Journal of learning disabilities
Volume 41 number 1
January/February 2008 5-14
گروه هاي همتا ، مقبوليت عمومي و برتري اجتماعي :
نقش هاي اجتماعي در بين دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري ودانش آموزان بدون ناتواني يادگيري
محققين : ديويد بي.استل وديگران
سوال پژوهش: اين تحقيق در صدد بررسي نقش هاي اجتماعي دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري در مقايسه با همتايان آنان است.اين مطالعه نقش هاي درون گروهي (تعلق به يک گروه ومرکزيت در گروه )،ويژگيهاي گروه هاي همتا (اندازه گروه ومرکزيت گروه در شبکه اجتماعي مدارس) و سه ترکيب از پايگاه اجتماعي : بهترين دوست ، مشهور بودن و مرجع اجتماعي بودن را بررسي ميکند.
جامعه، نمونه وروش: جامعه اين تحقيق تمام دانش آموزان پايه سوم 7 مدرسه دبستاني ِ مناطق شهري وحومه شهر ميد وسترن است.براي شرکت در اين آزمايش از تامي دانش آموزان اين مدارس دعوت شد وآنهايي که خود ووالدينشان رضايت داشتند در تحقيق شرکت دادخ شدند.که678 دختر و683 پسر بودند.اين افراد از دو نظر همتا بودند ،اول اينکه يک سال بطور جداگانه در دو بخش مدرسه بودند( بخش دانش آموزان دچار ناتواني وبخش دانش آموزان عادي) و همگي تا پايان تحقيق در مدارس خود باقي ماندند.
روش تحقيق: اين تحقيق از نوع مطالعات طولي است که به مدت سه سال کودکان را از پايه سوم تا ششم پيگيري ميکند .دانش آموزن دچار ناتواني را با دانش آموزا عادي مي آميزد ونقش هاي اجتماعي آنان را برسي ميکند.
ابزار: براي سنجش مرکزيت در گروه ،مرکزيت گروه در شبکه اجتماعي کلاس ،تعلق به گروه واندازه گروه از مقياس (scm) استفاده شد.براي سنجش بهترين دوست دانش آموزان بايد از ليست کلاس حداکثر 6 نفر را به عنوان بهترين دوست انتخاب کنند که به اولين انتخاب 6 امتياز وبه آخرين انتخاب 1 امتياز تعلق ميگيرد.براي سنجش شهرت ومحبوبيت از دانش آموزان خواسته ميشود که حداکثر 3 نفر را که بهترين معرف آيتم هاي اجتماعي ،تحصيلي ورفتاري هستند نام ببرند.براي برتري اجتماعي از دانش آموزان خواسته ميشد که حداکثر سه نفر را که بيشترين محبوبيت و 3 نفر که کمترين محبوبيت را داشتند نام ببرند ودر ادامه برتري اجتماعي توسط معيار توصيف شده توسط کوي وداج (1983) محاسبه شد.
براي تجزيه تحليل داده ها از مدل سلسله مراتبي لاينر استفاده شد ونتايج زير بدست آمد
نتايج : نتايج نشان داد که دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متعلق به گروه هاي همتا در قياس با همکلاسي هايشان پايه اجتماعي مشابهي را در گروه خود داشتند و به گروه هايي با اندازه هاي مشابهي متعلق بودند.در مقابل ،دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري پايه اجتماعي پايين تري نسبت به همتايانشان در کلاس درس داشتند.بويژه کودکان با ناتواني يادگيري نمرات کمتري از لحاظ بهتريم دوست بودن ،مشهور بودن وبرتري اجتماعي گرفتند .اين اخلافات از همان آغاز تحقيق(بهار پايه سوم)خود را نشان داد و به طور قابل ملاحظه اي ثابت باقي ماند .اين يافته ه ها نشان ميدهد که اگر چه دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متمايل هستند که بخشي از گروه هاي اجتماعي با شند، آنها همچنان در پايگاه اجتماعي در سرتاسر دوره کودکي در مقايسه با همتايان خود پايين تر باقي ميمانند
نتايج اين تحقيق پيشنهاد ميکند که در طولاني مدت تداخل ِدانش آموزان دچار نانواني يادگيري با دانش آموزان عادي نقش هاي مهمتري براي دانش آموزان دچار ناتواني به بار نمي آورد.اگر چه اين دانش آموزان دوستان زيادي پيدا ميکنند ودر گروه پذيرفته ميشوند ، ولي همچنان در نظر همتايان وراي گروه خود نواقص خود را حفظ مي کنند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر