گروه هاي همتا ، مقبوليت عمومي و برتري اجتماعي :
نقش هاي اجتماعي در بين دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري ودانش آموزان بدون ناتواني يادگيري
محققين : ديويد بي.استل وديگران (2008)
Journal of learning disabilities, 42(1), 5-14
سوال پژوهش: اين تحقيق در صدد بررسي نقش هاي اجتماعي دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري در مقايسه با همتايان آنان است.اين مطالعه نقش هاي درون گروهي (تعلق به يك گروه ومركزيت در گروه )،ويژگيهاي گروه هاي همتا (اندازه گروه ومركزيت گروه در شبكه اجتماعي مدارس) و سه تركيب از پايگاه اجتماعي : بهترين دوست ، مشهور بودن و مرجع اجتماعي بودن را بررسي ميكند.
جامعه ،نمونه وروش : جامعه اين تحقيق تمام دانش آموزان پايه سوم 7 مدرسه دبستاني ِ مناطق شهري وحومه شهر ميد وسترن است.براي شركت در اين آزمايش از تامي دانش آموزان اين مدارس دعوت شد وآنهايي كه خود ووالدينشان رضايت داشتند در تحقيق شركت دادخ شدند.كه678 دختر و683 پسر بودند.اين افراد از دو نظر همتا بودند ،اول اينكه يك سال بطور جداگانه در دو بخش مدرسه بودند( بخش دانش آموزان دچار ناتواني وبخش دانش آموزان عادي) و همگي تا پايان تحقيق در مدارس خود باقي ماندند.
روش تحقيق : اين تحقيق از نوع مطالعات طولي است كه به مدت سه سال كودكان را از پايه سوم تا ششم پيگيري ميكند .دانش آموزن دچار ناتواني را با دانش آموزا عادي مي آميزد ونقش هاي اجتماعي آنان را برسي ميكند.
ابزار : براي سنجش مركزيت در گروه ،مركزيت گروه در شبكه اجتماعي كلاس ،تعلق به گروه واندازه گروه از مقياس (scm) استفاده شد.براي سنجش بهترين دوست دانش آموزان بايد از ليست كلاس حداكثر 6 نفر را به عنوان بهترين دوست انتخاب كنند كه به اولين انتخاب 6 امتياز وبه آخرين انتخاب 1 امتياز تعلق ميگيرد.براي سنجش شهرت ومحبوبيت از دانش آموزان خواسته ميشود كه حداكثر 3 نفر را كه بهترين معرف آيتم هاي اجتماعي ،تحصيلي ورفتاري هستند نام ببرند.براي برتري اجتماعي از دانش آموزان خواسته ميشد كه حداكثر سه نفر را كه بيشترين محبوبيت و 3 نفر كه كمترين محبوبيت را داشتند نام ببرند ودر ادامه برتري اجتماعي توسط معيار توصيف شده توسط كوي وداج (1983) محاسبه شد.
براي تجزيه تحليل داده ها از مدل سلسله مراتبي لاينر استفاده شد ونتايج زير بدست آمد
نتايج : نتايج نشان داد كه دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متعلق به گروه هاي همتا در قياس با همكلاسي هايشان پايه اجتماعي مشابهي را در گروه خود داشتند و به گروه هايي با اندازه هاي مشابهي متعلق بودند.در مقابل ،دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري پايه اجتماعي پايين تري نسبت به همتايانشان در كلاس درس داشتند.بويژه كودكان با ناتواني يادگيري نمرات كمتري از لحاظ بهتريم دوست بودن ،مشهور بودن وبرتري اجتماعي گرفتند .اين اخلافات از همان آغاز تحقيق(بهار پايه سوم)خود را نشان داد و به طور قابل ملاحظه اي ثابت باقي ماند .اين يافته ه ها نشان ميدهد كه اگر چه دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري متمايل هستند كه بخشي از گروه هاي اجتماعي با شند، آنها همچنان در پايگاه اجتماعي در سرتاسر دوره كودكي در مقايسه با همتايان خود پايين تر باقي ميمانند
نظر محقق : نتايج اين تحقيق پيشنهاد ميكند كه در طولاني مدت تداخل ِدانش آموزان دچار نانواني يادگيري با دانش آموزان عادي نقش هاي مهمتري براي دانش آموزان دچار ناتواني به بار نمي آورد.اگر چه اين دانش آموزان دوستان زيادي پيدا ميكنند ودر گروه پذيرفته ميشوند ، ولي همچنان در نظر همتايان وراي گروه خود نواقص خود را حفظ ميكنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر