زندگي اجتماعي –فرهنگي واقتصادي است يافته هاي اين پژوهش ميتواند در اين زمينه سودمند باشد.

غلامحسین شکوهی (پدر تعلیم و تربیت ایران)

غلامحسين شکوهيشکوهي در سال 1305شمسى در شهر خوسف از توابع شهرستان بيرجند متولد شد. وي پس از گذراندن دوره دانشسراى مقدماتى , در بيرجند به حرفه معلمي پرداخت. شکوهي سال 1311 به مدرسه اي در خوسف، محل تولدش مي رود. مدرسه اي که به نام عارف و شاعر معروف، ابن حسام خوسفي نام گرفته بود. او از خاطرات دوران کودکي و مدرسه، تصاوير واضحي را به ياد مي آورد: بعد از اينکه از کلاس چهارم دبستان فارغ التحصيل شدم، مرتباً مي رفتم به مدرسه و در همان فضا مي گشتم يا در کلاس ها مي نشستم، چون مثل بقيه بچه ها بازي نمي کردم، اصلاً بازي بلد نبودم. 2 سال باقي مانده آموزش ابتدايي را در دبستانهاي تدين و مدرسه ضميمه دانشسراي مقدماتي گذراندم. در اين مدرسه سطوح ابتدايي و متوسطه مثل ديگر مدارس وجود داشت و از پايان کلاس سوم دبيرستان يعني پس از 9 سال تحصيل، 6 سال ابتدايي و 3 سال متوسطه، دانش آموز مي توانست در دانشسراي مقدماتي تحصيلات خود را انجام دهد تا براي آموزگاري در مدارس ابتدايي شهر و روستا آماده شود.

غلامحسين شکوهي در سال 1323 با رتبه ممتاز از دانشسرا فارغ التحصيل شد و به روستاي خود خوسف بيرجند بازگشت تا آموزش رسمي کودکان هم دياري خود را آغاز کند. پس از دو ماه به زاهدان منتقل شد، اما به دليل بيماري مادر به آنجا نرفت، به روستاي گل منتقل شد و پس از چهار ماه دوباره به خوسف بازگشت.
غلامحسين شکوهي در سالهاي 1323 تا 1328 با قانون کفالت مادر از خدمت سربازي معاف شد، اما با فوت ناگهاني مادر در سال 1328 به سربازي اعزام شد و پس از طي دوره دانشکده افسري، بقيه خدمت را با درجه افسري در اصفهان به پايان رساند. شکوهي پس از سربازي به بيرجند بازگشت و تا سال 1332 در دبيرستانهاي بيرجند به تدريس پرداخت.
شکوهي عطش آموختن داشت و اين ميل به دانش اندوزي بود که او را به تهران کشاند تا در رشته ادبيات فارسي دانشسراي عالي تحصيل خود را ادامه دهد. او در سال 1335 با رتبه اول فارغ التحصيل شد؛ امتيازي که مجوز اعزام او را به سوئيس فراهم کرد.
در دوران تحصيل در دانشسراي عالي تهران شکوهي با يکي ازهمکلاسي هاي خود ازدواج کرد. شکوهي پس از اخذ ليسانس و پس از ازدواج در اين سال(1336) به همراه همسرش به سوئيس رفت، سفري که دستاورد آن نه تنها مدرک دکترا بود، بلکه فرصت درک محضر استاداني چون «پياژه» و «دوتران» را فراهم کرد. در سال 1340 بود که غلامحسين شکوهي در رشته علوم تربيتي از دانشگاه ژنو فارغ التحصيل شد.
سال 1341 پس از بازگشت از ژنو، شکوهي در وزارت فرهنگ آن زمان در دفتر مطالعات تربيتي که بعد به اداره کل مطالعات و برنامه ها تغيير نام يافت مشغول به کار شد و به تدريج در دانشکده علوم تربيتي دانشگاه تهران، تربيت معلم مامازن ورامين و دانشگاه فردوسي مشهد تدريس در حوزه هاي آموخته اش را آغاز کرد.
در سال 1345 شکوهي با عنوان استاديار به دانشکده علوم تربيتي دانشگاه تهران منتقل شد جايي که علاوه بر 27 سال تدريس موفق و سازنده، سال هايي را به کارهاي اجرايي از جمله مديريت گروه و رياست دانشکده علوم تربيتي پرداخت. شکوهي همچنين نخستين وزير آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران است.
پس از استعفا در کنار تدريس دانشگاهي رياست شوراي عالي آموزش و پرورش را براي مدت يک دوره چهارساله بر عهده داشت.
در سال 1365 شکوهي به مدت يک سال براي استفاده از فرصت مطالعاتي به ژنو اعزام شد و در دفتر بين المللي تعليم و تربيت وابسته به سازمان يونسکو به تحقيق و مطالعه پرداخت.
پس از مدتي به ايران بازگشت اما به علت ناراحتي ريوي و آلودگي هواي تهران مجبور به انتقال به شهر بيرجند و آموزش در دانشگاه هاي آن شهر شد. و پس از 57 سال تدريس, در سال 1379 با رتبه 26 استادي بازنشسته شد ولي تدريس را رها نکرد و در دانشگاههاي دانشگاه بيرجند و تربيت مدرس تهران به تدريس ادامه داد. با اين حال در سال 1380 پس از فوت همسر, دچار افسردگي شديد شد و دست از تدريس و فعاليت هاي پژوهشي کشيد.
دو سال و نيم پس از مرگ همسر، شکوهي سکته خفيف مغزي کرد در نتيجه طرف راست بدن او و نيز تکلم اش مختل شد که با توکل به خدا و فيزيوتراپي و سعي خودش، دوباره قادر به حرف زدن و مطالعه شده است.
از جمله آثار اين استاد برجسته در بخش تاليف, "روش آموختن حساب و هندسه"، "مباني اصول آموزش و پرورش" با 27 بار تجديدچاپ , "تعليم و تربيت و مراحل آن" با 20 بار تجديد چاپ و در بخش ترجمه "تعليم و تربيت" تاليف امانوئل کانتو و "مربيان بزرگ" تاليف ژان شانو مي‌باشد. دکتر شکوهي بيش از 60 مقاله در نشريات علمي داخلي و دو مقاله در مجلات معتبر خارجي منتشر کرده است.
از زبان يکي از معلم هاي غلامحسين شکوهي: دانش آموزي داشتم که هر مسأله اي را مي دادم حل مي کرد، از ?? کيلومتري خوسف مي آمد و برمي گشت. يک روز به مدير مدرسه گفتم: يکي از اتاق هاي کوچک مدرسه را به اين بچه بدهيد که اين قدر مجبور نباشد عصر برود و دوباره صبح روز بعد برگردد تا بالاخره اتفاقي افتاد. يک روز خواستم اين دانش آموز را امتحان کنم و مسأله اي داده باشم که نتواند حل کند، آن روز پنجشنبه دو مسأله دادم و براي مسأله سوم گفتم: طول درخت سنجدي که در وسط حياط مدرسه است را محاسبه کنيد. صبح روز شنبه که به مدرسه رفتم، جواب حاضر اين دانش آموز را روي ميز ديدم. او روز جمعه اين ?? کيلومتر را طي کرده بود و به مدرسه آمده بود و يک چوب دو متري را هم با خود آورده بود و طول سايه آن (چوب) را اندازه گرفته و طول سايه درخت سنجد را هم اندازه گيري کرده بود و با يک تناسب که دو متر ارتفاع اين قدر سايه دارد، اين قدر سايه چه مقدار ارتفاع دارد؟ طول درخت را محاسبه کرده بود
شکوهي اضافه مي کند: درد بزرگ ما در عرصه تعليم و تربيت اين است که معلمين و دانش آموزان خيلي زحمت مي کشند، ولي آن فايده اي که بايد به دست نمي آورند و آن هم ناشي از روش تدريس اشتباه است، ما چون عجله داريم زود برسيم، هرگز نمي رسيم. گاهي اتفاق مي افتد که بچه ها بگويند اسفند ماه دروس را دوره مي کنيم. براي چه اسفند ماه دوره مي کنند؟ براي اين که عجله دارند. عيب بزرگ اين است که سؤال و جواب را خودمان به دانش آموزان مي دهيم و حال اين که بايد بگذاريم آنها مجال فکر کردن داشته باشند.
شکوهي معلم را رکن اساسي تعليم و تربيت و تربيت معلم را اولويت نخست نظام آموزش و پرورش مي داند. به اعتقاد او اصلاح روش هاي تربيت معلم در کشور نخستين گامي است که بايد برداشته شود. اولويت بعدي را براي روش ها و برنامه هاي آموزش و پرورش قائل است. او معتقد است روش ها و برنامه ها بايد با توجه به طبيعت آدمي و خصوصيات اجتماعي و فرهنگي مردم تنظيم و ارائه شود و در نهايت بتواند افرادي مفيد و منطبق با نيازهاي اجتماعي آماده کند.
شکوهي معتقد است: اگر کشوري بخواهد رشد کند، بايد فرهنگش درست و صحيح باشد و مردمش خوب تربيت شوند. ما از کشورهاي ديگر چيزي کم نداريم. قدر کشور خود را بدانيم و از موقعيت هاي خوب و عالي اطرافمان استفاده کنيم. به جاي اينکه وقت خود را به بطالت صرف کنيم، صرف اصلاح و تعليم و تربيت کشور کنيم و من خوشحالم و مي بالم که عاشق معلمي و معلم عاشقي بوده ام.

عصبیت و رشد آدمی


عصبيت و رشد آدمي، کارن هورناي

هورناي، کارن (بي تا). عصبيت ورشد آدمي (چاپ چهاردهم). ترجمه: محمد جعفر مصفا. تهران: بهجت 1387

بر خلاف فرويد که معتقد بود عقده ناشي از سرکوبهاي جنسي ريشه تمام مشکلات رواني است، هورناي معتقد بود ريشه مشکلات رواني محيط نامناسب کودکي است. محيط نامناسب، که به رشد نا مناسب کودک منجر مي شود از نظر وي عبارتند از: تحقير اجحاف وتعدي، زور وفشار، عدم رعايت احتياجات کودک، بي علاقگي و بي توجهي به کودک، تبعيض بين بچه ها، ايجاد محيط نا امن، سختگيري بيش از حد، ايراد و انتقاد و بهانه جويي بي مورد، زياد از بچه مواظبت و حمايت کردن و فقدان محبت صادقانه. اما شرايطي مناسب رشد طبيعي کودک است که سرشار از محبت و گرمي، حمايت، آزادي نسبي، کمک، راهنمايي و تشويق باشد
به نظر هورناي، اگر شرايط محيط کودک نامناسب باشد، يک احساس نا امني و اظطراب دائمي در کودک ايجاد مي شود که سبب مي شود کودک هميشه درحال دفاع کردن از خود باشد. وي اين اظطراب را اظراب اساسي مي نامد که عبارت است از احساس تنهايي، بي کسي، عجز و بيچارگي در دنيايي که همه افرادش ظالم و زورگو و آزار دهنده اند
هورناي ذکر مي کند کودک براي مواجهه با اين اظطراب اساسي به سه روش متوسل مي شود

1) مهر طلبی.
2) برتری طلبی.
3) عزلت گزینی.

در ادامه کتاب، هورناي با نگاهي دقيق و موشکافانه به ذکر مسائل و مشکلات هر يک از شخصيت هاي عصبي(مهر طلب ،برتري طلب و عزلت گزين) مي پردازد. همچنين بيان مي دارد که چرامهرطلبان هميشه احساس مي کنند مورد ظلم واقع شده اند ولي جرات گرفتن حق خود را ندارند، چرا هميشه از ديگران توقع محبت دارند، و يا چرا برتري طلبان چشم ديدن بالاتر از خود را ندارند و همه را رياکار مي دانند و به شدت در پي چيزهايي هستند که وي را برتر از ديگران جلوه دهند، و اينکه چرا کساني را که اطاعتش مي کنند دوست دارد و از اطاعت لذت مي برد. و چرا عزلت طلبان به شدت به استقلال نياز دارند و چرا نسبت به احساسات خود حالت گنگي و گيجي دارند، چرا از اجبار گريزانند و چرا آنقدر خود را بالا مرتبه مي دانند که نبايد با ديگران بياميزند و هزار و يک چراي ديگر در اين کتاب شرح داده شده

منبع نویسی و ارجاع درون متنی بر اساس شیوه ی APA

شيوه ارجاع درون متني و منبع نويسي بر اساس فرمت APA
يکي از شيوه هاي رسمي و معروف ارجاع درون متن و منبع نويسي در متون علمي، شيوه انجمن روان شناسان آمريکا است که از سوي بسياري از مجلات و انجمن هاي علمي مورد قبول واقع شده است. راهنماي اين شيوه کتابي در حدود 1000 صفحه است ولي مهمترين اصول آن را شما مي توانيد در اين لينک که براي مجله تازه هاي پژوهش در برنامه ريزي درسي و مجله برخط آموزش و يادگيري الکترونيکي ايران تهيه کرده ام مشاهده کنيد. ان شا الله به زودي اطلاعات کامل تري در اختيار دانشجويان پروژه و روش تحقيق قرار خواهم داد. اگر انگليسي تان خوب است در اين لينک ها (يک / دو / سه) مي توانيد اطلاعاتي در مورد اين شيوه به دست آورديد.

در منبع نويسي متون علمي به نکات زير بايد توجه کرد:
- شايد مهم نباشد با چه شيوه اي منبع نويسي مي کنيد، آنچه اهميت دارد اين است که بايد يک شيوه توسط نويسنده انتخاب و در کل متن به طور صحيح و يکسان به کار رود؛
- در منبع نويسي بايد اطلاعات به ميزاني ارائه گردد که خواننده بتواند منبع مورد استفاده ي نويسنده رابه راحتي پيدا نمايد؛
- ارجاع درون متن به شکلي باشد که مشخص شود آيا متن نقل قول مستقيم است (رونويسي) يا نقل قول غير مستقيم يا اقتباس است (انشاء از نويسنده ولي ايده از شخص ديگر است)؛
- اگر نوشته سفارشي است بايد مقررات اعلام شده توسط سفارش دهنده رعايت شود.

چرا توصيه مي شود در منبع نويسي يا ارجاع درون متن از شيوهي APA استفاده شود:
- توسط انجمن روان شناسان آمريکا (APA) معرفي شده است؛
- مورد قبول بسياري از مجله ها و انجمن هاي علمي معتبر بين المللي است؛
- به طور مداوم مورد بازنگري قرار مي گيرد؛
- با بسياري از نرم افزارهاي مديريت منابع علمي مانند EndNote سازگار است؛
- توسط بسياري از پايگاه هاي اطلاعات علمي مورد قبول واقع شده و در موقع جستجوي اطلاعات مي توان اطلاعات را بر اساس آن دريافت کرد.

مهم ترين نکات منبع نويسي به شيوه ي APA
کتاب: با يک نويسنده:
– کريمي، يوسف (1375). روان شناسي اجتماعي: نظريه ها، مفاهيم و کاربردها. تهران: نشر ارسباران.
– کريمي، يوسف (1382). روان شناسي اجتماعي: نظريه ها، مفاهيم و کاربردها (چاپ يازدهم). تهران: نشر ارسباران.
– کريمي، ي. (1382). روان شناسي اجتماعي: نظريه ها، مفاهيم و کاربردها (چاپ يازدهم). تهران: نشر ارسباران.
– وين رايت، ويليام (بي تا). عقل و دل. ترجمه: محمد هادي شهاب (1386). قم: انتشارات پژوهشگاه علوم و معارف اسلامي.

کتاب: با دو نويسنده:
– مارشال، کاترين و راسمن، گرچن ب. (1995). روش تحقيق کيفي. ترجم?: علي پارسائيان و سيد محمد اعرابي (1377). تهران: انتشارات دفتر پژوهش هاي فرهنگي.
– مارشال، ک. و راسمن، گ. ب. (1995). روش تحقيق کيفي. ترجم?: علي پارسائيان و سيد محمد اعرابي (1377). تهران: انتشارات دفتر پژوهش هاي فرهنگي.

کتاب: با سه نويسنده:
– سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس و حجازي، الهه (1376). روش هاي تحقيق در علوم رفتاري. تهران: انتشارات آگه.
– سرمد، زهره، بازرگان، عباس و حجازي، الهه (1376). روش هاي تحقيق در علوم رفتاري. تهران: انتشارات آگه.
– سرمد، ز.، بازرگان، ع. و حجازي، ا. (1376). روش هاي تحقيق در علوم رفتاري. تهران: انتشارات آگه.
نکته: منبع با بيش از شش نويسنده
– منابعي که بيش از شش نويسنده دارند بعد از ششمين نويسنده «و همکاران» اضافه مي شود؛
– بعضي صاحب نظران معتقدند نوشتن نام شش نويسنده متن را طولاني مي کند لذا ذکر نام سه نويسنده ي اول کافي است و بعد از آن بايد «و همکاران» نوشته شود.
– در متون فارسي کمتر منبعي مي توان پيدا کرد که بيش از سه نويسنده داشته باشد، ولي در متون انگليسي منابع با بيش از سه نويسنده (به ويژه در مقاله هاي علمي) به طور مکرر مشاهده مي شود.

مقاله: مجله
– اسدالهي، قربانعلي؛ يعقوبي، محمد و سليماني، بهرام (1372). بررسي ميزان مردودي وقبولي با رتبه تولد در دانش آموزان مقطع ابتدايي شهر اصفهان در سال تحصيلي 67-1366. پژوهش هاي روان شناختي، دوره 2، شماره 1 و 2، ص 26-32.

مقاله: مجموعه مقالات همايش ها
– خامسان، احمد (1386). چالش هاي ايجاد برنامه هاي دکتري بَرخط. در مجموعه مقالات همايش تأملي بر دروه هاي دکتري ايران (ص 24-35). مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي در آموزش عالي، تهران، ارديبهشت 1386، دانشگاه پيام نور.

مقاله: کتاب هاي ويراستاري شده
– کتاب ويراستاري شده کتابي است که هر فصل آن توسط يک يا چند نويسنده نگارش شده ولي مسئوليت کل کتاب به عهد? ويراستا(ران) است که مسئوليت تنظيم مطالب را بر عهده دارند.
– گيبس، گراهام (2003). ده سال بهبود يادگيري دانش آموز. در کريس راست (ويراستار): بهبود يادگيري دانش آموز، (ص 9-26). بريتانيا: انتشارات دانشگاه آکسفورد.

مقاله: برخط (آنلاين / اينترنتي)
– ديلمقاني، ميترا (بي تا). دانشگاه هاي مجازي: چالش ها و ضرورت ها. مقال? ارائه شده به کنفرانس آموزش الکترونيکي ايران. بازيابي شده در (درادامه آدرس دقیق صفحه ی اینترنتی را ذکر می کنیم).

منابع چاپ نشده: پايان نامه ها و گزارش هاي پژوهشي
– خامسان، احمد (1374). بررسي مقايسه اي ادراک خود در زمينه تحوّلي و سلامت رواني. پايان نامه کارشناسي ارشد روان شناسي تربيتي، دانشگاه تهران، چاپ نشده.
– خامسان، احمد؛ آيتي، محسن و تفضّلي مقدم، عبّاس (1380). بررسي مشکلات و نحوه گذراندن اوقات فراغت دانشجويان دانشگاه بيرجند. گزارش طرح پژوهشي مصوّب دانشگاه بيرجند.

منبع نويسي از يک نويسنده با بيش از يک اثر در يک سال
– کريمي، يوسف (1387الف). روان شناسي اجتماعي. تهران: رشد.
– کريمي، يوسف (1387ب). روان شناسي شخصيت. تهران: آگه.

منبع نويسي وقتي نويسنده شخص نيست
– معاونت مطالعات و تحقيقات سازمان ملي جوانان (1387). جوانان، روابط خانوادگي و نسلي. تهران: انتشارات سازمان ملي جوانان.

مهم ترين نکات ارجاع درون متن به شيوه ي APA
- در موقع نگارش متن بايد در هر بخش نوشته مشخص شود، مطلب: انشاء يا نگارش نويسنده است: بيان کننده عقايد و ايده هاي نويسند? متن است؛ نقل قول مستقيم از نويسنده ديگر است (رونويسي شده)؛ نقل قول غير مستقيم از نويسنده ديگر است (اقتباس سده / مطلب نويسنده ديگري خوانده شده و با انشاء جديد بيان مي شود).
– وقتي روي جلد متني نوشته مي شود «تأليف» بايد دقت نمود عمده متن بايد انشاء نويسنده باشد. تعدد نقل قول هاي مستقيم يا غير مستقيم نشان دهنده گردآوري مطلب است؛
– در نقل قول هاي مستقيم بايد بسيار دقت نمود: به طور معمول نقل قول مستقيم براي بيان يک تعريف از يک نويسنده معتبر استفاده شود؛ نبايد تعدد نقل قول مستقيم در متن وجود داشته باشد.

ارجاع درون متن به شيوه APA
– (محمّدي، 1387)
– (محمّدي و احمدي، 1387)
– تا سه نويسنده (محمّدي، احمدي و محمودي، 1387)
– بيش از سه نويسنده (محمّدي، احمدي، محمودي و همکاران، 1387)
– نقل قول دست سوم: پياژه (1973، به نقل از منصور، 1376)
– در نقل قول مستقيم بايد شماره صفحه داده شود و متني که رونويسي شده ”داخل گيومه“ قرار گيرد.
– براي نقل قول هاي غير مستقيم گذاشتن گيومه الزامي نيست.

«برگرفته از وبلاگ گذر عمر»

چگونه چکيده بنويسيم؟

1. نوشتن يک چکيده خوب وقت زيادي مي‌برد، حوصله داشته باشيد!
2. معمولا چکيده بين 150 تا 200 واژه دارد (بستگي به محدوديتهاي مجله/کنفرانس نيز دارد).
3. چکيده بايد مستقل باشد. توضيح فشرده‌اي از کل مقاله که ديد کلي را به خواننده مي‌دهد.
4. از ارجاع دادن به مراجع و نيز استفاده از پانويس در چکيده خودداري کنيد.

چکيده بايد شامل بخشهاي زير باشد:
انگيزه
1. چرا به اين مساله پرداخته‌ايم و دنبال نتايج هستيم؟ چرا مساله مهم است؟
2. سعي نکنيد اهميت چيزهاي کلي را بيان کنيد. همه مي‌دانند اينترنت خيلي مهم است!
3. اگر اهميت مساله واضح است، بهتر است ابتدا بيان مساله را اول بياوريد و مشخص کنيد چه بخشي از آن را مي‌خواهيد حل کنيد.
بيان مساله
1. چه مساله‌اي را مي‌خواهيد حل کنيد؟
2. محدوده کار شما چيست ( آيا حالت خاصي از مساله است)؟
رهيافت
1. چگونه مي‌خواهيد مساله را حل کنيد يا آن را بهبود دهيد؟
2. آيا از شبيه‌سازي يا مدلهاي تحليلي، نمونه سازي يا تحليل ميداني يک محصول واقعي استفاده مي‌کنيد؟
نتايج
1. پاسخ بدست آمده چيست؟
2. اگر نتايج عددي است، مشخصا ميزان آن را بيان کنيد. از به کار بردن الفاظي مانند "خيلي"، "کم"، "قابل توجه" و غيره بپرهيزيد.
3. هر گونه محدوديت اصلي در نتايج بايد بيان شود.
بحث و نتيجه‌گيري
1. تفسير يا معناي نتايج چيست؟
2. آيا نتايج شما عمومي است؟ قابل تعميم است؟ يا حالت خاص است؟
3. نتايج چه تغييري در جهان ايجاد مي‌کند، يا تنها کشف اين نکته است که اين ره به جايي نمي‌برد!؟

برنامه ريزي آموزشي چيست؟


بطور خلاصه، برنامه ريزي عبارتست از تعيين فاصله بين وضعيت موجود، وضعيت مطلوب و مشخص نمودن راه هاي رسيدن به هدف (وضعيت مطلوب). در عصر حاضر برنامه ريزي در کليه موارد، يکي از ضرورتهاي اجتناب ناپذير براي بقاي سازمانها و حتي جوامع بشري است. برنامه ريزي را يکي از ابزارهاي بسيار موثر و کارآمد و شايد تنها وسيله براي دستيابي به هر هدفي قلمداد مي نمايند. برنامه ريزي مهمترين و اولين وظيفه مديران و سرپرستان است و مديران و سرپرستاني که از اين امر مهم غفلت مي ورزند ، در واقع آسيب پذيري خويش را نسبت به تغييرات محيطي افزايش خواهند داد. در دوران حاضر که تحولات سريع و در ابعاد مختلف علم و تکنولوژي اطراف ما را احاطه نموده است ، بدون برنامه ريزي بويژه در زمينه هاي آموزش و بهسازي منابع انساني ، هيچ سازماني قادر به ادامه حيات وانجام کار ثمر بخش نخواهد بود و بهمين لحاظ است که برخي از صاحب نظران مديريت ، برنامه ريزي را اساس بقاي سازمان قلمداد مي نمايند. برنامه ريزي معمولاً در سه سطح کوتاه مدت ، ميان مدت و دراز مدت طراحي مي شود.

برنامه ريزي آموزشي:
برنامه ريزي آموزشي به عنوان زير بناي ايجاد تحولات علمي و تکنولوژي از اهميت فوق العاده اي برخوردار مي باشد. البته برنامه ريزي آموزشي از زندگي فردي و شخصي انسان شروع به زندگي اجتماعي و کاري او تسري پيدا مي کند. در برنامه ريزي هاي آموزشي بايد به جميع جهات و کليه ابعاد مذکور توجه شود. بنظر مي رسد که علت عدم موفقيت بسياري از برنامه هاي آموزشي و بهسازي منابع انساني را مي توان در عمليات آموزش "بدون برنامه ريزي شده" و بدون تفکر و تعمق کافي جستجو نمود. درصورتي که برنامه ريزي هاي صحيح آموزشي نه تنها آسيب پذيري مديران ، مسئولان ، کارشناسان و برنامه ريزان آموزشي را تقليل خواهد داد ، بلکه نيل به اهداف کارکنان و سازمان را هم تضمين خواهد نمود و کار را براي مديران ساده تر خواهد کرد.

تعريف برنامه ريزي آموزشي :
عبارتست از تعيين اهداف آموزشي و پيش بيني عمليات و فعاليتهاي آموزشي براي رسيدن به اهداف آموزشي از قبل تعيين شده با توجه به امکانات و محدوديت هاي آموزشي و همچنين نظام ارزشي جامعه.
مراحل برنامه ريزي آموزشي منابع انساني
1- تعيين اهداف آموزشي
2- تعيين محتوا
3- تعيين مدت اجراي برنامه
4- تعيين شرايط شرکت کنندگان
5- تعيين روشهاي آموزشي
6- پيش بيني تسهيلات و خدمات آموزشي
7- انتخاب اساتيد مربيان آموزشي

1- تعيين اهداف آموزشي
تعيين هدف و يا اهداف دوره هاي آموزشي که تعيين محتواي برنامه هاي آموزشي را نيز بدنبال دارد ، پس از تشخيص و تعيين مشکلات سازماني و نيازهاي آموزشي که مسلماً از وسايل و مشکلات سازماني و کارکنان سرچشمه گرفته ، اهداف برنامه ها و دوره هاي آموزشي به طريقي تهيه ، تنظيم و تدوين گردند که مشکل گشاي سازمان و کارکنان بوده باشند.در تهيه و تنظيم و تدوين اهداف دوره هاي آموزشي بايد کاملاً مشخص گردد چه نوع دانش ، مهارت و يا رفتار خاص براي موفقيت کارکنان و سازمان لازم است.همچنين در اين مرحله لازم است معيارهايي براي سنجش ميزان يادگيري شرکت کنندگان و نوع رفتار آنان پس از اتمام دوره آموزشي در نظر گرفته و براي کارآموزان نيز اين معيارها و ضوابط سنجش را روشن نمائيم. در تعيين هدفهاي آموزشي بايستي بدانيم که شرکت کنندگان در دوره هاي آموزشي در چه شرايطي بايد آموخته هاي علمي خود را مورد استفاده قرار دهند.
اولين گام اساسي و ضروري در برنامه ريزي و بخصوص در برنامه ريزي هاي آموزشي ، تعيين هدفهاي کلي و هدفهاي ويژه آموزشي است. هدفهاي کلي آموزشي با توجه به اهداف کلي و در چهارچوب خط مشي سازمان تعيين مي گردد. هدفهاي کلي آموزشي بايد به نحوي تعيين شوند که کارکنان و پرسنل سازمان را در رسيدن به هدفهاي کلي و ويژه سازمان ياري نمايند. درحقيقت هدفهاي کلي آموزشي بايد در ارتباط کامل و متناسب با وظايف و مسئوليتهاي سازمان بوده و جهت گيري کلي به فعاليتهاي آموزشي سازمان و هدفهاي ويژه آموزش بدهد.
هدفهاي ويژه آموزشي در چهارچوب هدفهاي کلي آموزش سازمان و با توجه به نيازهاي آموزشي معين مي گردد. هدفهاي ويژه آموزشي بايد به سه سوال زير جواب دهد :
1- چه مي خواهيم ياد بدهيم يا کارآموز چه بايد ياد بگيرد؟ يعني شرکت کننده در دوره آموزشي بعد از طي دوره دقيقاً چه کاري را بايد بتواند انجام دهد ( کار يا عمل)؟
2- عمل يا کاري که فراگير و شرکت کننده بعد از طي دوره بايد انجام دهد، تحت چه شرايطي بايد انجام پذيرد؟ (شرط يا شرايط)
3- معيار و ملاک ما در يادگرفتن با ياد نگرفتن کارآموزان يا شرکت کنندگان چيست؟ به عبارت ديگر موفقيت يا عدم موفقيت خود را در ياددادن با چه ملاک يا مقياس خواهيم سنجيد (معيار)؟
تعيين هدفهاي ويژه در جهت رفع نيازهاي آموزشي است. اعم از نيازهاي آموزشي فردي ، سازماني و اجتماعي. در تعيين هدفهاي ويژه بايد هدفهاي کلي سازمان ، امکانات و محدوديت ها و علايق فراگيران و افراد ذي نفع را در نظر گرفت و بعد از گذشتن از اين صافي ها ، هدف هاي آموزشي را در کنار هدفهاي عملياتي جهت رفع نيازها مورد توجه قرار داد.

2- تعيين محتوا
محتوا و مواد آموزشي در يک برنامه آموزشي تابع اهداف ويژه اي است که براي آن دوره تدوين شده است. بنابراين درصورتي که هدفها از جامعيت لازم برخوردار باشند ، مشخص کردن رئوس اساسي مطالب مورد بحث در دوره آموزشي تا حد زيادي آسان مي گردد. علاوه بر مشخص کردن سرفصلهاي اصلي هر درس در يک دوره آموزشي ، ضرورت دارد مسئولين آموزشي درباره مواد و منابع آموزشي دوره نيز تصميم گيري نمايند. متاسفانه يکي از عواملي که کيفيت دوره هاي آموزشي را تحت تاثير قرار مي دهد ، عدم تنــاسب و يا تناسب اندک منابع آموزشي دوره با سرفصلهاي پيشنهـادي است. بزرگسالان شرکت کننده در اين دوره ها داراي تجارب و اطلاعات قبلي هستند و انگيزه اصلي آنها براي شرکت در دوره دستيابي به اطلاعات عملي جهت حل مسائل شغلي و کاري است. براي تعيين محتواي آموزشي ، استفاده و نظر خواهي از افرادي که داراي تجارب ارزشمند و از نظر ميزان دانش و اطلاعات در سطح بالايي قرار دارند ، مي تواند بسيار مفيد براي اين امر باشد.

3- تعيين مدت اجراي برنامه
مديران ، کارشناسان و مسئولان برنامه هاي آموزشي ، براي رسيدن به هدفهاي آموزشي بايد مدت لازم و کافي را جهت اجراي دوره ها در نظر بگيرند. همانگونه که اگر مدت زمان يک دوره آموزشي کمتر از حدمعقول در نظر گرفته شود ، ما را به هدفهاي آموزشي نخواهد رسانيد.چنانچه مدت زمان برنامه هم از حد معقول تجاوز کند ، حالت خستگي و کسالت در شرکت کنندگان بوجود خواهد آورد. ميزان کمبودها در آموزش ، تعيين کننده مدت زمان اجراي برنامه ها مي باشد. يا به بياني ديگر از ميزان و درجه فاصله وضعيت موجود با هدفهاي ويژه مي توان مدت زمان برنامه ها را تعيين کرد. محتواي برنامه ، نوع آموزشي که متشکل از آموزش هاي شبانه روزي ، آموزشهاي حين کار و آموزشهاي ضمن خدمت مي باشند ، محل آموزش و نظر خواهي از کارآموزان و سازمانهاي ذينفع از عوامل تاثير گذار در تعيين مدت اجراي برنامه هاي مي باشند.

4- تعيين شرايط شرکت کنندگان
يک واحد آموزشي و مسئولانش هر اندازه به امر آموزش خوشبين باشند ، ناچار از پذيرفتن اين واقعيت هستند که به علت امکانات مالي و انساني محدود ، نمي توانند کليه افرادي را که به آموزش نياز دارند ، در محدوده زماني معيني آموزش دهند. منطقي ترين روش آن است که مساله اولويت تا حدامکان رعايت گردد و در درجه اول به افرادي آموزش داده شود که نيازشان نسبت به ديگران بيشتر است. در مواردي که تعداد خيلي زياد باشد ، مسئول آموزش مي تواند با کمک و مشارکت سرپرست مستقيم اين افراد ، تعداد مورد احتياج را انتخاب و براي شرکت در دوره دعوت نمايند. در انتخاب افراد شرکت کننده در دوره هاي آموزشي بايستي 4 نکته را در آن لحاظ نمود:
الف) تجانس تحصيلي : مسئله رعايت تجانس تحصيلي براي داوطلبان برخي از دوره هاي آموزشي از اين نظر حائز اهميت است که اختلاف تحصيلي ، بين دامنه پراکندگي اطلاعات اوليه شرکت کننده را تقريباً به حداقل مي رساند. با رعايت همساني تحصيلات شرکت کنندگان ، مدرسان کار خود را با اطمينان بيشتر در جهت کسب نتيجه مطلوب آغاز خواهند نمود.
ب) تجانس شغلي : بديهي است چنانچه داوطلبان شرکت کننده در يک برنامه آموزشي از لحاظ مشاغلي که دارند ، هماهنگي نداشته باشند ، امکان تهيه برنامه اي که بتواند نيازهاي آموزشي همه آنها را بر طرف نمايد ، وجود ندارد. کارشناسان و مسئولان برنامه هاي آموزشي بايد حداکثر کوشش خود را بکار گيرند که دقيقاً افرادي را که براي يک برنامه آموزشي انتخاب مي کنند ، تجانس شغلي داشته باشند تا در موضوعات مورد آموزش با نظرات گوناگون مواجه نگردند که بتوانند تجلي گاهي از نيازهاي و خواستها را فراهم آورند.
ج) تجانس تجربي : رعايت تجانس تجربي نيز از مهمترين نکاتي است که بايستي در انتخاب شرکت کنندگان مورد نظر باشد. محتواي برنامه چه براي افرادي که ميزان تجربه و مهارتشان بالاتر از سطح پيش بيني شده در برنامه و چه براي تعدادي که سطح تجربه شان پائين تر از حد رعايت شده در برنامه باشد ، خسته کننده و بي نتيجه و احياناً غير قابل درک خواهد بود. مجدداً در موضوع هدفهاي آموزشي ، مبحث " ميزان فاصله بين سطح مطلوب و سطح موجود " را درخصوص تجارب شرکت کنندگان يادآوري و خاطر نشان مي نمايد.
د) دوره هاي آموزشي طي شده که ممکن است مديران ، کارشناسان و برنامه ريزان آموزشي با رعايت کليه نکاتي که ذکر شد ، افرادي را براي شرکت در دوره انتخاب و دعوت نمايند. اما در خلال اجراي برنامه با احساس نارضايتي ها از سوي شرکت کنندگان مواجه شود که از علت يا علل اين مسئله ، خود نيز آگاه نيست. با تحقيق و بررسي بيشتر به اين دليل است که آنان قبلاً در دوره هايي مشابه دوره در حال اجرا نيز شرکت کرده بودند که از ديد مجريان مخفي مانده بود. بنابراين در انتخاب شرکت کنندگان ضروري است اطلاعاتي در زمينه دوره هاي آموزشي گذرانده افراد داشته باشيم تا از بروز نارسائيهاي بعدي جلوگيري بعمل آيد.

5- تعيين روش هاي آموزشي :
موفقيت هـر برنامه آموزشي تـا حد زيادي بستگي بـه روش يــا روش هايي دارد که براي ارائه محتواي تعيين شده انتخاب مي شوند در تعيين روشهاي آموزشي هفت مورد را بايستي مدنظر قرار دهيم :
الف ) هدف آموزشي : از آنجائيکه اجراي هر برنامه آموزشي براي دستيابي به هدف يا هدفهاي معيني است ، بنابراين ، روش يا روشهايي که تعيين مي گردند ، بايستي دقيقاً در جهت رسيدن به هدفهاي برنامه باشند. در غير اينصورت منظوري که از اجراي دوره آموزشي مورد نظر است ، حاصل نخواهد شد. بطور نمونه اگر هدف از تشکيل يک دوره آموزشي ، تربيت حسابدار متخصص باشد ، بديهي است نمي توان بطور کامل از روش سخنراني همانند يک سمينار بهره گرفت.
ب) مدت و زمان آموزش: مدت هر برنامه آموزشي نيز به اين دليل که مي تواند محدوديت هايي در بکار گرفتن برخي از روشهاي آموزشي ايجاد نمايد ، بايستي در انتخاب روشهاي آموزشي مورد توجه قرار گيرد. مثلاً اگر در يک برنامه آموزشي بخواهيم از روش آموزش و پژوهش عملي استفاده کنيم ، مسلماً بايستي دقت بسيار طولاني در اختيار داشته باشيم و درست به همين دليل ، کاربرد اين روش در اغلب دوره ها با محدوديت هايي مواجه است.
ج) بودجه آموزش : از آنجائيکه بکارگيري برخي از روشها مستلزم صرف هزينه هاي سنگين است ، لذا مديران ، کارشناسان و مجريان برنامه هاي آموزشي از بودجه آموزش همواره به عنوان مهمترين فاکتور در تعيين روشهاي آموزشي نام مي برند. بنابراين ، لازم است مسئولان آموزشي نسبت به رفع مشکلات مالي با ساير مديران رده بالاي سازماني همکاري نموده و اگر به علت محدوديتهاي مالي ، استفاده از بهترين روشها امکان پذير نباشد ، نبايد اجراي برنامه متوقف گردد ، بلکه بايد از روشهاي مناسب و جايگزين ديگر حداکثر استفاده را براي اجراي دوره آموزشي بکار بست.
د) سطح و تعداد کارآموزان : سطح سازمان شرکت کنندگان و تعداد آنها نيز بدون ترديد در انتخاب نوع و روش آموزش تاثير به سزايي دارد. به عبارت ديگر ، روشهايي که براي آموزش يک عده از مديران رده بالاي سازماني انتخاب مي شود ، الزاماً نمي تواند همان روشهايي باشد که براي گروهي مانند (بايگان) در نظر گرفته مي شود. تعداد کارآموزان و فراگيران نيز در انتخاب نوع آموزش و روش آن موثر است. مثلاً روشي که براي آموزش يک اجتماع صد نفري انتخاب مي شود ، قابل اعمال براي گروه ده نفري نيست و بالعکس.
هـ ) اساتيد و مربيان آموزشي : تعداد اساتيد و مربيان و کمک مربيان موجود آموزشي و ميزان ساعاتي که مي توانند در اختيار يک برنامه آموزشي قرار دهند ، نيز از عوامل نياز موثر در انتخاب روشهاي آموزشي بحساب مي آيند. به عبارت ديگر ، براي استفاده از روش گروه بندي فرعي غير از يک استاد يا مربي ، به تعداد گروههاي فرعي کمک مربي نياز است که در صورت دسترس نبودن استفاده از اين روش با مشکل مواجه مي گردد.
و) محل آموزش : ساختمان يا مرکزي که آموزش در آن انجام مي شود ، کم و بيش در انتخاب نوع روش آموزشي تاثير مي گذارد. مثلاً وقتي يک بناي آموزشي فاقد اتاقهاي بزرگ باشد ، استفاده از روشهاي آموزشي مناسب گروههاي بزرگ امکان ندارد و ناچار بايد روش هاي ديگري را مورد استفاده قرار داد و يا اگر تعداد اطاقهاي درس به اندازه کافي نباشد ، استفاده از روش گروه هاي فرعي و کار در گروههاي کوچک امکانپذير نخواهد بود.
ز) وسايل و لوازم آموزشي : اين وسايل که شامل تسهيلات آموزشي ، کلاس درس ، کارگاه و آزمايشگاه و تجهيزات آموزشي از قبيل ميز و صندلي و لوازم آموزشي از قبيل جزوات و کتاب و نظاير آنهاست ، بدون ترديد کم و بيش در انتخاب روش آموزشي اثر مي گذارد. مسئولان آموزشي قبل از اجراي برنامه ، بايستي با هماهنگي مدرس مربوطه ، امکانات و تجهيزات کمک آموزشي لازم را پيش بيني نمايند تا در حين تدريس دچار نارسايي نشوند.

6- پيش بيني تسهيلات و خدمات آموزشي
تسهيلات و خدمات آموزشي لازم براي اجراي برنامه هاي آموزشي در توفيق اينگونه برنامه ها تاثير فراوان دارد. اين تسهيلات و خدمات آموزشي را بايد حتي الامکان متناسب با اهداف دوره هاي آموزشي ايجاد نمود و چه بسا در بسياري از موارد مشاهده مي گردد که کليه امور مربوط به آموزش بصورت کامل مورد توجه قرار مي گيرد ، غير از تسهيلات و خدمات آموزشي لازم که در آن صورت ساير مسائل را هم تحت الشعاع قرار خواهد داد و روي آنها اثرات سوء بجاي خواهد گذاشت. در امر تسهيلات و خدمات آموزشي بايستي به نکات ذيل دقت نمائيد :
الف ) جا و مکان : اجراي يک برنامه آموزشي بصورت سمينار ، کنفرانس ، دوره و کلاس نياز به محل مناسبي در مرکز آموزشي مورد نظر دارد. محل مذکور بايد از نظر نور ، وسايل سردکننده و گرم کننده ، هواي کافي و ساير وسايل مناسب بوده و براي انواع برنامه هاي آموزشي تجهيزات لازم را دارا باشد.
ب ) خوابگاه : بعضي از برنامه هاي آموزشي تمام وقت ايجاب مي کنند که شرکت کنندگان بطور شبانه روزي در مرکز آموزشي حضور داشته باشند تا کارهاي اداري و خانوادگي ، فراغتشان را بهم نزند و بتوانند مدتي را با آرامش به برنامه هاي آموزشي اختصاص دهند. معمولاً توصيه مي شود که خوابگاههاي چنين مراکز آموزشي شبانه روزي بايستي در محيطي دور از شهر و برکنار از غوغا و سروصداهاي معمول شهري ايجاد شوند تا نتايج مطلوب تري از آموزش حاصل گردد.
ج ) جلسات معارفه : به منظور آشنايي بيشتر شرکت کنندگان با يکديگر و همچنين آشنايي آنان با مديران و مسئولان و مربيان آموزشي ، شرکت در يک جلسه آشنايي اوليه مفيد و موثر خواهد بود. در اين زمينه مي توان فهرستي از مشخصات کلي شرکت کنندگان و همچنين سوابق تحصيلي و شغلي آنها را قبلاً تهيه و در جلسه معارفه براي آشنايي بيشتر آنان توزيع نمود.
د ) تجهيزات کلاس ها و سالنهاي آموزشي : مديران و کارشناسان و مسئولان دوره هاي آموزشي بايد دقت کافي را در مورد تجهيزات کلاسها و سالنها بعمل آورند تا از لحاظ نارسايي وجود نداشته باشد. اغلب اتفاق مي افتد که اهميت ندادن ، ناچيز شمردن برخي از اين مسائل از سوي مسئولان آموزشي در حين اجراي دوره ، نارضايتيها و اشکالات عمده اي توليد مي کند که شايد فرصت رفع آنها ديگر فراهم نباشد. مانند فضاي مناسب ، نور کافي ، عدم وجود سرو صداي مزاحم ، درجه حرارت مناسب ، دستگاههاي گرم کننده و خنک کننده ، صندليهاي مناسب و کافي و وسايل سمعي و بصري متناسب با دوره آموزشي از جمله اين موارد مي باشند.

برنامه ريزي آموزشي

پاور کامل برنامه ريزي آموزشي را از اين لينک دانلود کنيد.

اجراي برنامه درسي

ايل پاور پوينت اجراي برنامه درسي را از اين لينک دانلود کنيد

مباني فلسفي برنامه ريزي درسي

فايل پاور پوينت مباني فلسفي برنامه ريزي درسي را از اينجا دانلود کنيد

مبانی جامعه شناختی برنامه ریزی درسی

فايل پاور پوينت مباني جامعه شناختي برنامه ريزي درسي را از اين لينک دانلود کنيد.

انگیزش در تعلیم و تربیت

تعريف انگيزش:
اصطلاح انگيزش از فعل لاتين mover به معني حرکت دادن مشتق شده است، مفهوم کلي جنبش (تحرک) منعکس کننده اين تصور عام است که انگيزش چيزي است که ما را به جنبش و تحرک وادار و کمک مي کند تا تکليف خود را کامل کنيم. انگيزش اغلب در قالب نيروهاي دروني، صفات پايدار، پاسخ هاي رفتاري به محرک ها، مجموعه اي از باورها و عواطف مفهوم سازي شده است.
مؤلفه هاي انگيزش: اهدافي که محرک عمل و جهت دهنده ي آن هستند.
1.انگيزش فرايندي است که طي آن فعاليت هدف محور برانگيخته و حفظ مي شود
2.انگيزش فرايند است نه فراورده (محصول)
3.انگيزش نيازمند فعاليت جسماني و ذهني است. فعاليت جسماني مانند( تلاش، پشتکار و ساير اعمال آشکار) و فعاليت هاي ذهني مانند( طراحي، تمرين، تکرار، سازماندهي، نظارت، تصميم گيريها، حل مسائل و سنجش پيشرفت)
4.فعاليت برانگيخته، فراخوانده و حفظ مي شود.
ارتباط انگيزش با يادگيري و عملکرد
1.انگيزش مي تواند هم بر يادگيري و هم بر عملکرد مهارتها، راهبردها و رفتارهاي پيش آموخته تاثير بگذارد همچنين انگيزش مي تواند بر چيستي ، زمان و چگونگي يادگيري اثر بگذارد.
انگيزش با يادگيري و عملکرد رابطه متقابل دارد، يعني انگيزش بر عملکرد و يادگيري تاثير گذارده و آنچه دانش آموزان انجام مي دهند و ياد مي گيرند بر انگيزش آنها اثر مي گذارد.
نظريه هاي تاريخي انگيزش
? نظريه هاي رفتاري و شناختي:
فرايندي که به واسطه آن انگيزش رخ مي دهد موضوع اساسي به شمار مي رود. نظريه هاي رفتاري، انگيزش را تغيير در نرخ، فراواني، وقوع (رخداد)، يا شکل رفتار (پاسخ) مي دانند که تابعي از رويدادها و محرکهاي محيطي است .
از نقطه نظر يک رفتار گرا، انگيزش توسط نرخ يا احتمال رفتار تعريف مي شود.
بيشتر ديدگاههاي تاريخي انگيزش رفتار گرا هستند چون آنها انگيزش را در قالب پديده هاي قابل مشاهده تشريح مي کردند، در مقابل نظريه هاي شناختي بر نقش علي ساختارهاي ذهني، پردازش اطلاعات و باورها تأکيد مي کنند. انگيزش حالت دروني است، ما آن را مستقيماً مشاهده نمي کنيم بلکه نتايج (بازده هاي) آن را مشاهده مي کنيم. نظريه هاي شاختي، متفاوت انگيزش بر فرايندهايي مانند اسناد، ادراک شايستگي، ارزش، عواطف، اهداف و تقابلهاي اجتماعي تاکيد مي کنند.
? نظريه هاي تاريخي:
ديدگاههاي انگيزشي و روانشناسي به صورت عام عمدتاً از فلسفه ريشه مي گيرند. انگيزش در قالب دو مفهوم اراده خواست و غرايز بررسي مي شوند.
1.اراده خواست : خواست منعکس کننده يک ميل ، خواسته يا هدف شخصي و اراده، عمل استفاده از خواست است.
در ميان فلاسفه و رونشناسان در مورد اين که اراده يک فرايند مستقل است يا اين که محصول (نتيجه) ساير فرايندهاي ذهني (احساسات، ادراکات) توافقي وجود ندارد.
از نظر درون نگراني مانند جيمز، اراده يک حالت ذهني بوده که در آن ميل داريم عمل خاصي انجام دهيم و اعتقاد داريم که اجراي آن در توان ماست. اراده فرايند تبديل نيت ها به اعمال است و زماني بيشترين اثر را دارد که نيتهاي متنوعي براي عمل رقابت مي کنند. اين موضوع علت تبديل نشدن بيشتر افکار ما به عمل است ما نيازمند نوعي فرمان(دستور)، الزام (اجبار) يا رضايت آني ارادي هستيم تانيات را به عمل تبديل کرده و خواست خودمان را به فعاليت تغيير دهيم.
? غرايز:
ديگر ديدگاه اوليه انگيزشي بر غرايز يا تمايلات فکري تاکيد داشت که خود را در رفتار نشان مي دهند (مثل تقليد، رقابت، خشم ،نفرت و . . .).
جيمز (1890) معتقد بود که غرايز نمي تواند همه رفتار را تبيين کنند اما بنيادي فراهم مي آورند که اساس تجربه شکل گيري عادتها قرار مي گيرند و رفتار غريزي با بازتابها و يادگيري همپوشي دارد.
مک دوگال (1926) معتقد بود که تمام رفتارها غريزي هستند. غريزه آمادگي براي عمل به طرق خاص نيست بلکه عناصر شناختي (آگاهي از روش هاي ارضاي غرايز)، عاطفي (هيجان هاي ناشي از غرايز) و عملي (تلاش براي رسيدن به موضوع غريزه) را در بر مي گيرد. او اعتقاد داشت که :
1.اهداف يا (موضوع هاي ) راه اندازي غرايز مي توانند تغيير کنند و در نهايت خود فعاليتها مي توانند غريزه کنجکاوي را برانگيزانند.
2.رفتار غريزي نيز مي تواند تغيير کند.
3.وقتي چند غريزه همزمان فعال مي شوند آنها مي توانند تغيير کنند که غريزه حاصل نماينگر يک ترکيب است.
4.غرايز به اشياء و يا موقعيتها مربوط مي شوند اما طبقه بندي همه رفتارها به عنوان رفتار غريزي کم اهميت انگاشتن نقش يادگيري است. در نظريه انگيزش، لازم است مشخص شود غريزه کجا پايان مي پذيرد و يادگيري کجا آغاز مي شود.
? نظريه فرويد:
فرويد انگيزش را به عنوان انرژي فراواني تلقي مي کرد. او باور داشت که نيروهاي دروني افراد مسئول رفتار آدميانند، مفهوم فرويد از واژه آلماني نيروي برانگيزاننده، شباهت نزديکي به انگيزش دارد به عقيده (وستن) بخش هايي از ميراث فرويد امروز هم مفيد است به ويژه اين عقيده که برخي ابعاد تفکر و رفتار ناخود آگاه هستند و افراد نمي توانند به آنها پي ببرند با نظريه هاي معاصر در مورد انگيزه هاي ضمني و روانشناسي شخصيت و اجتماعي هماهنگي دارد از سوي ديگر اين فرض که بيشتر انگيزش افراد از فشارهاي دروني ناخودآگاه ريشه مي گيرد به معناي کم اهميت شمردن شناختهاي شخصي و عوامل محيطي است.
? نظريه هاي شرطي سازي:
بر خلاف نظريه فرويد اين نظريه ها بر تحليل رفتارهاي قابل مشاهده متمرکز شدند و بر پيوند محرکها با پاسخ ها به عنوان ساز و کار يادگيري تاکيد مي ورزند اين نظريه ها با انگيزش ارتباط دارند، زيرا انگيزش در سطح رفتاري احتمال يا نرخ پاسخ دهي را در بر مي گيرد. سه نظريه مهم شرطي سازي عبارتند از نظريه هاي :
1.ثورندايک (پيوند گرايي)
2. پاولوف ( شرطي سازي کلاسيک)
3.اسکينر (شرطي سازي عاملي)
1.پيوند گرايي :
ثورندايک معتقد بود که يادگيري شکل گيري پيوندها (ارتباط ها) بين تجربه هاي حسي (ادراک محرکها يا رويدادها) و تکانه هاي عصبي است که خود را به صورت رفتار نشان مي دهند غالباً يادگيري به صورت کوشش و خطا (انتخاب کردن و پيوند زدن) صورت مي گيرد يادگيري تدريجاً رخ مي دهد. پاسخ هاي موفقيت آميز به محرکها تحکيم شده و پاسخ هاي ناموفق کنار گذاشته مي شوند. پيوندها از طريق وقوع مکرر تثبيت شده يا با عدم وقوع حذف مي شوند. قانون اثريک اصل اساسي به شمار مي رود و بيان مي دارد که پي آمدهاي رفتار برانگيزاننده بوده و يادگيري را ايجاد مي کند. پاسخ هايي که نتايج ارزشمندي به دنبال داشته باشند آموخته شده و پاسخ هايي که پي آمدهاي نامطبوعي در پي داشته باشند آموخته نمي شوند. ديگر اصل مرتبط با انگيزش قانون آمادگي است طبق اين اصل وقتي فرد براي انجام عملي آمادگي دارد، انجام آن رضايت و عدم انجام آن ناراحتي را به دنبال خواهد داشت. يک کاربرد آموزشي اين است که دانش آموزان وقتي برانگيخته مي شوند که آمادگي کار روي فعاليت را داشته و نتايج دخالت و درگيري آنها با فعاليت نيز خوشايند باشد( پيش نيازهاي يادگيري را کسب کرده و پي آمدهاي يادگيري مطلوبي را نيز تجربه کنند) علي رغم اعتبار شهودي اصول ثورندايک، نظريه او قابليت کاربرد محدودي براي پيچيدگي هاي انگيزش در تعليم و تربيت دارد، زيرا فرايندهاي شناختي را ناديده مي گيرد.
2.شرطي سازي کلاسيک :
نظريه پاولوف در حوزه يادگيري حائز اهميت است و مي تواند براي انگيزش به کار رود شرطي سازي متضمن ارائه يک محرک غير شرطي براي فراخواني يک پاسخ غير شرطي است. در شرطي سازي چند لحظه پيش از ارائه محرک غير شرطي، يک محرک خنثي ارائه مي گردد، سرانجام بعد از همانيديهاي مکرر محرک خنثي تبديل به محرک شرطي شده و پاسخ شرطي که مشابه با پاسخ غير شرطي است را فرا مي خواند بنابراين محرکهاي خنثي از طريق همراه شدن با محرکهاي داراي ويژگيهاي انگيزشي مي توانند خاصيت انگيزشي پيدا کنند.
نظريه پاولوف انديشه هاي جالبي براي تعليم و تربيت دارد به اين نکته که در يادگيري بايد با پي آمدهاي خوشايندي همراه شود حائز اهميت است اما اين نظريه همچنين تبيين ناقصي از رفتار ارائه مي دهد زيرا فرايندهاي شناختي را ناديده مي گيرد در حالي که يادگيرندگان از لحاظ ذهني فعال بوده و کنترل زيادي بر يادگيري و انگيزش خود اعمال مي کنند.
3.شرطي سازي کنشگر:
نظريه شرطي سازي کنشگر بي.اف.اسکيز (1952) يک نظريه مهم و با نفوذ در انگيزش خصوصاً در حوزه تعليم و تربيت به شمار مي رود. الگوي اصلي شرطي سازي به اين صورت است (پيش آيندها ? رفتار? پي آمدها. در اين الگوي ABC ، محرک پيش آيند، موقعيت را براي ارائه پاسخ رفتاري آماده مي کند و پاسخ نيز پيامدها را به دنبال دارد. پي آمد هر محرک يا رويدادي است که بر نرخ پاسخ دهي آتي يا احتمال نشان دادن رفتار در صورت حضور محرک اثر مي گذارد. تقويت نرخ يا احتمال پاسخ دهي را افزايش مي دهد. تقويت کننده مثبت محرکي است که وقتي پس از پاسخ ارائه مي شود، نرخ آتي يا احتمال وقوع پاسخ در آن موقعيت را افزايش مي دهد. تقويت کننده منفي محرکي است که وقتي پس از ارائه پاسخ حذف شود، نرخ آتي يا احتمال وقوع پاسخ در آن موقعيت را افزايش مي دهد. تنبيه، نرخ يا احتمال پاسخ دهي را کاهش مي دهد. در تنبيه پس از پاسخ، تقويت کننده مثبت حذف مي شود يا يک تقويت کننده منفي ارائه مي شود. همان طور که پاسخ تحکيم مي شود و يا کاهش مي يابد، مي تواند خاموش هم بشود. خاموشي به فقدان پاسخ دهي در نتيجه عدم و دريافت تقويت اطلاق مي گردد. شرطي سازي کنشگر مستلزم تعيين اثرات پي آمدهاي رفتاري است. اصل پريماک نيز به اين معني است که فرصت شرکت در فعاليتهاي ارزشمند تر و جذاب تر مي تواند درگير شدن در فعاليتهاي کم ارزش تر يا فاقد جذابيت را تقويت کننده که در يادگيري کاربرد گسترده اي دارد. شرطي سازي کنشگر نيازمند هيچ اصل جديدي براي تبيين انگيزش نيست. افزايش رفتار برانگيخته يا استمرار پاسخ دهي از طريق وابستگي هاي مؤثر تقويتي صورت مي گيرد دانش آموزان به اين دليل رفتار برانگيخته از خود نشان مي دهند که قبلاً به خاطر آن تقويت شده اند و تقويت کننده هاي مؤثر براي آن نيز در محيط قابل دسترس است.
کاربرد نظريه هاي شرطي سازي در کلاس درس
1.اطمينان پيدا کنيد که دانش آموزان آمادگي يادگيري را دارند.
2.به دانش آموزان کمک کنيد تا بين محرکها و پاسخ ها پيوند برقرار کنند.
3.يادگيري و فعاليتهاي کلاسي را با پي آمدهاي خوشايند پيوند زنيد.
4.رفتارهاي مطلوب را تقويت و رفتارهاي نامطلوب را خاموش کنيد.
5.پيشرفت در يادگيري و رفتار را تقويت کنيد.
6.مشارکت در فعاليتهاي ارزشمند را به کار روي کارهاي کم ارزش (کم جاذبه تر) منوط کنيد.
? نظريه سائق:
نظريه هاي سائق به تاثير عوامل دروني بر رفتار تاکيد دارند . سائق ها نيروهاي دروني هستند که حالت تعادل حياتي (هوموستازي) يا مطلوبترين حالتهاي ساز و کارهاي بدني را حفظ مي کند. وقتي موجود زنده به دليل محروميت، نيازي را تجربه مي کند، سائق فعال شده و موجود زنده را وادار به پاسخ دهي مي کند وقتي عنصر اساسي دريافت مي شود نياز ارضاء شده و سائق کاهش مي يايد. سائق ها داراي شدت، جهت و استمرار هستند مفهوم سائق ممکن است بتواند رفتارهاي ساده حيوان يا انسان را تبيين کند اما براي تبيين رفتارهاي پيچيده که مشخصه اصلي انگيزش است ناکار آمد است.
? نظريه رفتار نظام مند:
علاوه بر سائق، هال (1943) فرض کرده که نيرومندي عادت و باز دارندگي بر رفتار اهميت دارد. نيرومندي عادت يا قدرت ارتباط محرک- پاسخ با افزايش تعداد تقويتهاي زوج هاي محرک - پاسخ بيشتر مي شود. بازدارندگي به خستگي ناشي از پاسخ دهي و نيز به تقويتي که از پاسخ ندادن به دست مي آيد اطلاق مي شود. توانايي بالقوه واکنش مؤثر، يا احتمال رفتار، تابعي از سائق نيرومندي عادت و بازدارندگي است.
در ديدگاه هال، انگيزش عبارت است از (آغازگري الگوهاي آموخته شده يا عادتي الگوي حرکت يا رفتار)
يک مشکل نظريه هال اين است که نيازها هميشه موجب راه اندازي سائق ها و تلاش براي کاهش آنها نمي شوند و سائق ها مي توانند در غياب نيازهاي زيستي وجود داشته باشند.
انگيزش تشويقي
نظريه هال با هدف توجه بيشتر به انگيزش، اصلاح شد. او موضوع خود را به گونه اي تغيير داد که انگيزش تشويقي را در برگيرد.انگيزش تشويقي، انگيزش براي دستيابي به هدف بوده و بيشتر يک عملکرد محسوب مي شود تا متغير يادگيري.
?نظريه ماورر :
ماورر، نظريه سائقي را ايجاد کرد که بر نقش هيجان تاکيد مي کرد هيجان متغير مداخله گري است که نقش واسط بين محرک و پاسخ را ايفا مي کند. نشانه هاي مرتبط با بروز هيجان مي تواند پيش از ظهور محرکهاي هيجان زا باعث ايجاد آن مي شود. طبق نظريه ماورر، چهار هيجان اصلي وجود دارد: ترس، آرامش(تسکين)، اميد و يأس. نظريه ماورر تبيين قابل قبولي از چگونگي يادگيري برخي پاسخ هاي انگيزشي ارائه مي دهد. رفتارها توسط هيجانهايي که به نشانه ها شرطي شده اند برانگيخته مي شوند. اين نظريه مي تواند عملکرد رفتارهاي ايجاد شده را تبيين کند اما در خصوص برانگيختگي رفتارهاي جديد تبييني ارائه نمي دهد.
سائق هاي اکتسابي
هال سائق ها را ساز و کارهاي ذاتي براي حفظ بقا مي داند اما سائق ها را مي توان آموخت( سائق هاي اکتسابي) همانند ساير نظريه هاي سائق، توان تبييني بالقوه اين ديدگاه به دليل کم اهميت انگاشتن شناخت و فرض اين که انگيزش همه انسانها در اصل به سائق هاي اوليه برمي گردد محدود است.
? رفتارگرايي هدفمند :
نظريه رفتار گرايي هدفمند تولمن (1932) بر اهداف تاکيد مي کند و در تقابل با نظريه هاي ماشيني شرطي سازي و سائق قرار مي گيرد. محرکهاي محيطي ابزارهايي براي رسيدن به هدف پيشنهاد مي کنند و بايد در بافت يا زمينه اعمال مطالعه شود. اگر چه توجه تولمن فراتر از پيوندهاي محرک پاسخ بود، در کاربرد اصطلاحات شناختي تعريف عيني آنها را در مد نظر قرار داد. انسانها و حيوانات به گونه اي عمل مي کنند که گويي به دنبال هدف خود هستند و ابزارهاي خود را به گونه اي انتخاب مي کنند که انگار وسيله اي براي رسيدن به هدف هستند.
? يادگيري انتظار :
تولمن (1932) انتظارات را به عنوان ارتباط موجود بين محرکها يا بين يک (محرک، پاسخ و محرک) تعريف مي کند. مجاورت ساده محرک، پاسخ اغلب براي توليد انتظار کافي است. انتظار به فرد در رسيدن به هدف کمک مي کند. مردم نقشه هاي شناختي، يا طرح هاي دروني را شکل مي دهند که انتظاراتي را در مورد اين که چه اعمالي براي رسيدن به اهداف فردي مورد نياز هستند در برمي گيرند. افراد نشانه هاي هدف را دنبال مي کنند و بيشتر معاني را ياد مي گيرد تا پاسخ هاي مجزا را، و از نقشه هاي شناختي در جهت رسيدن به اهداف استفاده مي کنند.
?يادگيري نهفته :
شواهد تکميلي در حمايت از يادگيري نقشه شناختي از آزمايشهايي که روي يادگيري نهفته، يا يادگيري در غياب هدف يا تقويت ايجاد شده فراهم آمده است (نفي نظريه شرطي سازي کنشگر براي دريافت تقويت براي يادگيري).
تولمن نشان داد که يادگيري مي تواند بدون تقويت و کاهش سائق رخ دهد و مشوق ها بيشتر بر عملکرد تاثير مي گذارند تا بر يادگيري. علي رغم فراهم آمدن چنين بينشي نظريه تولمن نتوانست پيچيدگي عوامل مؤثر بر انگيزش را به طور کامل پوشش دهد .
? نظريه هاي برانگيختگي :
اين گونه نظريه ها انگيزش را به عنوان سطحي از برانگيختگي هيجاني تفسير مي کنند که نه ماهيت کاملاً رفتاري دارند و نه ماهيت کاملاً شناختي، انگيزش در اين نظريه ها قوياً به فرايندهاي عاطفي وابسته اند.
الف) نظريه جيمز- لانگه
ب) نظريه هيجاني- شاختر
نظريه جيمز – لانگه
در قرن نوزدهم، ديدگاه مشهوري با اين مضمون معرفي شد که برانگيختگي هيجاني در ارتباط بين ادراک يک محرک و رفتار ميانجي گري مي کند. اين فرايند را مي توان به اين صورت توصيف کرد ( ادراک? هيجان? رفتار) اما نظريه هيجاني جيمز- لانگه تصريح مي کرد که يک هيجان بيشتر نتيجه رفتار است تا پيش آيند (علت) آن و با ادراک پاسخ ها به موقعيت برانگيزانده ارتباط دارد. پاسخ، رفتارهاي عملي و واکنش هاي خودکار نظام عصبي (مانند افزايش ضربان قلب، تعريق، دردهاي جسماني) را در بر مي گيرد. اين توالي علت را به اين صورت مي توان نشان داد (ادراک? رفتار?پاسخ هاي دروني? هيجان)
اما کانن (1927) اعتبار اين نظريه را مورد ترديد قرار داده و نشان مي دهد که هيجانها حتي زماني که تغييرات بدني فراهم آورنده بازخورد براي مغز حذف شوند نيز ممکن است تجربه شوند و يا تجربيات هيجاني مختلف ما نمودهاي جسماني يکساني دارند که اين پاسخ هاي دروني نمي توانند هيجان مشخصي را آشکار کنند فرض جانشين کانن به اين گونه است که پاسخ هاي دروني و هيجان نتيجه ادراک هستند يعني ( ادراک? پاسخ هاي دروني ? هيجان? رفتار)
سطح بهينه برانگيختگي
نظريه (نورد فيزيولوژيک هب) در مورد يادگيري بر اين است که انگيزش نتيجه تجمع هاي سلولي است اين تجمع ها نمايانگر دانشي هستند که تدريجا طي تحريک مکرر به وجود مي آيند. تجمع هاي سلولي در توالي هاي مرحله اي به هم پيوند مي خورند که معادلهاي فيزيولوژيک فرايندهاي شناختي راهنماي رفتار هستند .
در نظريه برلاين، برانگيختگي تقريبا برابر با سائق است، او فرض کرد که فعاليت کاوشگرانه غالباً با برانگيختگي افزايش يافته همراه مي شود و اين ويژگي هاي محرک بر برانگيختگي تاثير مي گذارد برانگيختگي سازگارانه بوده و ما تلاش مي کنيم تا سطح بهينه آن را حفظ کنيم و در صورت بالا يا پايين بودن آن براي به تعادل رساندنش برانگيخته مي شويم.
برلاين وهب تاکيد دارند انحراف به بالا يا پايين از يک سطح بهينه برانگيختگي، موجب راه اندازي انگيزش مي شود تا برانگيختگي را به سطح بهينه بازگرداند.
کاربرد نظريه هاي برانگيختگي ( هب و برلاين) در کلاس درس
1.انگيزش دانش آموزان را در سطح بهينه نگه داريد، از دوره هاي ملالت و کسالت و اضطراب زياد اجتناب کنيد.
2.تازگي و ابهام را در تدريس و فعاليت دانش آموزان بگنجانيد.
3.به جاي عدم قطعيت در دانش آموزان، هيجانهاي مثبت در مورد يادگيري ايجاد کنيد.
? نظريه هيجان ساخته:
تاختر پيشنهاد کرد که هيجان با برانگيختگي فيزيولوژيک و برچسب يا اسناد شناختي سرو کار دارد و اگر يکي از مؤلفه هاي غائب باشد هيجان به صورت کامل تجربه نخواهد شد . شاختر احساس کرد که شناخت ها، هيجان تجربه شده را تعيين مي کنند( مانند خشم، هراس، عصبانيت) شناخت ها از موقعيت موجود پيدا شده و در پرتو تجربيات گذشته تفسير مي شوند اما مواقعي هم وجود دارد که برانگيختگي را تجربه مي کنيم اما نشانه هاي روشني براي برچسب زدن به هيجان وجود ندارد در اين حالت ما محيط را براي يافتن توضيح جستجو مي کنيم.
? همساني شناختي
اين نظريه چنين فرض مي کند که انگيزش نتيجه ارتباط هاي ميان شناخت ها و رفتارهاست. آنها توليد کننده تعادل حياتي هستند زيرا وقتي تنش رخ مي دهد لازم است شناخت ها و رفتارهاي همسان ايجاد شود و بدين وسيله تعادل دروني ترميم گردد.
? نظريه تعادل (هايدر 1946)
هايدر فرض کرد تمايلي در انسان وجود دارد که ارتباط هاي ميان اشخاص، موقعيتها و رويدادها از لحاظ شناختي تعادل داشته باشند موقعيت اصلي داراي سه جزء (مثلث) و ارتباط هاي مثبت و منفي بين آنهاست.تعادل زماني وجود دارد که همه اجزاء يا به شکل مثبت با هم ارتباط داشته باشند و يا يکي از ارتباطها مثبت و دورابطه ديگر منفي باشند. اگر يکي از ارتباط ها منفي و دوتاي ديگر مثبت يا اگر همه ارتباطها منفي باشند، عدم تعادل وجود خواهد داشت.
زماني که مثلث داراي تعادل باشد نظريه هيچ تغييري را پيش بيني نمي کند اما زماني که عدم تعادل وجود داشته باشد مردم تلاش خواهد کرد که تعارض ها را حل کنند اين تلاش براي مرمت و بازسازي تعادل شناختي ذاتاً موجه و پذيرفتني است اما مشکل اين نظريه عدم پيش بيني چگونگي بازسازي تعادل و عدم تبيين اهميت ارتباط هاي بدون تعادل است.
? نظريه ناهماهنگي شناختي
فستينگر فرض کرد که مردم سعي دارند ارتباطهاي بين باورها، نگرشها، نظرها و رفتارهاي خود را هماهنگ نگه دارند. ارتباط ها مي توانند هماهنگ، بي ارتباط يا ناهماهنگ باشند شناخت ها هنگامي هماهنگ اند که يکي دنباله رو ديگري يا با آن هماهنگ باشد. شناختهاي نامربوط ارتباطي با هم ندارند ناهماهنگي تنشي است که ويژگي هاي سائق گونه داشته و به کاهش مي انجامد. يک روش کاهش ناهماهنگي تغيير شناختهاي متفاوت است. روش ديگر تعديل کردن شناخت ها است و روش سوم کم کردن اهميت شناخت هاست. اين نظريه به اين موضوع توجه دارد که چگونه مي توان تعارضهاي شناختي را حل کرد اما اين ديدگاه، نيز مبهم بوده و به دشواري مي توان آن را در آزمايش تاييد کرد.
خود مختاري کنشي انگيزه ها
هر انگيزه داراي ريشه و بنياد مشخصي است که مي تواند در غرايز، يا به احتمال قوي تر، در تنش هاي جسمي و افزايش تحريک پذيري نهفته باشد. صفات مي توانند افراد را به گونه اي هدايت کنند که موقعيتهاي متفاوت را به صورت مشابه يا از لحاظ کنشي معادل تلقي کنند که اين امرثبات رفتار انساني را در موقعيتها تبين مي کند با وجود اين در مورد ميزان ثبات رفتار در ميان موقعيتها شواهد متناقضي وجود دارد.
? نظريه هاي انسان گرايانه
روانشناسي انسان گرايانه بر توانايي و ظرفيتهاي بالقوه افراد تاکيد مي ورزند و معتقد است که افراد قدرت انتخاب داشته و در تلاش براي اعمال کنترل بر زندگي خود هستند اين نظريه رفتار را در قالبهاي ناهشياري، نيروهاي دروني، قدرتمند تبيين نکرده و بر محرکهاي محيطي و پاسخ ها به عنوان تعيين کننده هاي رفتار تاکيد ندارند.
اين نظريه چند مفروض مشترک دارد
1.انسان بايد به صورت يک کل مطالعه شود(کل نگر) و براي فهم انسان بايد رفتارها، افکار و احساسات مورد مطالعه قرار گيرد نظريه مزبور بر آگاهي ذهني افراد از خود و موقعيتهايشان تاکيد دارند.
2.انتخابهاي انسان ، خلاقيت و خودشکوفايي، موضوع هاي مهمي براي مطالعه اند.
3. در روش شناسي اهميت مساله بايد نخستين ملاک براي انتخاب موضوع مطالعه باشد و بهتر است يک مساله مهم با روشي پيچيده بررسي شود.
در مان مراجعه محور
رويکرد کارل را جرز بر مشاوره به عنوان مراجع محور شناخته شده است طبق نظر راجرز زندگي بازنمايي فرايند جاري رشد شخصي يا رسيدن به تماميت است که اين فرايند را گرايش به شکوفايي ناميده و باور داشت که ذاتي است در نظريه او گرايش به شکوفا شدن ساختار انگيزشي بنيادي به شمار مي رود و ساير انگيزه ها از آن مشتق مي شوند گرايش به شکوفا شدن رو به سوي رشد شخصي، خودمختاري و آزادي از کنترل شدن توسط نيروهاي بيروني دارد گرچه گرايش به شکوفا شدن ذاتي فرض شده اما تحت تاثير محيط قرار مي گيرد. آگاهي از وجود و کارکرد خود (تجربه خود) در نتيجه تعامل با محيط و ديگران به صورت مفهوم خود گسترش مي يابد. رشد خودآگاهي، نياز به احترام يا توجه مثبت را ايجاد مي کند. يک عنصر اساسي براي رشد احترام مثبت و حرمت نفس، دريافت توجه و احترام مثبت نامشروط يا نگرش مثبت در مورد ارزشمندي فرد و پذيرش بي قيد و شرط اوست.احترام مشروط مي تواند تنش زا باشد و در برابر گرايش شکوفا شدن و رشد مانع ايجاد کند. اضطراب سازاست و کارهاي دفاعي را به کار مي اندازد که افراد از آنها براي محافظت از خود استفاده مي کنند.
راجرز و تعليم و تربيت
راجرز معتقد بود که انسان داراي توانايي و آمادگي بالقوه براي يادگيري بوده درباره جهان اطراف کنجکاو و مشتاق يادگيري است. دانش آموزان يادگيري معني دار را مناسب و مربوط تلقي مي کنند و معتقدند اين نوع يادگيري پايدار بوده يا به ارتقاء و پيشرفت آنها مي انجامد. بهترين يادگيري از طريق مشارکت فعال رخ مي دهد و يادگيري مستلزم انتقاد از خود، خودارزشيابي و باور به اهميت يادگيري است معلم بايد به عنوان سهيل کننده، درس را در مسير يادگيري معني دار تنظيم و به دانش آموزان کمک کنند تا هدف خود از يادگيري را روشن کنند. راجرز استفاده بيشتر از روش هاي پرسشگري، شبيه سازي، آموزش برنامه ريزي شده و خود ارزشيابي را به عنوان راههاي تأمين آزادي توصيه نمي کند. تمرکز اين نظريه بر کمک به مردم براي مقابله با چالش ها و به حداکثر رساندن تواناييهاي بالقوه آنها با تدريس و يادگيري ارتباط دارد.
کاربرد نظريه هاي انسان گرايانه در کلاس درس
1.به دانش آموزان توجه و احترام مثبت نشان دهيد.
2.دانش آموزان و اعمال آنها را يکي ندانيد آنها را به خاطر آنچه هستند و نه براي چگونگي اعمالشان بپذيريد.
3.رشد شخصي را از طريق فراهم کردن امکان انتخاب و فرصت براي آغاز فعاليتهاي يادگيري و شکل دهي اهداف براي دانش آموزان مورد تشويق قرار دهيد .
4.از قراردادها استفاده کرده و به دانش آموزان اجازه دهيد تا يادگيري خود را ارزشيابي کنند.
5.فرايند يادگيري را با فراهم کردن منابع براي دانش آموزان و تشويق آنها تسهيل کنيد.
الگوهاي فرانظري و استعاره
يکي از راههاي تميز قائل شدن بين نظريه ها، توجه به الگوي روش شناختي،يا الگوهاي پژوهشي آنهاست، الگوهاي روش شناختي روشي براي سازماندهي نظريه ها و درک مفروض هاي بنيادين آنها فراهم مي آورند.
الگوهاي فرانظري نيز استعاره هايي ا در بر مي گيرند که مي توانند به ما درک مفروض ها، مفاهيم و اصول نظري کمک کنند. استعاره بياني، استعاره اي توأم با مقايسه تلويحي است. استعاره به شکل نسبتاً شگفت انگيز و گاه چشمگير دو ماده را که در حالت معمولي به طور يکسان مفهوم سازي نمي شوند را به هم ارتباط مي دهد اما استعاره ها هميشه دقيق نيستند و هميشه بين نظريه و استعاره مطابقت کامل وجود ندارد.
الگوهاي ماشين نگر
مفروض بنيادين اين الگو اين است که قوانين علوم طبيعي قوانين اصلي حاکم بر جهان هستند و در نهايت هر چيزي را مي توان به آنها فروکاست يعني رويدادهاي پيچيده را قابل کاهش به پديده هاي ساده مي شمرد. کاهش گرايي در برگيرنده پيوستگي است. رفتارهاي ساده (بنيادي) و پيچيده از لحاظ کمي با هم فرق دارند نه کيفي و فقط به اجزاي رفتار ساده افزوده مي شود ( رويکرد افزايشي)، غالباً استعاره ماشين در الگوي ماشيني نگر به کار مي رود. نظريه هاي فرويد، شرطي سازي، نظريه هاي سائق و رفتارگرايي هدفمند جزء الگوي ماشيني نگر هستند.
الگوي اندام واره اي (ارگانيسمي)
اين الگو اذعان مي دارد که تغييرات موجودات زنده غالباً کيفي است و نمي تواند به رفتار قبلي خود کاهش يابد و تغييرات و توانايي ها به صورت ناگهاني آشکار شده و شباهت اندکي به تواناييهاي پيشين دارند. اين ديدگاه يک موضع نا پيوسته اتخاذ کرده و بر کيفيت اعمال و نه کميت آنها تاکيد مي شود(غير کاهش گرا، غير افزايشي و ناپيوسته)، استعاره مناسب براي اين الگو تشبيه زندگي و رشد موجود زنده به گياه است. نظريه هاي اراده خواست، غرايز، صفات و الگوهاي پياژه اي و نو پياژه اي رشد شناختي نمونه هاي بسيار خوب الگوهاي اندامواره اي هستند.
الگوي موقعيتي (بافتي)
اين الگو بيانگر مصالحه اي بين موضوع ماشيني نگر و اندام واره اي است. برخلاف الگوي ماشيني نگر که بر محيط و الگوي اندام واره اي که به فرد تاکيد مي کنند اين الگو به فرد در ارتباط با محيط يا در تعامل پويا با آن اهميت مي دهد مفروضهاي اين ديدگاه با برخي از مفروضه هاي مدل اندام واره اي مانند غير کاهش گرا بودن، غير افزايشي بودن و ناپيوستگي مشترک است و استعاره مناسب براي اين الگو رويداد تاريخي است و مواضع نظري منعکس کننده مفروضهاي موقعيتي عبارتند از نظريه هاي برانگيختگي، همساني شناختي و انسانگرايانه. همچنين در چارچوب الگوهاي شناختي عمومي، الگوهاي رشد ويگوتيکي و نوديگوتيکي ها نيز بر بنياد ديدگاه ها و استعاره هاي موقعيتي شکل گرفته اند.
برگرفته از کتاب انگيزش در تعليم وتربيت پنتريچ وشانک (2002). تلخيص: هاجر خباز