۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

ارزشیابی آموزشی (تعاریف واصطلاحات)

چکيده
سازمان هاي آموزشي جهت تحقق اهداف به ارزشيابي برنامه هاي خود نياز مبرمي دارند تا معلوم شود که اقدامات و عمليات انجام شده تا چه حد با ملاکها و موازين پيش بيني شده تطابق دارند . متاسفانه در نظام آموزشي ايران ارزشيابي آموزشي جايگاه علمي و واقعي خود را پيدا نکرده است .
نتايج ارزشيابي ها منبع تصميم گيري قرار نمي گيرند و عوامل متعددي از قبيل روش هاي نا مناسب اجرايي و فقدان افراد متخصص ارزشيابي آموزشي ، واقعيت فوق را قوت مي بخشند .
هدف ارزشيابي در نظام آموزشي مقايسه وضع موجود آموزشي با وضع مطلوب آن است تا با مشخص شدن کاستي ها ، تصميمات لازم در مورد آنها اتخاذ شود . در اين مقاله پس از تعاريف و مفاهيم ارزشيابي واهداف آن به اين نکته ي مهم اشاره شده است که از ويژگي هاي ارزشيابي ، تصميم گيري در جهت بهبود برنامه ي مورد نظر ، وسيله بودن ارزشيابي و استمرار آن است .
سپس انواع ارزشيابي از نظر زمان و هدف بيان شده است در اين تقسيم بندي يکي از انواع ارزشيابي که همواره ذهن انديشمندان را به خود مشغول کرده است . ارزشيابي مستمر است که متاسفانه معلمان کمتر به آن توجه مي کنند از اهداف اين مقاله ي تحقيقي آن است که بستر تغيير و تحولي بنيادين و فرهنگي را در ارزشيابي آموزشي به ويژه ارزشيابي مستمر مهيا کند .
ارزشيابي مستمر که با عناوين ديگري از قبيل ارزشيابي تکويني ، ارزشيابي مرحله اي ، ارزشيابي بازخورد ، ارزشيابي فرآيند و نظاير آن مشابهت دارد ، بخش جدايي ناپذيري از فرآيند ياددهي – يادگيري است که منجر به بهبود ورفع مشکلات فرآيند مذکور مي شود . علاوه بر اين در افزايش کيفيت و اثر بخشي آموخته ها ، کاهش اضطراب امتحاني ، توجه به تفاوت هاي فردي و غير موثر است .
ساختار ارزشيابي آموزشي به ويژه ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي ايران با موانع و مشکلاتي روبه رو است برخي از مهم ترين مشکلاتي که در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته است عبارتند از : فقدان فرهنگ ارزشيابي مستمر ، اهميت دادن به ارزشيابي پاياني حجم زياد دروس و استاندارد نبودن جمعيت کلاس ها ، کمبود امکانات و فضاي آموزشي ، عدم تناسب تشکيلات و آيين نامه هاي ارزشيابي باشيوه هاي نوين ارزشيابي ، فقدان دوره هاي آموزش ضمن خدمت در زمينه ي ارزشيابي ، توجه به کميت و ......
براي رفع مشکلات مذکور در اين مقاله راهکارهايي ارائه شده که با برنامه ريزي هاي کوتاه مدت و دراز مدت بستر تغيير و تحولي بنيادي را در نظام ارزشيابي مستمر ايجاد خواهد کرد . برخي از اين راهکارها عبارتند از ايجاد فرهنگ ارزشيابي و ارزشيابي مستمر در معلمان ، کاهش اعتبار ارزشيابي پاياني ، کاهش حجم دروس در برنامه ريزي درسي ، رعايت استانداردهاي بين المللي در جمعيت کلاس ها ، ايجاد امکانات و تسهيلات لازم براي برگزاري ارزشيابي مستمر ، تغيير و تحول در ساختار ، تشکيلات و آيين نامه هاي ارزشيابي آموزشي با تاکيد بر ارزشيابي مستمر ، توجه جدي به آموزش هاي ضمن خدمت معلمان در زمينه ي ارزشيابي مستمر ، توجه به کيفيت و اثر بخشي فرآيند ياددهي – يادگيري و .....
مقدمه
الف – طرح مسئله
سازمان هاي آموزشي جهت تحقق اهداف به ارزشيابي [1]برنامه هاي خود نياز مبرمي دارند تا معلوم شود که اقدامات و عمليات انجام شده تا چه حد با ملاک ها و موازين پيش بيني شده تطابق دارند . امروزه ارزشيابي در سازمان هاي آموزشي بازواني قوي براي مديران و معلمان است که به کمک آن ها مي توان در مورد قطع ، ادامه ، اصلاح يا تعديل و توسعه برنامه هاي آموزشي و درسي تصميم گيري نمود ( تصديقي 1367 ص 95)
زير بناي مشکلات و مسائل نظام آموزشي ايران ، ضعف يا فقدان ارزشيابي مطلوب و عدم توجه به اصول ارزشيابي است . ارزشيابي ها منبع تصميم گيري قرار نمي گيرند ومفهوم ارزشيابي جايگاه علمي و واقعي خود را به دست نياورده است هنوز ارزشيابي در نظام آموزشي به خاطر سابقه ي فرهنگي و تاريخي ، مترادف بازرسي [2]، مچ گيري و تفتيش تصور مي شود و عوامل متعددي از قبيل روش هاي نامناسب اجرايي و فقدان افراد متخصص ارزشيابي آموزشي ، متاسفانه اين تصور را قوت مي بخشد به طوري که ترس و واهمه از ارزشيابي و مقاومت در برابر آن همواره از مسائل و مشکلات مبتلا به نظام آموزشي به شمار مي رود .
از طرف ديگر ، ارزشيابي ميزان موفقيت هدف ها را نشان مي دهد و به طور مستمر و مداوم برنامه هاي آموزشي را مي سنجد ، بنابر اين اگر برنامه هاي آموزشي و درسي و فرآيند ياددهي – يادگيري دائماً در حال ارزشيابي نباشند ، آموزش وپرورش حال پويايي خود را از دست مي دهد و حالتي ايستا به خود مي گيرد . زيرا معايب و محاسن آن مشخص نمي شود وچنين موقعيتي با روح آموزش وپرورش سازگار نيست ( تصديقي 1371 صص 2 و3)
به طور کلي هدف ارزشيابي آن است که ميزان نزديکي به نتيجه ي مورد نظر را نشان دهد و همچنين روشن نمايد که تغييرهاي ناشي از اجرا، تاچه حد در نيل به هدف هاي مطلوب موثر واقع گرديده است . به عبارت ديگر در ارزشيابي منظور آن است که روشن شود آيا موضوع مورد نظر مطابق با طرحي که براي اجراي آن تنظيم يافته ، انجام گرفته است يا نه ، در صورتيکه نتايج عمليات از مسيري که نيل به هدف هاي مطلوب را تامين کند منحرف شده باشد بايدبتوان اقدماتي در جهت جلوگيري از وقوع يا تکرار اين قبيل انحرافات انجام داد به زبان ساده تر مقصود از ارزشيابي اين است که دريابيم در ابتدا کجا بوده ايم ؟ مطلوب ما چيست ؟ و در اين راه تا کجا پيش رفته ايم و همچنين چه طرق و وسايل مفيد تري براي نيل به اهداف مور نظر وجود دارد ؟
هدف ارزشيابي روشن نمودن خطاها ، انحراف ها و معايب و محاسن برنامه است وکسب اطلاعات بيشتر که به نوبه ي خود بتواند در اخذ تصميمات مربوط به برنامه ها موثر باشد در اين صورت است که با کشف راه حل هاي سودمند دست اندارکاران نظام آموزشي را در راه رسيدن به اهداف ياري مي بخشد .
ارزشيابي در سازمان هاي آموزشي در مقايسه با ساير سازمان ها از اهميت ويژه اي برخوردار است زيرا آموزش وپرورش فرآيندي غير قابل کنترل است و ارزشيابي از آن کار بسيار مشکل و ظريفي مي باشد مدرسه به عنوان يک سازمان آموزشي مکاني است که اهداف نظام آموزشي در آن محقق مي شود بنابراين ارزشيابي از کليه ي ارکان و پديده هاي آن به ويژه فرآيند ياددهي – يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است طرح مدرسه محوري [3] که به تازگي در نظام آموزشي ايران مطرح شده است . تاکيد بر اهميت همين مطلب است در اين طرح که با مفاهيم تفويض اختيار بيشتر ، تمرکز زدايي ، مشارکت و نظاير آن همراه است ، مدرسه و تمامي ارکان و برنامه هاي آن بايد به طور مستمر مورد ارزشيابي قرار گيرد . ( تصديقي 1382 صص 18 و 19)
ارزشيابي آموزشي [4]روشي براي مقايسه ي وضع موجود با وضع مطلوب ، ابزاري موثر و مفيد براي کارايي نظام آموزشي است . معلمان بايد به عنوان مديران کلاس هاي درس براي تصميم گيري هاي آموزشي و درسي در کلاس از ارزشيابي پيشرفت تحصيلي [5]در جريان بهبود فعاليت هاي يادگيري دانش آموزان بهره ها ببرند . البته ارزشيابي فرآيندي مستمر و دايمي است و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان همانند ديگر ارکان آموزش وپرورش [6] اگر از ارزشيابي هاي مکرر بي بهره باشد . مشکلات زيادي را دامن گير جامعه تعليم و تربيت خواهد کرد ( تصديقي 1380 ص 212)
ب – اهداف
توجه و روي آوري به ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي و توسعه و تحول آن همواره چنين اهدافي را دنبال خواهد کرد :
1 - تغيير و تحول بنيادي نظام ارزشيابي در آموزش وپرورش
2 - تغيير و تحول بنيادي در ساختار و قوانين مربوط به ارزشيابي و ارزشيابي پيشرفت تحصيلي
3 - تغيير و تحول بنيادي در سيستم ارزشيابي مستمر
4 - تغيير و تحول بنيادي در طراحي آموزشي و برنامه ريزي درسي
5 - تغيير و تحول بنيادي در فرآيند ياددهي – يادگيري
تحقق اهداف فوق زمينه را براي همگام شدن نظام ارزشيابي آموزشي با تحولات جهاني آموزش وپرورش تسهيل خواهد کرد و آموزش وپرورش کشور را پويايي تازه اي خواهد بخشيد .
پ – پيشينه ي نظري
تعريف ارزشيابي

اولين تعريف رسمي ارزشيابي به نام رالف تايلر [7] ثبت شده است وي ارزشيابي را وسيله اي جهت تعيين ميزان موفقيت برنامه در رسيدن به هدف هاي آموزشي مطلوب مورد نظر مي داند ( کيامنش 1373 ص 8)
کرانباخ [8] ارزشيابي را جمع آوري و استفاده از اطلاعات جهت تصميم گيري در مورد يک برنامه ي آموزشي مي داند ( کرانباخ 1963، 672) به عقيده ي او تعيين موفقيت يا عدم موفقيت برنامه هاي آموزشي فقط از طريقجمع آوري اطلاعات در موقعيت هاي واقعي ، ياددهي – يادگيري امکان پذير است و هرگونه تصميم گيري در مورد برنامه ي آموزشي بايد براساس اطلاعات جمع آوري شده صورت گيرد .
بي باي [9] درتعريف ارزشيابي مي نويسد . ارزشيابي فرآيند جمع آوري و تفسير نظام دار شواهدي است که در نهايت به قضاوت ارزشي با چشمداشت به اقدامي معين بينجامد ( ولف 1371 ص 10) در اين تعريف منظور از عبارت اقدامي معين ، اتخاذ تصميم مناسب جهت بهبود برنامه است . از نظر ملکم پرووس [10] ارزيابي عبارت است از فراگرد :
الف – توافق در باره ي استانداردهاي برنامه
ب – تعيين اينکه آيا تفاوتي ميان بعضي از جنبه هاي برنامه و استانداردهاي مورد نظر براي آنها وجود دارد .
ج – استفاده از اطلاعات ياد شده مربوط به تفاوت هاي مذکور براي مشخص کردن نارسايي هاي برنامه ( بولا 1362 ص 8)
مايکل اسکريون [11] ارزيابي را به مثابه تصميم گيري قلمداد مي کند و معتقد است که نقش ارزياب آن است که اطلاعات به دست آمده را در يک کلمه ي خوب بايد خلاصه کند ( کيامنش 1363 ص 5)
بولا [12] در تعريف ارزشيابي آموزشي مي نويسد : به نظر ما ارزيابي عبارت است از فراگرد استفاده از تجربه هاي گذشته براي طراحي اقدامات بهتر در آينده ( بولا 1363ص4)
عباس بازرگان ضمن تعريف ارزيابي آموزشي آن را پاسخ گويي به چهار سئوال مي داند و مي نويسد . ارزيابي آموزشي عبارت از انعکاس فعاليت هاي يک واحد يا پديده ي آموزشي در جهت بهبود و پيشرفت برنامه ها و فعاليت ها براي نيل به بازده [13] و برون داد [14] مورد نظر ارزيابي آموزشي مي تواند به چهار سئوال زير پاسخ دهد .
الف – مطلوبيت هدف آموزشي چه ميزان است ؟
ب – مطلوبيت طرح برنامه هايي که بايد به هدف ها تحقق بخشند ، چقدر است ؟
ج – مطلوبيت ساز و کار اجرايي هر يک از برنامه هاي پيش بيني شده چه ميزان است ؟
د – مطلوبيت عملکرد برنامه ها چقدر است ؟ ( بازرگان 1358 ص 11)
علي اکبر سيف در تعريف ارزشيابي پيشرفت تحصيلي مي نويسد ، ارزشيابي پيشرفت تحصيلي عبارت است از سنجش عملکرد [15] يادگيرندگان و مقايسه ي نتايج حاصل با هدف هاي آموزشي از پيش تعيين شده به منظور تصميم گيري در اين باره که آيا فعاليت هاي آموزشي معلم و کوشش هاي يادگيري دانش آموزان به نتايج مطلوب انجاميده اند و به چه ميزاني ( سيف 1376 ص 121)
در تعاريف بالا از ارزشيابي و ارزشيابي پيشرفت تحصيلي نکات زير قابل توجه و بررسي است :
1 - در همه تعاريف بر تصميم گيري به طور مستقيم و غير مستقيم اشاره شده است . به عبارت ديگر در پايان هر ارزشيابي ما بايد در جهت بهبود برنامه ي مورد نظر تصميم مناسبي اتخاذ کنيم زيرا اگر اطلاعات حاصل از ارزشيابي براي تصميم گيري به کار گرفته نشود . ارزشيابي بي فايده است به عبارت ديگر هدف اصلي و اساس ارزشيابي تصميم گيري در جهت بهبود بخشيدن برنامه هاست . البته اين بدان معنا نيست که در تصميم گيري ، معلم يا مدير به فکر تسويه حساب هاي شخصي خود با دانش آموزان برآيند زيرا در اين صورت است که ارزشيابي به جاي فراهم کردن بازخورد براي بهبود بخشيدن برنامه ها ، به منزله ي يک عامل بازخواست کننده براي مواخذه ي دانش آموزان و توجيهي براي برچسب زدن به آن ها در مي آيد .
2- ارزشيابي وسيله است نه هدف وسيله اي در جهت کمال برنامه ي آموزشي و رفع نواقص و وسيله اي در راه رسيدن به اهداف برنامه .
3 - ارزشيابي نقش بازخورد [16] را دارد ، بدين معنا که نواقص برنامه را به خود برنامه منعکس مي کند ا در چرخه ي سيستم رفع و اصلاح شوند .
4 - ارزشيابي يک امر مستمر است نه مقطعي يعني براي مثال فرآيند ياددهي – يادگيري نبايد فقط در زمان هاي خاصي مورد ارزشيابي قرار گيرد بلکه بايستي به طور مداوم فرآيند مذکور را ارزشيابي کرد و در راه اصلاح آن گام هاي اساسي را برداشت .
هدف هاي ارزشيابي
آقاي دکتر شعباني ارزشيابي را وسيله اي براي رسيدن به اهداف زير مي داند .
1 - شناخت توانايي و زمينه هاي علمي شاگردان و تصميم گيري بري انجام فعاليت هاي بعدي آموزشي
2 - شناساندن هدف هاي آموزشي در فرآيند تدريس
3 - بهبود و اصلاح فعاليت هاي آموزشي
4 - شناخت نارسايي هاي آموزشي شاگردان و ترميم آنها
5 - ايجاد رغبت و کسب عادات صحيح آموزشي در دانش آموزان
6 - ارتقاي دانش آموزان ( شعباني 1382 ص 336 و 337)
آنچه مسلم است آقاي دکتر شعباني در اهداف شماره ي 3 و 4 ارزشيابي مستمر را مورد نظر داشته است .
انواع ارزشيابي
ارزشيابي رااز ديدگاه هاي گوناگون تقسيم کرده اند ارزشيابي فرآيند ياددهي – يادگيري را با توجه به زمان ارزشيابي و هدف هاي آن مي توان به سه قسمت ارزشيابي رفتار ورودي ارزشيابي تکويني و ارزشيابي پاياني تقسيم کرد.
ارزشيابي رفتار ورودي در آغاز هر درس به منظور اطلاع از پيش نيازهاي يادگيري و از مطالب دروس قبلي انجام مي گيرد و ارزشيابي پاياني در پايان نيمسال يا سال تحصيلي به منظور آگاهي از آموخته هاي دانش آموزان در پايان دوره ي آموزشي و از کل مطالب تدريس شده صورت مي پذيرد . ارزشيابي تکويني [17] يا مستمر[18] که مورد بحث اين مقاله است . در جريان تدريس و به منظور آگاهي از کاستي ها و اصلاح آن ها انجام مي شود . آقاي دکتر شعباني در اين زمينه مي گويد ارزشيابي تکويني آن طور که از اسم آن پيداست زماني به اجرا در مي آيد که فعاليت هاي آموزشي هنوز جريان دارد و يادگيري دانش آموزان در حال شکل گيري است معمولاً تحقق هدف هاي آموزش وپرورش يا تغيير رفتاردانش آموزان به تدريج و به مرور زمان امکان پذير مي شود به اين دليل معلم ناگزير است تحقق هدف هاي آموزشي هر بخشي را در فاصله ي زماني معيني ، متناسب با توانايي و امکانات دانش آموزان انتظار داشته باشد و براي آگاهي از تحقق هدف هاي آموزشي هر بخشي لازم است در پايان هر بخش آموخته هاي شاگردان را مورد ارزشيابي قرار دهد . اين نوع ارزشيابي که به طور مستمر در پايان هر بخش از مطالب تدريس شده و در طول سال تحصيلي انجام مي گيرد ارزشيابي تکويني يا مرحله اي ناميده مي شود به اين ترتيب معلوم مي شود که شاگردان در رسيدن به حد ملاک تسلط در يادگيري بخش هاي معيني از هدف هاي آموزشي چه وضعي دارند تا در صورت لزوم از طريق آموزش ترميمي براي رفع اشکالات يادگيري آنان اقدام شود . يکي از مهم ترين موارد استفاده از ارزشيابي تکويني کمک به پيشرفت گام به گام يادگيري است به اين معنا که آموختن مطالب يک موضوع درسي به صورت مرحله اي صورت مي گيرد و يادگيري واحدهاي قبلي براي يادگيري کامل واحدهاي بعدي ضروري مي شود با چنين تعبيري نتايج ارزشيابي هاي تکويني ، پاداش و انگيزه ي بسيار موثري براي يادگيري مطالب جديد خواهد بود و احساس موفقيت شاگرداني که به يادگيري کامل رسيده اند تقويت خواهد شد و شاگرداني که موفقيت چنداني در فراگيري کسب نکرده اند با تشکيل آموزش هاي ترميمي موفقيت بيشتري به دست خواهند آورد و در نتيجه تشويق خواهند شد که بيشتر ياد بگيرند ( شعباني 1382 صص 341 و 342)
در ارزشيابي مستمر دو نوع بازخورد وجود دارد بازخورد اول به دانش آموز داده مي شود ا به او نشان دهد که چه مراحلي را در جريان يادگيري طي کرده و با چه مشکلاتي روبه روست بازخورد دوم به معلم مربوط مي شود تا به او نشان دهد که چگونه برنامه ي آموزشي پيش مي رود و با چه مشکلاتي برخوردمي نمايد واضح است که اين نوع ارزشيابي بايد مقام اصلي را در تعليم و تربيت احراز نمايد . اما بر کسي پوشيده نيست که در نظام آموزشي ما معمولاً چنين نيست
آقاي حيدري ارزشيابي مستمر را به عنوان ارزشيابي حرکت زا نام مي برد.
امروزه از ارزشيابي مستمر به عنوان ارزشيابي حرکت زا ( ارزشيابي در عمل ) نام مي برند براي اينکه ارزشيابي هاي مستمر بتواند نقش حرکت زا را ايفا نمايند مستلزم دو پيش نياز مشارکت فعال و واکنش پذيري است ( حيدري 1382صص34 و 35)
مزاياي ارزشيابي مستمر :
1 - جلوگيري از حجيم شدن مطالب آموخته شده
2 – کاهش ميزان شکست تحصيلي
3 - کاهش اضطراب و استرس در امتحان
4 - ايجاد انگيزه و رغبت در دانش آموزان به منظور تلاش در جهت رفع ضعف ها
5 – تقويت نقاط قوت دانش آموزان
6 - جلوگيري از شب امتحان درس خواندن
7 - برانگيختن ذهن دانش آموزان و ايجاد کنجکاوي و بررسي سئوالات عميق تر
ت – پيش فرض ها
ساختار ارزشيابي آموزشي به ويژه ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي ايران در هزاره ي سوم با چالش ها و موانعي روبه روست که رفع آن ها توسعه ي ارزشيابي مستمر را تسهيل خواهد کرد موانعي که مربوط به ساختار ، برنامه ها ، طرح ها ، نگر شها و مهارتها در نظام آموزش و دست اندرکاران آن مي باشد . رفع اين موانع تنها با شناخت کامل آن ها ميسر خواهد بود بنابراين ضروري است که نظام ارزشيابي و ارزشيابي مستمر مورد بررسي قرار گيرد و موانع موجود شناخته شود.
روش انجام کار
براي شناخت موانع و مشکلات ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي ايران و در پاسخ به اين سئوال که ارزشيابي مستمر دانش آموزان چه مشکلاتي را پيش رو دارد ؟ و يا مطالعه ي کتاب ها و منابع مربوط به ارزشيابي آموزشي ومشاوره با معلمان وبا تعمق و انديشه راجع به آنها برخي ازمشکلات موجود در نظام آموزشي شناسايي شد و مورد بررسي قرار گرفت .
برخي از اين مشکلات عبارتند از : فقدان فرهنگ ارزشيابي و ارزشيابي مستمر ، اهميت دادن به ارزشيابي پاياني ، وقت گير بودن ارزشيابي مستمر با توجه به حجم دروس و جمعيت دانش آموزان ، کمبود امکانات و تسهيلات لازم براي ارزشيابي مستمر و … پس از بررسي و تجزيه و تحليل اين مشکلات براي دست يابي به راهکارهايي در جهت رفع اين مشکلات ، با مطالعه و بررسي نظام ارزشيابي آموزشي در کشورهاي ديگر جهان و دستاوردهاي علمي جديد در باره ي ارزشيابي مستمر ، راهکارهايي شناسايي و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت .
برخي از مهم ترين راهکارهاي پيشنهاد شده عبارتند از : ايجاد فرهنگ ارزشيابي و ارزشيابي مستمر ، کاهش اعتبار ارزشيابي پاياني ، کاهش حجم دروس ، تغيير و تحول در ساختار ، تشکيلات و آيين نامه هاي ارزشيابي آموزشي و …. سپس در پايان مقاله نتيجه گيري و پيشنهادات لازم ارائه شده است .
موانع و مشکلات ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي
باآن که جايگاه قانوني ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي تحت عنوان پرسش هاي تدريجي پيش بيني شده است ، اما همواره با موانع و مشکلاتي روبه رو بوده است برخي از مهم ترين موانع موجود عبارتند از :
1 – فقدان فرهنگ و تخصص ارزشيابي در معلمان
متاسفانه بسياري از معلمان ، مديران واولياي دانش آموزان تعبير درستي از ارزشيابي مستمر ندارند و اغلب با شنيدن واژه ي ارزشيابي ، امتحانات پاياني هر نوبت را به خاطر مي آورند مديران آموزشگاه ها هم نسبت به نتايج ارزشيابي مستمر کم توجه هستند . برخي از معلمان هم فکر مي کنند که نمره ي ارزشيابي مستمر ميانگين نمرات پرسش هاي کلاسي است در صورتي که هدف ارزشيابي مستمر در اصل اين است که معلم ، تحول [19] هريک از شاگردان خود را دنبال نمايد . به عبارت ديگر نمرات مستمر بايد سير صعودي داشته باشند در غير اين صورت ارزشيابي مستمري صورت نگرفته است . هدف شدن ارزشيابي هم از ديگر مقوله هايي است که نشانگر فقدان فرهنگ ارزشيابي در نظام آموزشي است . ارزشيابي وسيله اي است در جهت رسيدن به اهداف آموزشي ، نه اينکه خود هدف قرار گيرد . معلم و دانش آموز هر دو براي امتحان تلاش مي کنند البته اين مسئله بر مي گردد به هدف بودن نمره و مدرک گرايي که در نظام آموزشي و جامعه ي ما متاسفانه هدف قلمداد شده است . ارزشيابي هايي هم که در نظام آموزشي انجام مي گيرد دقيق و سيستماتيک نيست وبيشترجنبه ي تشريفاتي داردونتيجه ي آن هم درتصميم گيري ها موثر نيست .
2 – جدا بودن آموزش و ارزشيابي
متاسفانه شيوه ي رايج در کشور ما اين است که آموزش و ارزشيابي دو مقوله ي جدا از هم تلقي شده است و به همين دليل به ارزشيابي مستمر توجه نمي شود حتي برخي از معلمان ارزشيابي مستمر را به برگزاري يک امتحان کتبي از کل کتاب قبل از امتحانات پاياني موکول مي کنند . امروزه در ارزشيابي به شيوه ي نوين ، فرآيند ارزشيابي با آموزش پيوسته و در هم تنيده مي شود وارزشيابي جرياني مستمر خواهد بود آقاي دکتر عليرضا کيامنش در اين زمينه مي نويسد .براي رسيدن به آموزش موثر و کار آمد ، معلم نياز دارد به طور مستمر در مورد محتوا ، برنامه ها و دانش آموزان اطلاعات مناسب و دقيق جمع آوري و براساس تجزيه و تحليل اطلاعات جمع آوري شده تصميم گيري کند به عبارت ديگر آموزش ، منعکس کننده ي ارزشيابي و ارزشيابي ، منعکس کننده ي آموزش است ( کيامنش 1382 ص 85)
3 – اهميت دادن به ارزشيابي پاياني
يکي از مهم ترين موانع عدم توجه به ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي ، اهميت دادن به ارزشيابي پاياني در آيين نامه آموزشي مدارس است براي مثال در آيين نامه ي آموزشي دوره ي سه ساله متوسطه آمده است :
ماده 55 : نمره ي هر درس در نوبت اول از مجموع نمره ي ارزشيابي مستمر با ضريب 1 و نمره ي ارزشيابي پاياني با ضريب 2 و در نوبت دوم از مجموع نمره ي ارزشيابي مستمر با ضريب 1 نمره ي ارزشيابي پاياني با ضريب 6 به دست مي آيد .
ماده ي 56 : نمره هريک از امتحانات پاياني و ارزشيابي هاي مستمردانش آموز در هر درس از ( 20 – 0) است . (آيين نامه ي آموزشي 1379 صص34 و 35) همان گونه که ملاحظه مي شود از کل 20 نمره ي هر درس در طول سال تحصيلي با توجه به ضريب هاي مربوط 16 نمره به ارزشيابي پاياني ( نوبت اول و دوم ) اختصاص يافته است و فقط 4 نمره براي ارزشيابي هاي مستمر در نظر گرفته شده است يعني وزارت آموزش وپرورش و کل نظام ارزشيابي تحصيلي به ارزشيابي پاياني اهميت زيادي مي دهند . ازطرف ديگر با ارسال بخشنامه ها بر ارزشيابي مستمر تاکيد فراواني مي شود که اين مسئله پارادوکسي مسلم در نظام ارزشيابي پيشرفت تحصيلي محسوب مي شود . بنابر اين طبيعي خواهد بود که ارزشيابي مستمر از نظر معلمان ، دانش آموزان ، مديران و اولياي دانش آموزان بي اهميت باشد و به آن وقعي ننهند توجه بيش از حد به ارزشيابي پاياني از سويي باعث اضطراب و مشکلات امتحانات پاياني خواهد شد و ازسوي ديگر به جاي تلاش مستمر براي يادگيري باعث پديده ي منفي ديگري به نام شب امتحان درس خواندن مي گردد . آقاي احمدي در اين زمينه مي نويسد :
اگر از دانش آموزان انتظار داشته باشيم به جاي درک مسئله و يافتن راه حل به حفظ کردن راه حل ها بپردازند وبه جاي پروراندن ذهن خود به تراکم معلومات آماده اکتفا کنند و به جاي تفکر واگرا به تفکر همگرا روي آورند . ارزشيابي پاياني را بر پايه ي همين انتظارات انجام خواهيم داد. روشن است که اين نوع يادگيري( و ارزشيابي ) حاصلي جز فلج کردن ذهن و ازميان بردن کنجاوي و سرکوب شدن خلاقيت ندارد ( احمدي 1380 ص 22 )
4 – وقت گير بودن ارزشيابي مستمر
ارزشيابي مستمر چون مقطعي نيست و در طول سال تحصيلي به طور مداوم استمرار دارد . لذا با توجه به حجم زياد دروس مختلف و جمعيت زياد کلاس ها براي معلمان کار بسيار وقت گيري مي باشد و اين مسئله يکي از موانع عدم توجه به ارزشيابي مستمر وبي رغبتي معلمان به اين امر محسوب مي شود .
5 – کمبود امکانات و تسهيلات لازم
اکثر معلمان از کمبود کاغذ و وسايل تکثير سئوالات امتحاني در مدارس گله دارند . آنها معتقدند که براي ارزشيابي هاي مستمر در طول سال تحصيلي به جز پرسش هاس شفاهي و عملي معلمان بايد از نظر تکثير سئوالات و مواد آموزشي لازم در فرآيند ياددهي – يادگيري دغدغه ي خاطر نداشته باشند تا با خيال آسوده در بهبود و اصلاح اين فرآيند تلاش کنند از طرف ديگر کمبود فضاي آموزشي لازم براي ارزشيابي کتبي و تکاليف گروهي و عملي در بسياري از مدارس ما متاسفانه وجود ندارد که همواره به عنوان مانعي در راه تحقق ارزشيابي مستمر به شمار مي آيد .
6 – عدم تناسب ساختار ، تشکيلات و مقررات نظام آموزشي با ارزشيابي مستمر
از آنجا که ساختار ، تشکيلات و مقررات نظام آموزشي متناسب با ارزشيابي هاي سنتي است به همين دليل يکي از موانع توسعه ي ارزشيابي مستمر محسوب مي شود از طرف ديگر اغلب کتاب هاي درسي با توجه به روش هاي فعال تدريس طراحي و تدوين نشده است از اين رو با روش هاي ارزشيابي نوين آموزشي تطابق نخواهد داشت زيرا ارزشيابي و فرآيند ياددهي – يادگيري دوپديده ي درهم تنيده ولاينفک هستند .
7 - فقدان ارزشيابي هاي عملکرد دقيق و سيستماتيک
يکي از موانع ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي ، فقدان ارزشيابي هاي دقيق از عملکرد است . ارزشيابي هاي موجود بيشتر جنبه هاي تشريفاتي دارد و نتيجه ي آن ها در تصميم گيري ها موثر نيست و هدف ازانجام چنين ارزشيابي هايي بهبود کار و فعاليت در فرآيند ياددهي – يادگيري نيست حال آنکه يکي از اهداف ارزشيابي مستمر ، مشخص شدن محاسن و معايب فرآيند ياددهي – يادگيري است و به دنبال آن تقويت محاسن و تضعيف معايب در جهت بهبود فعاليت هاي مورد نظر است چنين امري به توسعه ي يادگيري منجر خواهد شد .
8 - عدم توجه به آموزش معلمان در زمينه ي ارزشيابي
لزوم آموزش معلمان از لوازم توسعه است و تحقق اهداف آموزش و کارآيي و اثر بخشي نظام آموزشي منوط به آموزش مداوم معلمان است . آموزشي که معلمان را با کاروان علم و پژوهش هاي جديد همگام مي کند و موجب افزايش مهارت و تخصص معلمان در همه ي زمينه ها به ويژه ارزشيابي مي گردد و در نهايت توسعه ي جامعه را سرعت مي بخشد . آموزش معلمان که هم اکنون در نظام آموزشي ما جريان دارد . اغلب به دلايل زير موفقيت آميز نبوده است و بستر مناسبي را براي پرورش و نگهداري معلمان شايسته ، لايق و کاردان فراهم نکرده است .
1 - آموز ش ها از نوع نظري و غير کاربردي است .
2 - شرکت در دوره ها براساس ايجاد انگيزه و علاقه ي معلمان نيست .
3 - هدف اغلب شرکت کنندگان در دوره ها فقط گرفتن گواهينامه ي مربوطه و امتيازات ناشي از آن است .
4 - شرکت در دروه ها اجباري نيست .
5 - آموخته هاي معلمان در محيط آموزشي به کار نمي آيد .
6 – آموخته ها مورد ارزشيابي دقيق قرار نمي گيرد و در تصميم گيري ها موثر نيست ( تصديقي 1382 ص 10)
9 - توجه به کميت و عدم توجه به کيفيت در نظام آموزشي
يکي از موانع و مشکلات فراروي توسعه نظام ارزشيابي مستمر در آموزش وپرورش توجه به کميت وعدم توجه به کيفيت و اثر بخشي است نظام آموزشي اگر در برنامه ريزي هاي خود فقط به کميت ها توجه کند و از کيفيت و اثر بخشي برنامه ها غافل بماند علاوه بر اينکه به اهداف و واقعي خود نخواهد رسيد ازقافله ي توسعه و پيشرفت هاي جهاني نيز عقب خواهد ماندصرف توجه به کميت و پيشرفت هاي کمي و صوري در فرآيند يادهي – يادگيري که در کوتاه مدت نتيجه خواهد داد کارايي و اثر بخشي مطالب يادگيري را مورد توجه قرار نخواهد داد.
تمام کردن و تدريس يک دوم کتاب تا نوبت اول و کل کتاب تا نوبت دوم تاکيد بر کميت و پيشرفت کمي است و با ارزشيابي مستمر که بهبود کيفي را دنبال مي کند در تناقض است البته حکم زياد کتابهاي درسي يکي از عوامل بوجود آورنده ي اين پديده ي نادرست است .
راهکارهايي براي دفع موانع مشکلات ارزشيابي مستمر
براي حل مشکلات و موانع ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي راهکارهاي گوناگوني مطرح شده است که به برخي از مهم ترين آنها اشاره مي کنيم .
1 - اشاعه ي فرهنگ ارزشيابي و ارزشيابي مستمر
فرهنگ مجموعه اي از روش ها و الگوهاي قرار دادي و قابل آموزش در جوامع انساني است . توسعه ي فرهنگ ارزشيابي در نظام آموزشي يک فعاليت بلند مدت است به عبارت ديگر بستر سازي فرهنگ ارزشيابي نياز به زمان دارد براساس تحقيقات علوم تربيتي زماني يک امر به فرهنگ عمومي تبديل مي شود که نظام ارزشي افراد نسبت به آن تغيير و تحول يابد . به عبارت ديگر براي نهادينه کردن فرهنگ ارزشيابي و ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي بايد طرز تفکر و نظام ارزشي افراد متحول شود اين تغييرات بايد در سه رده به نام هاي تغيير دانش ، تغيير نگرش و تغيير توانش انجام گيرد . به عبارت ديگر بايد در معلمان و دست اندرکاران نظام آموزشي يک باور و اعتقاد عميق نسبت به ارزشيابي مستمر بوجود آيد و براي نهادينه کردن چنين باور وفرهنگي ، آموزش هاي منظم ، نقش موثري خواهد داشت.
2 – کاهش اعتبار ارزشيابي پاياني و اهميت دادن به ارزشيابي مستمر
کاهش اعتبار ارزشيابي پاياني و تقليل نمره ي مربوط به آن و تاکيد بر ارزشيابي مستمر باعث افزايش بهداشت رواني محيط ياددهي – يادگيري مي شود . زيرا ارزش و اقتدار نمره در ارزشيابي پاياني اغلب اوقات با استرس و فشار همراه است اگر ارزش نمره ي ارزشيابي پاياني همسنگ نمرات ارزشيابي مستمر باشد علاوه براين که اضطراب امتحان مي کاهد از هدف شدن امتحان نيز جلوگيري مي کند .
3 – کاهش حجم دروس در برنامه ريزي درسي
مولفان و برنامه ريزيان درسي اگر از حجم دروس ( کميت ) بکاهند معلم را در انجام ارزشيابي مستمر و بهبود فرآيند ياددهي يادگيري ياري کرده اند زيرا در فرآيند برنامه ريزي درسي ضرورت دارد که امکانات ارزشيابي که جزء لايتجزاي فرآيند ياددهي – يادگيري است . لحاظ شود تامعلم به راحتي بتواند نقش خود را در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان به نحو احسن ايفا نمايد .
4 – رعايت استانداردهاي بين المللي در زمينه ي جمعيت کلاس ها
ارزشيابي مستمر در صورتي مفيد و اثر بخش خواهد بود که معلم بتواند در هر جلسه ي آموزش همه ي دانش آموزان را مورد ارزشيابي قرار دهد و نواقص آموزش را بر طرف کند و اين ميسر نخواهد بود مگر اين که تعداد دانش آموزان کلاس ها از حد استاندارد تجاوز نکند در غير اين صورت ارزشيابي مستمر به صورت امري بي فايده و غير موثر جلوه خواهد کرد .
5 – تدارک امکانات لازم براي تسهيل ارزشيابي مستمر
اجراي هر برنامه اي نياز به امکانات رامي طلبد . اجراي ارزشيابي مستمر هم که اين همه برآن تاکيد مي شود نياز به امکاناتي از قبيل وسايل تکثير ، کاغذ ، فضاي آموزشي لازم براي پرسش هاي کتبي و آزمون هاي عملي و تکاليف گروهي دارد که برنامه ريزان آموزشي بايستي به طور جدي در فراهم کردن آن ها تلاش کنند .
6 – تغيير و تحول در ساختار تشکيلات و آيين نامه هاي ارزشيابي آموزشي
ساختار ، تشکيلات و مقررات موجود در نظام آموزشي در راستاي توجه به ارزشيابي پاياني تهيه و تدوين شده است و پاسخ گوي اهداف و فلسفه ي ارزشيابي مستمر نيست از اين رو تجديد نظر و تغيير و تحول در آن امري است که در نظام آموزشي ضرورت آن شديداً احساس مي شود .
7 - آموزش ضمن خدمت معلمان در زمينه ي ارزشيابي مستمر
از آنجا که اغلب معلمان تخصص ارزشيابي و ارزشيابي مستمر را کسب نکرده اند و از اصول ارزشيابي آگاه نيستند ضروري است که دوره هاي آموزشي کوتاه مدت ارزشيابي و ارزشيابي مستمر را طي کنند تا شناخت بيشتري را در اين زمينه به دست آورند از نکات مهم در زمينه ي اين آموزش ها کاربردي بودن ، استمرار و موظف بودن معلمان براي شرکت در اين دوره هاست . زيرا آموزش معلمان يکي از مهم ترين و اساسي ترين راه هاي بهسازي و بالنده سازي نظام آموزشي وجامعه است . آشنايي با تحقيقات جديد ، روش هاي نو در زمينه ارزشيابي از نتايج برنامه ريزي هاي آموزشي براي ارتقاي سطح علمي معلمان در مورد ارزشيابي مستمر است .
8 – توجه به کيفيت و اثر بخشي فرآيند ياددهي – يادگيري
توجه به کيفيت در فرآيند ياددهي – يادگيري از ديگر مقوله هايي است که حرکت نظام آموزشي را به سوي توسعه ي ارزشيابي با تاکيد بر خلاقيت و ابتکار به دنبال دارد و ارزشيابي مستمر از اين فرآيند ، به عنوان بازخورد، اين توجه به کيفيت را سرعت مي بخشد .
نتيجه گيري
توسعه ارزشيابي آموزشي به ويژه ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي ايران درهزاره ي سوم و در شرايط فعلي با چالش ها و مشکلات بنيادين در ساختار ، قوانين ، نگر شها و مهارت ها روبه روست . اين چالش ها از قبيل ، فقدان فرهنگ ارزشيابي مستمر ، اهميت دادن به ارزشيابي پاياني ، نامتناسب بودن ساختار ، تشکيلات و مقررات نظام آموزشي با ارزشيابي مستمر و .... است اين موانع و چالش ها عمدتاً ريشه ي فرهنگي ، تاريخي دارد و در ساختار ، قوانين و نگرش و فرهنگ معلمان و ساير دست اندرکاران آموزشي ريشه دوانده اند و يک شبه نمي توان آن ها را از ميان برداشت .
براي رفع اين موانع و مشکلات راهکارهايي که نظام آموزشي را در راستاي ارزشيابي مستمر ياري مي بخشد عبارتند از : اشاعه ي فرهنگ ارزشيابي ، کاهش اعتبار ارزشيابي پاياني ، توجه به کيفيت و ....
مسئولان و دست اندرکاران نظام آموزشي بايد تمام همت خود را مصروف پياده کردن اين راهکارها نمايند وبا برنامه ريزي هاي کوتاه مدت و بلند مدت زمينه را براي توسعه ي ارزشيابي آموزشي و ارزشيابي مستمر فراهم کنند .
از ديدگاه توسعه و يک نظام آموزشي کار آمد مهم ترين ابزار و سرمايه جهت توانمند سازي جوامع در قرن جديد است و فرصتي استثنايي براي کشورهاي در حال توسعه جهت جبران عقب ماندگي هاست .
آنچه بديهي است اين که پيشاهنگان عصر توسعه آموزش وپرورش در هزاره ي سوم فاتحان جهان نوين وبهره مندان دستاوردهاي بشري خواهند بود و غفلت کنندگان اين مهم ، مغلوبين اين دوره از تاريخ و غارت زدگاني خواهند بود که سر نوشتشان توسط ديگران رقم خواهد خورد .
پيشنهادات
براي توسعه ي ارزشيابي مستمر در آموزش وپرورش پيشنهاد مي شود که :
1 - نمره ارزشيابي يک درس محصول ارزشيابي هاي مستمر باشد و ارزشيابي پاياني هم از نظر ارزش نمره گذاري برابر يک ارزشيابي مستمر باشد .
2 - براي حذف حاکميت مطلق ارزشيابي پاياني در ارزشيابي پيشرفت تحصيلي زمينه هاي مناسب فراهم گردد .
3 – نقش ارزشيابي مستمر در ارتقاي دانش آموزان پررنگ تر شود .
4 – اضطراب امتحاني از طريق ارزشيابي هاي مستمرکاهش يابد .
5 – ساختار ، تشکيلات و مقررات نظام ارزشيابي پيشرفت تحصيلي با تاکيد بر ارزشيابي مستمر متحول شود .
6 – آموزش تخصصي و مبتني بر شيوه هاي نوين ارزشيابي براي معلمان برنامه ريزي و اجرا شود .
7 - يک نظام ارزشيابي دقيق و علمي پيشرفت تحصيلي در مراکزآموزشي استقرار يابد و فرآيند ياددهي – يادگيري را در جهت بهبود کيفيت و اثر بخشي به طور مستمر مورد ارزشيابي قرار دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر