۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

ارتباط سبکهاي مقابله اي باهوش هيجاني در دانش آموزان

ارتباط سبکهاي مقابله اي باهوش هيجاني در دانش آموزان
سيد داود محمدي –سيد اسماعيل ترابي-دکتر بنفشه غرايي
مجله روانپزشکي وروانشناسي باليني ايران- سال چهاردهم- شماره 2- تابستان 1387-183-176

هدف: برسي تعين ارتباط سبکهاي مقابله اي با هوش هيجاني دردانش آموزان مقطع راهنمايي شهر تهران.
سوالهاي پژوهش: بين هوش هيجاني ومولفه هاي آن با سبکهاي راهبردي مقابله اي چه ارتباطي وجود دارد ؟و وزن هوش هيجاني در پيش بيني راهبردها وسبکهاي مقابله اي چه اندازه است؟
روش پژوهش: اين پزوهش از نوع توصيفي - همبستگي است. در اين پژوهش سبک هاي مقابله اي به عنوان متغير ملاک ومتغير هوش به عنوان متغير پيش بين برسي شده اند.
جامعه پژوهش: جامعه پژوهش را همه دانش آموزان مقطع راهنمايي شهر تهران تشکيل داده اند .آزمودنيها 420 نفر(195 نفر پسر -225نفر دختر) بودند که به روش نمونه گيري خوشه اي – چند مرحله اي وتصادفي انتخاب شدند .براي انتخاب آزمودنيها نخست ازمناطق شهر تهران سه منطقه ازبين مناطق جنوب- مرکز وشمال تهران (1-6-16) به تصادف انتخاب شدندوسپس از هر منطقه يک مدرسه پسرانه ودخترانه به تصادف گزينش شدند درهرمدرسه نيز از هريک از مقاطع اول ودوم وسوم راهنمايي يک کلاس واز هر کلاس نيز 25 نفر انتخاب شدند. پس از توجيه وجلب نظر پرسش نامه ها(پرسشنامه مقياس مقابلهاي نوجوانان ACIوپرسشنامه هوش هيجاني شوت SSRI) به آنها تحويل گرديد پرسشنامه 30 نفر به علت کامل نبودن کنار گذاشته شد ونهايتا پرسشنامه 420 نفر با روش ضريب همبسگي وتحليل رگرسيون تحليل شد.
يافته ها: بين هوش هيجاني ومولفه هاي آن با هريک از سه سبک مقابلهاي کارامد –ناکارامد-ورجوع به ديگران(وراهبردهاي مقابله اي مربوط به اين سبکها) ارتباط مثبت معنادار ديده شد (P<0/001 ) همچنين هوش هيجاني ميتوانست هر يک از اين سه سبک مقابله اي را به طور معني دار پيش بيني کند (P<0/001) .همچنين رابطه بين هوش هيجاني کل ومولفه هاي آن با سبک مقابله اي کارامد بيشتر از سبک مقابله اي مراجعه به ديگران وآن هم بيشتر از سبک مقابله اي ناکارامد است.
همچنين ضريب رگرسيون متغير پيش بين نشان ميدهد که هوش هيجاني با اطمينان بيش از %99 ميتواند سبک مقابله اي کارامد- ناکارامد ومراجعه به ديگران را تبين کند.
نتيجه گيري: اين بررسي نشا ن داد که هوش هيجاني ومولفه هاي آن با هر سه سبک مقابله اي ارتباط مثبت معنادار دارند وارتباط هاي ميان هوش هيجاني وسبکهاي مقابله اي کارامد ومراجعه به ديگران بيشتر از سبک مقابله اي ناکارامد است .
همانگونه که بيان شد يافته هاي پژوهش حاضر با نتيجه گيري کلي برآمده از پيشينه پژوهشي که گوياي ارتباط مثبت هوش هيجاني با راهبرد هاي کارامد وارتباط منفي آن با راهبردهاي ناکارامد است (سالوي وهمکاران 1999-به نقل از هانا ونيکلا2003-سياروچي وهمکاران2006) همسويي ندارد .گرچه پيش بيني ميشود سبکهاي مقابلهاي کارامد وناکارامد متضاد يکديگر بوده وفردي که يک سبک را به کار ميبرد از سبک ديگر به ميزان کمتري بهره ميگيرد واز اين رو ممکن است هوش هيجاني با يکي از آنها ارتباط مستقيم داشته باشد.اما يافته هاي برخي از پژوهش ها گوياي آن هستند که مسئله ميتواند پيچيده تر از اين باشد.
نويسندگان مقاله حاضر اين فرضيه را مطرح نمودند که همبستگي مثبت هوش هيجاني با هر دو سبک مقابله اي کارامد وناکارامد به علت بالا بودن ميزان بکار گيري آزمودني ها ي با هوش از هر دو سبک ياد شده است. مشاهدات در تاييد همين فرضيه است .به بيان ديگر يافته ها نشان ميدهند افرادي که هر از اين سبکهاي مقابله اي را بيشتر به کار ميبرند به طورهم زمان سبک ديگر را نيز به کار ميبرند. به بيان ديگر دانش آموزان با هوش هيجاني بالا براي مسلط شدن بر محيط واسترس هاي خود به تلاش هاي ناکارامد هم روي مي آورند.
نظر محققين: به هر روي دليل روي آوردن دانش آموزان با هوش هيجاني بالا به راهبردهاي مقابله اي ناکارامد نياز به برسي بيشتر وگسترده تر دارد.واز آنجا که هدف اساسي آموزش آماده کردن کودک ونوحوان براي ورد به زندگي اجتماعي –فرهنگي واقتصادي است يافته هاي اين پژوهش ميتواند در اين زمينه سودمند باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر