۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

غلامحسین شکوهی (پدر تعلیم و تربیت ایران)

غلامحسين شکوهيشکوهي در سال 1305شمسى در شهر خوسف از توابع شهرستان بيرجند متولد شد. وي پس از گذراندن دوره دانشسراى مقدماتى , در بيرجند به حرفه معلمي پرداخت. شکوهي سال 1311 به مدرسه اي در خوسف، محل تولدش مي رود. مدرسه اي که به نام عارف و شاعر معروف، ابن حسام خوسفي نام گرفته بود. او از خاطرات دوران کودکي و مدرسه، تصاوير واضحي را به ياد مي آورد: بعد از اينکه از کلاس چهارم دبستان فارغ التحصيل شدم، مرتباً مي رفتم به مدرسه و در همان فضا مي گشتم يا در کلاس ها مي نشستم، چون مثل بقيه بچه ها بازي نمي کردم، اصلاً بازي بلد نبودم. 2 سال باقي مانده آموزش ابتدايي را در دبستانهاي تدين و مدرسه ضميمه دانشسراي مقدماتي گذراندم. در اين مدرسه سطوح ابتدايي و متوسطه مثل ديگر مدارس وجود داشت و از پايان کلاس سوم دبيرستان يعني پس از 9 سال تحصيل، 6 سال ابتدايي و 3 سال متوسطه، دانش آموز مي توانست در دانشسراي مقدماتي تحصيلات خود را انجام دهد تا براي آموزگاري در مدارس ابتدايي شهر و روستا آماده شود.

غلامحسين شکوهي در سال 1323 با رتبه ممتاز از دانشسرا فارغ التحصيل شد و به روستاي خود خوسف بيرجند بازگشت تا آموزش رسمي کودکان هم دياري خود را آغاز کند. پس از دو ماه به زاهدان منتقل شد، اما به دليل بيماري مادر به آنجا نرفت، به روستاي گل منتقل شد و پس از چهار ماه دوباره به خوسف بازگشت.
غلامحسين شکوهي در سالهاي 1323 تا 1328 با قانون کفالت مادر از خدمت سربازي معاف شد، اما با فوت ناگهاني مادر در سال 1328 به سربازي اعزام شد و پس از طي دوره دانشکده افسري، بقيه خدمت را با درجه افسري در اصفهان به پايان رساند. شکوهي پس از سربازي به بيرجند بازگشت و تا سال 1332 در دبيرستانهاي بيرجند به تدريس پرداخت.
شکوهي عطش آموختن داشت و اين ميل به دانش اندوزي بود که او را به تهران کشاند تا در رشته ادبيات فارسي دانشسراي عالي تحصيل خود را ادامه دهد. او در سال 1335 با رتبه اول فارغ التحصيل شد؛ امتيازي که مجوز اعزام او را به سوئيس فراهم کرد.
در دوران تحصيل در دانشسراي عالي تهران شکوهي با يکي ازهمکلاسي هاي خود ازدواج کرد. شکوهي پس از اخذ ليسانس و پس از ازدواج در اين سال(1336) به همراه همسرش به سوئيس رفت، سفري که دستاورد آن نه تنها مدرک دکترا بود، بلکه فرصت درک محضر استاداني چون «پياژه» و «دوتران» را فراهم کرد. در سال 1340 بود که غلامحسين شکوهي در رشته علوم تربيتي از دانشگاه ژنو فارغ التحصيل شد.
سال 1341 پس از بازگشت از ژنو، شکوهي در وزارت فرهنگ آن زمان در دفتر مطالعات تربيتي که بعد به اداره کل مطالعات و برنامه ها تغيير نام يافت مشغول به کار شد و به تدريج در دانشکده علوم تربيتي دانشگاه تهران، تربيت معلم مامازن ورامين و دانشگاه فردوسي مشهد تدريس در حوزه هاي آموخته اش را آغاز کرد.
در سال 1345 شکوهي با عنوان استاديار به دانشکده علوم تربيتي دانشگاه تهران منتقل شد جايي که علاوه بر 27 سال تدريس موفق و سازنده، سال هايي را به کارهاي اجرايي از جمله مديريت گروه و رياست دانشکده علوم تربيتي پرداخت. شکوهي همچنين نخستين وزير آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران است.
پس از استعفا در کنار تدريس دانشگاهي رياست شوراي عالي آموزش و پرورش را براي مدت يک دوره چهارساله بر عهده داشت.
در سال 1365 شکوهي به مدت يک سال براي استفاده از فرصت مطالعاتي به ژنو اعزام شد و در دفتر بين المللي تعليم و تربيت وابسته به سازمان يونسکو به تحقيق و مطالعه پرداخت.
پس از مدتي به ايران بازگشت اما به علت ناراحتي ريوي و آلودگي هواي تهران مجبور به انتقال به شهر بيرجند و آموزش در دانشگاه هاي آن شهر شد. و پس از 57 سال تدريس, در سال 1379 با رتبه 26 استادي بازنشسته شد ولي تدريس را رها نکرد و در دانشگاههاي دانشگاه بيرجند و تربيت مدرس تهران به تدريس ادامه داد. با اين حال در سال 1380 پس از فوت همسر, دچار افسردگي شديد شد و دست از تدريس و فعاليت هاي پژوهشي کشيد.
دو سال و نيم پس از مرگ همسر، شکوهي سکته خفيف مغزي کرد در نتيجه طرف راست بدن او و نيز تکلم اش مختل شد که با توکل به خدا و فيزيوتراپي و سعي خودش، دوباره قادر به حرف زدن و مطالعه شده است.
از جمله آثار اين استاد برجسته در بخش تاليف, "روش آموختن حساب و هندسه"، "مباني اصول آموزش و پرورش" با 27 بار تجديدچاپ , "تعليم و تربيت و مراحل آن" با 20 بار تجديد چاپ و در بخش ترجمه "تعليم و تربيت" تاليف امانوئل کانتو و "مربيان بزرگ" تاليف ژان شانو مي‌باشد. دکتر شکوهي بيش از 60 مقاله در نشريات علمي داخلي و دو مقاله در مجلات معتبر خارجي منتشر کرده است.
از زبان يکي از معلم هاي غلامحسين شکوهي: دانش آموزي داشتم که هر مسأله اي را مي دادم حل مي کرد، از ?? کيلومتري خوسف مي آمد و برمي گشت. يک روز به مدير مدرسه گفتم: يکي از اتاق هاي کوچک مدرسه را به اين بچه بدهيد که اين قدر مجبور نباشد عصر برود و دوباره صبح روز بعد برگردد تا بالاخره اتفاقي افتاد. يک روز خواستم اين دانش آموز را امتحان کنم و مسأله اي داده باشم که نتواند حل کند، آن روز پنجشنبه دو مسأله دادم و براي مسأله سوم گفتم: طول درخت سنجدي که در وسط حياط مدرسه است را محاسبه کنيد. صبح روز شنبه که به مدرسه رفتم، جواب حاضر اين دانش آموز را روي ميز ديدم. او روز جمعه اين ?? کيلومتر را طي کرده بود و به مدرسه آمده بود و يک چوب دو متري را هم با خود آورده بود و طول سايه آن (چوب) را اندازه گرفته و طول سايه درخت سنجد را هم اندازه گيري کرده بود و با يک تناسب که دو متر ارتفاع اين قدر سايه دارد، اين قدر سايه چه مقدار ارتفاع دارد؟ طول درخت را محاسبه کرده بود
شکوهي اضافه مي کند: درد بزرگ ما در عرصه تعليم و تربيت اين است که معلمين و دانش آموزان خيلي زحمت مي کشند، ولي آن فايده اي که بايد به دست نمي آورند و آن هم ناشي از روش تدريس اشتباه است، ما چون عجله داريم زود برسيم، هرگز نمي رسيم. گاهي اتفاق مي افتد که بچه ها بگويند اسفند ماه دروس را دوره مي کنيم. براي چه اسفند ماه دوره مي کنند؟ براي اين که عجله دارند. عيب بزرگ اين است که سؤال و جواب را خودمان به دانش آموزان مي دهيم و حال اين که بايد بگذاريم آنها مجال فکر کردن داشته باشند.
شکوهي معلم را رکن اساسي تعليم و تربيت و تربيت معلم را اولويت نخست نظام آموزش و پرورش مي داند. به اعتقاد او اصلاح روش هاي تربيت معلم در کشور نخستين گامي است که بايد برداشته شود. اولويت بعدي را براي روش ها و برنامه هاي آموزش و پرورش قائل است. او معتقد است روش ها و برنامه ها بايد با توجه به طبيعت آدمي و خصوصيات اجتماعي و فرهنگي مردم تنظيم و ارائه شود و در نهايت بتواند افرادي مفيد و منطبق با نيازهاي اجتماعي آماده کند.
شکوهي معتقد است: اگر کشوري بخواهد رشد کند، بايد فرهنگش درست و صحيح باشد و مردمش خوب تربيت شوند. ما از کشورهاي ديگر چيزي کم نداريم. قدر کشور خود را بدانيم و از موقعيت هاي خوب و عالي اطرافمان استفاده کنيم. به جاي اينکه وقت خود را به بطالت صرف کنيم، صرف اصلاح و تعليم و تربيت کشور کنيم و من خوشحالم و مي بالم که عاشق معلمي و معلم عاشقي بوده ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر