۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه

پایان یک آغاز

با سلام خدمت همگی
تعلیم و تربیت، برای من یک وظیفه بود نه یک سرگرمی و یا فعالیتی اجتماعی، وظیفه ی غنا بخشی به شبکه نت فارسی در حوزه تعلیم و تربیت. نمی دانم چقدر در این راه موفق بوده اما آمارها پس از 2 سال و نیم از تولد تعلیم و تربیت لبخند رضایتی بر چهره ام می نشاند. در تمام این مدت سعی داشتم که بهترین ها را بنویسم و نوشتنم بهترین باشد. خوشحالم که آنچه نوشتم به طور نسبی مقبول واقع شده است.
با این حال مدت ها است که احساسم این است که باید تعلیم و تربیت را ترک کنم و در عرصه محدودتر و مورد علاقه تری بنویسم. در این چند مدت متناسب با فعالیت هایم، وبلاگ نویسی من هم به حوزه گسترده ای مربوط می شد. از فلسفه تعلیم و تربیت گرفته تا روانشناسی انگیزش، برنامه ریزی درسی آموزشی و مهارت آموزی و...... البته این گستردگی خود نیازی بود تا وسعت انتخاب حوزه تحقیقاتی و مطالعاتی خودم را بیشتر کنم و با آگاهی بیشتری بتوانم انتخاب کنم. از مقالاتی که در حوزه انگیزش، یادگیری، روانشناسی و ادبیات، و فلسفه و... نوشتم بهتر توانستم علایق خودم را بشناسم. لذا از این به بعد سعی دارم که دایره مطالعات و تحقیقاتم را محدود تر کنم و به تاسی از آن وبلاگ نویسی من هم در حوزه محدود تری ادامه خواهد یافت.
در پایان بدین وسیله از تمامی کسانی که مرا در تعلیم و تربیت دنبال کردند، تعلیم و تربیت را لینک کردند، ایمیل زدند و ابراز لطف کردند سپاسگزارم. از این تاریخ به بعد پرونده وبلاگ نویسی با نام تعلیم و تربیت را می بندم چرا که احساس می کنم آنچه را که می توانستم در این حوزه بگویم و انجام دهم، گفتم و انجام دادم. دیگر وبلاگ نویسی با نام تعلیم و تربیت به پایان راه رسیده است. از این پس با نام روان شناسانه و در حوزه ای محدود تر که بیشتر بدان علاقه دارم می نویسم.
پس
سلامی دوباره با نام روان شناسانه

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

وقت هایی که لای چرخ لودگی (لود شدن بدانید) اینترنت له می شوند

امروز به این فکر می کردم که سرعت پایین اینترنت و عدم گردش آزاد اطلاعات، چه مضراتی می تواند برای یک جامعه داشته باشد. یک حساب کتاب سر انگشتی کردم که برایم جالب بود. برای همین تصمیم گرفتم که در اینجا آن را بنویسم.
اگر یک درصد جامعه ی ایران را نخبه فرض کنیم (فعالان علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ....) حدودا هفتصد هزار نخبه در کشورمان ایران وجود دارد. البته این سوای آن عده ای است که خود را به طور قطع نخبه می دانند و ما حتی احتمال نخبه بودن آنها به ذهنمان هم خطور نمی کند. اگر یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی و ارتباطی این نخبگان اینترنت باشد (که هست)، روزانه حداقل یک ساعت از وقت خود را در این دنیایی مجازی به سر می برند. ما فرض را بر یک ساعت می گذاریم (اگر چه عده ای بیش از اینها در دنیای مجازی جولان می دهند)، اگر در این یک ساعت، ده دقیقه از وقت هر نفر پرت شود. یعنی وقتی که صرف عبور از فیلترینگ و انتظار برای لود شدن صفحات و یا دانلود مطالب مورد نیاز صرف می شود. که با توجه به سرعت پایین اینترنت و فیلترینگ گسترده در ایران، این پرتی وقت طبیعی است. اگر کمی حساب کنید در هر ماه 300 ساعت از وقت هر یک نخبگان این مملکت پرت می شود یعنی 3600 ساعت در سال. اگر بپذیریم که هفتصد هزار نخبه در ایران هست (بدون احتساب آن عده که خود را نخبه می دانند)، آنگاه 3600 ساعت را باید در تعداد نخبه ها ضرب کنیم که می شود دو میلیارد و پانصد و بیست هزار دقیقه در سال، و به عبارتی چهل و دو میلیون ساعت در سال و باز هم به عبارتی دیگر یعنی یک میلیون و هفتصد و پنجاه هزار روز در سال و در آخر یعنی چهار هزار و هشتصد و شصت و یک سال در سال. یعنی در هر سال، 4861 سال از وقت نخبگان این مملکت به دلیل مشکلات اینترنت پرت می شود (البته این سوای وقت هایی است که در ترافیک، صفوف مختلف و..... پرت می شود)!!!!!
نخبگان با این وقت (4861 سال وقت خالص، مفید و کاری) چه کارهایی می تواند بکنند؟ اگر فرض کنیم که یک نخبه در هر دو ساعت بتواند یک صفحه متن زبان انگلیسی و یا هر متن غیر فارسی را به زبان فارسی ترجمه کند، آنگاه با این وقت پرت شده (4861 سال وقت خالص، مفید و کاری) در یک سال می شود 21 میلیون صفحه از متون مختلف را ترجمه کرد!!!!! به عبارتی ما داریم هر سال 21 میلیون صفحه از علوم، دانش و تجارب سایر ملل را (که به زبان فارسی می تواند ترجمه شود) پرت می کنیم. کارمان بی شباهت به کتاب سوزی های اقوام مهاجم نیست.
تمام این فجایع تنها در یک سال رخ می دهد و ما هرسال باید بگوییم دریغ از پارسال چرا که اگر امسال حدود 5 هزار سال از وقت نخبگانمان تلف شود، سال دیگر جمعاً ده هزار سال از وقت نخبگانمان را تلف کرده ایم و همینطور الی آخر.
آیا اگر مشکلات اینترنت برطرف شود آیا می توان از این همه وقت گرانقدر این استفاده ها را کرد یا تنها در فرضیات این کار ها شدنی است؟
با اعتقاد راسخ می گویم این کار شدنی است اگر:
«وقت ارزش خودش را بیابد و برایش برنامه ریزی کنیم»
اما گویی در اینجا تنها چیزی که ارزش ندارد وقت است.

۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

اخلاق علمی

بیش از یک سال و نیم است که روی اعتبار یابی یک پرسشنامه چند بعدی در حیطه دینداری دارم کار می کنم. به همایش که رفته بودم انتظارم این بود که بتوانم درآنجا کسی را بیابم که بتواند با نرم افزار SAS کار کند و مرا درانجام تحلیل های مربوطه راهنمایی کند، امامتاسفانه چیزی عایدم نشد. با دو نفر از دانشجویان دکتری روانسنجی که صحبت کردم چیزی از این نرم افزارنمی دانستند و بایک موسسه هم که کارش انجام فصل چهارم پایان نامه ها بود؟! تماس گرفتم اما باز هم چیزی عایدم نشد. اینکه چرا باید وضعیت علم و تحقیقات در کشور ما اینگونه باشد و یک محقق چه مرارت هایی را باید تحمل کند به جای خودش، اما چیزی که مرا بیش ازهمه آزار داد سخن دانشجویی بود که مرا به داده سازی دعوت کرد. خیلی با جسارت و بی احساس عیب و عاری به رویم نگاه کرد وگفت: «چرا خودت را دردسر می دهی و داده سازی نمی کنی». تندی نگاهم وی را متوجه اشتباهش کرد اما چه فایده. او که به گفته خودش با این روش تا به حال شش مقاله نوشته وحتی فردی را هم با کمک دوستانش به مرتبه استادیاری رسانده بود، نیازی نمی دید که اخلاق علمی را رعایت کند. یک لحظه با خودم فکرکردم که در کجای دنیا ایستاده ایم و داریم به کجا می رویم؟

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

اندر حکایت همایندی نابسامانی های همایش

در ابتدای همین هفته ای که رو به اتمام است، کنگره بین المللی روانشناسی، دین و فرهنگ در تالار علامه امینی دانشگاه تهران آغاز به کار کرد و در عصر روز دوشنبه به خاطره ها سپرده شد تا بعد ها از زشتی ها و احتمالا زیبایی هایش بگویم. حکایت سردرگمی و بی برنامگی این همایش سر درازی دارد. از ذکر جریانات قبل از برگزاری همایش می گذرم و تنها به نحوه برگزاری همایش می پردازم چرا که سخن را به صد دفتر هم پایانی نیست. نمی دانم از کجایش بگویم از راهنما نداشتن مهمانان خارجی یا از ممیزی ها و دستکاری های ناروایی که در متن مقالات کرده بودند (اتفاقی که برای مقاله من افتاد)؟! از نحوه پذیرایی یا از بار علمی همایش؟ از خنده های معنادار گاه و بی گاه مهمانان عزیز دردانه خارجی و یا از جابجا کردن اسم نویسندگان مقالات (اتفاقی که باز هم برای مقاله من افتاد)؟ و یا از تبدیل شدن یک گارگاه عملی 10 نفره به یک جلسه سخنرانی بی فایده، به علت عدم برنامه ریزی برای تعبیه امکانات مناسب؟
در چند روزی که در همایش وقت سپری میکردم، مدام داشتم به این موضوع فکر می کردم که ما در نظر افرادی که از کشورهای دیگر آمده بودند چه هستیم؟ وقتی با برگزاری همایشی در بوق کرنا می کنیم که آهای ما به روانشناسی و دین و فرهنگ و احتمالا گفتگوی تمدن ها علاقه مندیم، بعدش تنها کاری که خوب بلدیم انجام دهیم ژست روشنفکری و تمدن گرفتن است، به حریم نویسندگان احترام نمی گذاریم و به راحتی در متن مقالاتشان دست می بریم آن هم بدون اجازه نویسنده و بسیار ناشیانه، و یا حتی چکیده های برخی مقالات پذیرفته شده را به دلایل نا معلومی به طبع نمی رسانیم تا صدای بعضی ها در همایش در بیاید و نزدیک شود که آبروریزی به بار بیاید، وقتی که رئیس کنگره هنگام صحبت به زبان انگلیسی گویی ..... می دهد، دیگر چه انتظاری می توان داشت. هرچه فکر کنند حق دارند.
تا ما باشیم دیگر در چنین مکان هایی حظور به هم نرسانیم

معرفی چند پایگاه مفید

در ادامه چند پایگاه مفید در ارتباط با روانشناسی و آمار ارائه شده است:

واژه نامه آنلاین آماری آی اس آی به زبان فارسی دارای لیست جامعی از اصطلاحات مربوط به آمار و روش تحقیق همراه با توضیحات
صفحه شخصی پروفسور رالف شوارتزر از دانشگاه برلین با پرسشنامه ها و مقیاس های سنجش روانی در حیطه های مختلف
وب سایت روان پژوه با مقالات، مصاحبه ها، لینک ها و ... مفید
سایت ایران اوتیسم جهت آشنایی هرچه بیشتر با پدیده اوتیسم

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

از گذشته تا همیشه

چند صباحی است که نمی نویسم، نه از آن باب که دیگر نخواهم بنویسم، بلکه از آن جهت که منتظر بودم تا فرصت مناسب تر شود. اما سکوت را بیش از این جایز نمی بینم، چرا که معتقدم ننوشتن یعنی نادیده گرفتن خودم و آنچه که بدان معتقدم. پس می نویسم، تا باور نکنم که خورشید همیشه پشت ابر می ماند. می نویسم تا فراموش نکنم که گاهی باید تنهایی سفر کرد و راه را تنها با افروختن خون جگر باید روشن ساخت. می نویسم، چرا که نوشتن ضرورتی است انکار ناپذیر، چرا که با نوشتن می دانم آنچه را که نمی دانم، چرا که هر کسی توتمی دارد و توتم من قلم است، چرا که وطن آدمی ایمان اوست نه خاکش، چرا که انسان همیشه منتظر است و انتظار یعنی نه گفتن به آنچه که هست. پس تا ابدالآباد می نویسم، بر صفحه وبلاگم، دفتر خاطراتم یا پای مشق های دانش آموزانم، بر ذهن هر شنونده یا خواننده ای می نویسم، هرجا که بشود چیزی نوشت یا چیزی گفت، حتی بر دیوار اطاق کوچکم.

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

افسار گسیخته

به تازگی با وبلاگ یکی از اساتید ارجمند روانشناسی، خانم دکتر الهه حجازی آشنا شده ام که امروز برای بازدید از وبلاگ ایشان مراجعه کردم و با کمال تعجب ملاحظه کردم که وبلاگ ایشان فیلتر شده است. بعدش به وبلاگ استاد ارجمند خودم سر زدم که دیدم، بله، ایشان هم بی نصیب نمانده اند، بعدش کنجکاو تر شدم دیدم که وبلاگ خودمم، آره. راستش آدم مات مبهوت می ماند و نمی داند که چه بگوید. البته تا چند روز آینده، این نیز بگذرد. اما همین هم مورد کمی نیست. آرزوی خرد ورزی بیشتر را برای همگان دارم.

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

چند منبع اینترنتی

امروزه منابع اطلاعاتی برخط، بیش از پیش مورد توجه محققین و سایر کاربران شبکه اینترنت قرارگرفته است. دسترسی سریع و آسان و در برخی موارد مجانی، از مزایای این منابع اطلاعاتی است که هر روزه کاربران بیشتری را به خود جذب میکند. در این پست آدرس چند کتابخانه که مجلات و کتابهای خود را به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار می دهند، قرار میدهم. همچنین در ادامه آدرس چند واژه نامه برخط ذکر شده است. از دوستی که این آدرس ها را برایم ارسال کرده، ازهمین جا تشکر می کنم.
کتابخانه ها:

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

بررسی عقاید کارامدی معلمان ابتدایی در تدریس ریاضی

از حدود یک سال و نیم پیش تا به حال پیرامون کارامدی معلمان در حال پژوهش هستم. این روز ها مقاله دومی که در این را بطه نوشته ام در حال اتمام است و نتایج پژوهش تا حدودی جالب و خلاف انتظاربود. در این پژوهش به بررسی عقاید کارامدی (خودکارامدی و انتظار نتایج تدریس) ریاضی دانشجو معلمان و رابطه آن با متغییرهای جنسیت، نوع دیپلم، میزان تحصیلات و میزان علاقه به شغل معلمی پرداخته شد. برای این کار از میان دانشجو معلمان مشغول به تحصیل در سال 1388 در رشته آموزش ابتدایی (180 نفر) شهر بیرجند، با روش نمونه گیری تصادفی 140 نفر (50 نفر دختر و 90 نفر پسر) را انتخاب کرده و پرسشنامه (MTEBI) بر روی این نمونه اجرا شد. خلاصه ای از نتایج به دست آمده پس از تجزیه تحلیل داده ها بدین شرح است:
1-مردان به طور معناداری نسبت به زنان، علاقه بیشتری به شغل معلمی داشتند!
2- مردان نسبت به زنان انتظار بیشتری داشتند که تدریسشان موثر واقع شود و به واسطه متغییرهای خارج از کلاس تحت تاثیر قرار نگیرد. این تفاوت معنادار بود.
3- کسانی که دیپلم ریاضی داشتند به طور معناداری خودکارامدی بیشتری برای تدریس ریاضی داشتند اما نسبت به سایرین انتظار کمتری داشتند که تدریسشان در درس ریاضی موثر واقع شود!!! البته تفاوت دومی معنادار نبود.
4- کسانی که علاقه بیشتری به شغل معلمی داشتند به طور معناداری خودکارامدی بیشتری برای تدریس ریاضی داشتند.
5- سطح تحصیلات نیز پیش بینی کننده خودکارامدی و انتظار نتایج تدریس نبود.

امیدورام بتوانیم این مقاله را تا آخر همین هفته برای یک مجله علمی پژوهشی ارسال کنیم.

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

مجله روانشناسی طب کودکان

مجله روانشناسی طب کودکان، مجله رسمی انجمن روانشناسی طب کودکان (بخش 54 انجمن روانشناسی آمریکا) است که مقالاتی درارتباط با اصول نظری روانشناسی طب کودکان، و پژوهش های مرتبط با آن را منتشر می کند.
این مجله توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر می شود که بسیاری از مجلات دیگر را به صورت تمام متن در اختیار مراجعین قرار داده است.

اطلاعيه سازمان سنجش آموزش كشور در خصوص تغييرات مواد امتحاني آزمون نيمه متمركز دكتري

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

باز هم ارزشیابی سازنده

بارها و بارها باید گفت و گفت تا یک غلط رایج را اصلاح کرد.
ارزشیابی سازنده و به قول اکثریت «ارزشیابی مستمر»، به معنای ارزشیابی پی در پی نیست. اگر چه مفهوم مداوم بودن را در خود دارد اما مفهوم آن بسیار گسترده تر از مفهوم تکرر ارزشیابی است. ارزشیابی سازنده آنچنان در ارزشیابی مداومت و استمرار دارد که شما دیگر نمی توانید مرزی مشخص برای ارزشیابی و آموزش تعیین کنید، چون ارزشیابی سازنده، همراه، متصل و کمک کار یادگیری محسوب می شود. به عبارتی ارزشیابی برای یادگیری است نه ارزشیابی از یادگیری. توضیحات بیشتررا در مقالات زیر ارائه کرده ام.
ارزشیابی سازنده: به سوی حذف مرزهای ارزشیابی و آموزش.
ارزشیابی توصیفی: بنیان ها، شرح و نقد.

۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

رشد جنسیت از دیدگاه یادگیری مشاهده ای بندورا

نظریه یادگیری اجتماعی، نقش هویت جنسی را به عنوان مجموعه ای از رفتارها که از محیط آموخته شده است، در نظر می گیرد. به استناد این نظریه، اصلی ترین راهی که رفتارهای جنسی آموخته می شوند از طریق یادگیری مشاهده ای است. کودکان مشاهده می کنند که اطرافیانشان به طرق مختلفی رفتار می کنند و این تفاوت ها تا حدودی به جنسیت وابسته است. آنها به برخی از این افراد الگوی خود قرار می دهند و به رفتار هایشان توجه می کنند و ممکن است رفتارهای مشاهده شده را تقلید کنند. آنها همچنین ممکن است بدون توجه به اینکه آیا رفتار متناسب با جنسیتشان است یا نه، آن رفتار را انجام دهند. اما برخی از فرایندهای نوید بخش وجود دارد که احتمال بروز رفتارهای متاسب با جنسیت را از سوی کودکان بیشتر می کند.
اول اینکه به احتمال بیشتری کودک کسی را الگوی خود قرار می دهد که بیشتر به خودش شیبه باشد. لذا بیشتر احتمال دارد که فرد الگو همجنس کودک باشد.
دوم اینکه افراد اطراف کودک به رفتارهایی که وی تقلید می کند با تشویق و تنبیه پاسخ می دهند. احتمال دارد که کودک به خاطر رفتار متناسب با جنس تشویق شود و به خاطر رفتار نامتناسب با جنس تنبیه شده و یا مورد بی توجهی قرار بگیرد.
و سوم، کودک ممکن است نتایج رفتار افرد دیگر را مشاهده کند و تشویق شود به تقلید رفتاری که مورد تشویق قرار گرفته و یا از انجام رفتاری که تنبیه شده خودداری کند (یادگیری جانشینی).
نظریه یادگیری اجتماعی در توضیح اینکه چگونه کودکان تفاوت های جنسیتی را در طول زمان متوجه می شوند، ضعف دارد. همچنین این نظریه نمی تواند توضیح دهد که آمادگی کودکان برای تقلید یک نقش جنسیتی، بیشتر با جنسیت الگوی مشاهده شده ارتباط دارد یا با تناسب جنسیتی رفتار مشاهده شده. این موارد نشان دهنده این هستند که فرایندهای شناختی نقش مهمی در یادگیری مشاهده ای دارند.
همچنین نتایجی وجود دارد که برخی از رفتار های جنسیتی در تمام فرهنگ ها به طور عمومی دیده می شود. برای مثال صرف نظر از فرهنگ، مردان از زنان پرخاشگرتر هستند. این موارد نیز نشان می دهد که نظریه یادگیری شناختی اجتماعی به نقش عوامل ژنتیکی در رفتارها کمتر توجه کرده است.
..................................
منبع


۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

آزمایشی جالب

دوستی از طریق ایمیل برایم این تصاویررا ارسال کرده بود که برای من به عنوان یک روانشناس، آشنا و از طرفی تامل برانگیز بود. آشنا، از آن جهت که یادگیری در قسمت اول این آزمایش (البته مشخص نشده در کجا وتوسط چه کسی و باچه شرایطی و ... انجام شده؟!) را می توان با شرطی شدن کنشگر و گریز آموزی توجیه کرد. اما قسمت دوم آزمایش کمی تامل برانگیز است. نکته اصلی اینجاست، پس از آنکه ارگانیسم تازه وارد فرا گرفت که نباید از پلکان بالا برود، با چه انگیزه ای به ارگانیسم تازه وارد دیگر که قصد بالا رفتن از پلکان را دارد حمله می کند؟ آیا تنها یادگیری مشاهده ای، انگیزه عمل را فراهم می کند؟
در هر صورت به نظر آزمایش جالی است.












سازمانی با اطلاعتی تطبیقی و مفید

چند وقت پیش هنگام جستجو دراینترنت، به سایتی برخورد کردم که اطلاعات مفید و کمیابی را در مورد وضعیت آموزشی، تحصیلی، خانوادگی، اقتصادی و.... چندین کشور اروپایی و چند کشور از سایر مناطق جهان را نیز درخود داشت.
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) منتج شده از سازمان همکاری های اقتصادی اروپا (OEEC) در سال 1961 می باشد. هدف این سازمان بهبود وضعیت زندگی انسانها در ابعاد اقتصادی، آموزشی و... می باشد. این سازمان به جمع آوری و تجزیه تحلیل اطلاعاتی در زمینه های مختلف در کشورهای عضو آن می پردازد و راه کارهایی را برای بهبود کیفیت زندگی مردم ارائه می کند. با مراجعه به سایت این سازمان، با گزارش ها، مقالات و کتبی مواجه می شوید که به بررسی و مقایسه تطبیقی بسیاری از مسائل اجتماعی، اقتصادی و آموزشی کشورهای عضو پرداخته که در نوع خود کمیاب و ارزنده می باشد. همانطور که گفتم برتری این گزارشات به این است که دیدی کلی و تطبیقی در مورد بسیاری از مسائل و مشکلات جهان امروز به محققین و دانشجویان علاقه مند می دهد.

گزارش همشهری در مورد این سازمان را بخوانید.

۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

دردهای من

همسر کدام امام است که هم فرزند امام می باشد، هم عروس امام و هم مادر امام؟
این سوالی بود که امشب فرزند یکی از اقوام ازمن پرسید. تکلیفی که معلمش به او داده بود. به نظرم طرح چنین سوالی به این می ماند که بپرسی تعداد موهای سر من چقدر است؟ آخر یکی نیست بگوید مگر کار دین کار روابط و نسبت ها است، مگر دین برای طرح مسائل اینچنینی مطرح شده؟ دانستن جواب این مسئله چه کمالاتی به فرد اضافه می کند؟
دردها بسیار است و حوصله اندک، همان به، که سکوت کنم چرا که گاهی سکوت سرشار از ناگفته هاست.

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

پزوهش در عمل (اقدام پژوهی)

پژوهش های علوم رفتاری با توجه به پارادایمی که در نظر دارند به دو دسته خردگرایی و طبیعت گرایی تقسیم می شوند. از این دیدگاه می توان پژوهش در عمل را دارای پارادایمی طبیعت گرایانه دانست. پارادایم طبیعت گرایانه بر این فرض استوار است که واقعیت چیزی نیست که همه افراد به طور یکسان آن را مشاهده کنند و تجربه مشابهی از آن به دست آورند. بعلاوه تقسیم یک پدیده ی پیچیده به اجزا و مطالعه هر یک از اجزا الزاماً ما را به شناخت از آن پدیده نمی رساند. واقعیت مورد مشاهده و مشاهده گر بر یکدیگر تأثیر می گذارند و......
همکاران گرامی برای دانلود کامل مقاله می توانند به این پیوند مراجعه کنند.