يکي از مشکلاتي که اغلب دانشجويان هنگام نوشتن پايان نامه با آن مواجه مي شوند اين است که چگونه يک بيان مسئله خوب بنويسند. چگونه اثبات کنند که موضوعشان قابل تحقيق است و ضرورت دارد که اين تحقيق انجام شود.
اولين چيزي که بايد ذکر کنم اين است نوشتن يک بيان مسوله خوب چند پيش نياز مي خواهد. اول اينکه يک سوال در ذهن محقق باشد. اين سوال ممکن است از تجارب محقق فرد بر آمده باشد و يا از بيرون (توسط يک فرد يا موسسه) براي وي ايجاد شده باشد. در گام بعدي محقق بايد پيرامون مباني نظري مسئله اي که ذهنش را مشغول کرده تحقيق کند. به عبارتي محقق بايد بر مباني نظري مسئله خود تسلط کافي داشته باشد. اول از همه محقق بايد از خود بپرسد اين مسئله در چه زمينه اي قرار مي گيرد و چه کساني در اين زمينه نظريه پردازي کرده اند؟. پس از مطالعه مباني نظري مسئله بسياري از سوالاتي که ذهن محقق را مشغول کرده در همين مرحله پاسخ داده مي شوند و نياز است که سوال تحقيق مورد باز بيني قرار بگيرد. در مرحله بعد فرد بايد پيشينه تحقيقاتي که در اين زمينه انجام شده را مطالعه کند. چه کساني در اين زمينه تحقيق کرده اند؟ بسياري از سوالات محقق نيز در اين مرحله پاسخ داده مي شوند و دوباره نياز است که مسئله تحقيق مورد بازبيني قرار بگيرد. در جريان کسب اطلاعات نظري و تحقيقاتي و بازنگري در سوال تحقيق، محقق سوال مورد نظر خويش را مي يابد که اين سوال يک مبناي نظري و تحقيقاتي دارد. پس از اينکه محقق به يک سوال روشن و قابل آزمون رسيد حال نوبت آن است که در بيان مسئله اين را به خوانندگان انتقال دهد که سوال وي قابليت تحقيق کردن را دارد و بايد مورد تحقيق قرار بگيرد.
من به شخصه براي نوشتن بيان مسئله در ابتدا جملاتي را مي نويسم که لازم است براي انتقال اين موضوع که «مسئله ام مبناي نظري دارد و لازم است مورد تحقيق قرار بگيرد» ذکر شود. مثلا به اين مثال که از بيان مسئله خودم در دوره کارشناسي ارشد است توجه کنيد:
اول از همه بايد در ذهن يک طرح از آنچه مي خواهيم بگوييم بکشيم. عنوان پايان نامه من «بررسي رابطه حمايت اجتماعي و دين داري با سبک هاي هويتي در دانش آموزان دبيرستاني شهر بيرجند» است. در اين تحقيق اصلي ترين متغير من سبک هويتي است لذا از هويت شروع مي کنم و به بيان پيشينه نظري مقوله هويت مي پردازم. توجه کنيد ابتدا اين جمله را مي نويسم:
اگرچه اريکسون از زمره روانکاوان به شمار مي آيد اما وي نظريه خاصي را در چهار چوب روانکاوي به روانشناسي عرضه کرده است که با نظريه رشد رواني جنسي فرويد تفاوت بنيادين دارد (1968، به نقل از لطف آبادي، 1384).
در اين جمله و جملات بعدي به بيان نظريه اريکسون مي پردازم. من نمي خواهم تمام نظريه اريکسون را مورد بررسي قرار دهم چون به موضوع مسئله من نمي خورد پس بدون معطلي به سراغ بحث هويت مي روم. به اين جمله توجه کنيد:
يکي از مهمترين مراحلي که اريکسون بدان شاره مي کند مرحله هويت يابي است. به نظر وي تکليف اصلي فرد در دوران نوجواني، شکل دهي به هويت خود است و عمده ترين تضاد در اين دوره، تضاد بين هويت يابي در برابر سردرگمي است (اريکسون، 1968، به نقل از برک، 2001).
چون اريکسون به بيان سبک هويت نپرداخته بلکه کساني بعد از او سبک هويت را مطرح کردند پس بحث درباره اريکسون را تمام مي کنيم و به سراغ کساني مي رويم که نظريه شان هرچه بيشتر به موضوع تحقيقمان نزديک است. توجه داشته باشيد هنوز داريم پيشينه نظري را بيان مي کنيم. به اين جمله توجه کنيد:
ديدگاه هاي اريکسون در مورد هويت توسط برخي روانشناسان تفسير شده و گسترش يافته است.
حال که مسئله هويت را بيان کرديم بايد ربطش را از لحاظ نظري با دو متغير ديگر بيان کنيم. چون ما نمي توانيم بين هر دو متغيري که دلمان خواست ارتباط فرض کنيم. اينجاست که بايد نشان دهيم سوال تحقيقمان اساس نظري دارد. به اين جملات توجه کنيد:
فرايند هويت يابي، امري مجزا از محيط اجتماعي نيست. انسان، موجودي اجتماعي است و هويتش در ارتباط با اجتماع شکل مي گيرد. (اريکسون، 1968، به نقل از شولتز و شولتز، 2005)
کسب هويت موفق، فرايندي است مملو از اضطراب و استرس (شولتز و شولتز، 2005)
تحقيقات بسياري حکايت از آن دارند که برخورداري از حمايت اجتماعي مطلوب، فشار رواني را تعديل مي کند (نيسي و همکاران، 1380، 1384؛ بخشي پور و همکاران، 1384؛ قائدي و يعقوبي، 1387؛ اکوچکيان و همکاران، 1388).
در اينجا مي بينيم که به طور کاملا مستند اثبات مي کنيم که هويت يابي با حمايت اجتماعي رابطه دارد و حلقه اي که اين دو را به هم ربط مي دهد «استرس و فشار رواني» است. دوره هويت يابي دوره پر استرس است و حمايت اجتماعي مي تواند استرس را تعديل کند. و پس از بيان اين ارتباط بايد ذکر کنيم که چرا لازم است ارتباط اين دو مورد بررسي قرار بگيرد. به اين جملات توجه کنيد:
در بيشتر تحقيقات انجام شده در زمينه حمايت اجتماعي به بررسي تاثير خانواده در فرايند شکل گيري هويت پرداخته شده است.
اگرچه خانواده يکي از مهمترين عوامل موثر در فرايند هويت يابي است؛ اما در دوره نوجواني، فرد از خانواده فاصله بيشتري مي گيرد و بيشتر با دوستان، افراد، سازمانها و نهاد هايي غير از خانواده در ارتباط است و از طرفي حمايت اجتماعي به ميزان برخورداري از محبت، همراهي و توجه اعضاي خانواده، دوستان، و ساير افراد تعريف شده است ( سارافينو، 2002، به نقل از مروتي و روحاني، 1386). لذا ضروري است که به منابع ديگر حمايت اجتماعي، مانند دوستان و سايرين توجه شود.
دراينجا ذکر مي کنيم که در تحقيقات پيشين خلا وجود دارد و لازم است اين خلا پر شود و تحقيق ما در پي اين است که اين خلا را پر کند.
در مرحله بعد همين کار ها را بايد براي رابطه بين سبک هويت و دين داري انجام دهيم و ضرورت بررسي رابطه اين دو را نيز بيان کنيم. دقت داشته باشيد که جملات فوق حياتي اند و بيان مسئله شما به صحت آنها بستگي دارد پس سعي کنيد جملات خود را مستند بيان کنيد. در ضمن ترتيب جملات از يک روال منطقي پيروي مي کنند. در پايان کار شما با چند جمله مستند کوتاه مواجه هستيد که بيان کننده مسئله شما هستند. شما بايد اين جملات کليدي که معمولا در اول هر پاراگراف قرار مي گيرند را بسط و گسترش دهيد و آنها را هرچه بيشتر مستند کنيد و سعي کنيد در هر پاراگرافي که براي هرجمله مي نويسيد در پايان پاراگراف به جمله بعدي نزديک شويد. يعني طوري جملات را بنويسيد که خواننده آماده و منتظر آمدن جمله کليدي بعدي باشد. بيان مسئله بايد به صورت يک داستان پيوسته باشد و خواننده را همراه خود بکشاند پس سعي کنيد از بحث هاي اضافي که پيوستگي متن را از بين مي برد امتناع کنيد. در زير نمونه اي از جملات کليدي با روال منطقي سپس پاراگراف هايي که بر اساس اين جملات نوشته شده اند را مي آورم. به ياد داشته باشيد اين کار دقيقا مانند پي ريزي يک ساختمان و سپس بنا کردن ديوار ها بر پي هاي ساختمان است.
جملات کليدي
فرايند هويت يابي، امري مجزا از محيط اجتماعي نيست (اريکسون، 1968، به نقل از شولتز و شولتز، 2005)
کسب هويت موفق، فرايندي است مملو از اضطراب و استرس (شولتز و شولتز، 2005)
حمايت اجتماعي مطلوب، فشار رواني را تعديل مي کند (نيسي و همکاران، 1380، 1384؛ بخشي پور و همکاران، 1384؛ قائدي و يعقوبي، 1387؛ اکوچکيان و همکاران، 1388).
حمايت اجتماعي ابعاد مختلفي دارد که بيشتر به بعد خانواده پرداخته شده و از ابعاد ديگر غفلت شده است.
بيان مسئله
با توجه به آنچه گفته شد، فرايند هويت يابي، امري مجزا از محيط اجتماعي نيست. انسان، موجودي اجتماعي است و هويتش در ارتباط با اجتماع شکل مي گيرد. در همين زمينه ماکروز و مکابي ( 2001، به نقل از نجفي و همکاران، 1385) بيان کرده اند که خانواده، فرهنگ و مذهب، نقش مهمي در احراز هويت نوجوانان ايفا مي کنند. همچنين اريکسون (1968، به نقل از شولتز و شولتز، 2005) معتقد بود که عوامل اجتماعي و تاريخي بر شکل گيري هويت تاثير مي گذارند.
کسب هويت موفق، فرايندي است مملو از اضطراب و استرس (شولتز و شولتز، 2005) چرا که لازمه آن، پشت سر نهادن دوره بحران است. وقوع تغييرات سريع جسمي و روانشناختي نوجوان را دچار استرس و اضطراب مي کند. او بايد تغييرات دروني را بفهمد و از سويي با توقعات محيط بيروني نيز کنار بيايد. برخورد با مجموعه اي از تقاضاهاي بيروني، و سازگاري با همه اين مسائل، موجبات فشار رواني نوجوان را فراهم مي کند و فرايند هويت يابي اش را پر فشار مي سازد. لذا بسياري از متخصصان تعليم و تربيت امريکا بر اين موضوع تاکيد مي کنند که جامعه براي جوانان و نوجوانان بايد فرصت اکتشاف و جستجويِ با لذت و بدون فشار را فراهم آورد ( شکرکن و همکاران، 1380).
تحقيقات بسياري حکايت از آن دارند که برخورداري از حمايت اجتماعي مطلوب، فشار رواني را تعديل مي کند (نيسي و همکاران، 1380، 1384؛ بخشي پور و همکاران، 1384؛ قائدي و يعقوبي، 1387؛ اکوچکيان و همکاران، 1388). نيسي و همکاران (1384) درتحقيق خود نشان دادند که بين حمايت اجتماعي ادراک شده و اضطراب اجتماعي، رابطه منفي وجود دارد. حمايت اجتماعي براي هر فرد يک رابطه امن و اطمينان بخش را به وجود مي آورد. همچنين حمايت اجتماعي يک کمک دو جانبه است که باعث ايجاد تصور مثبت از خود، پذيرش خود و احساس ارزشمندي مي شود و همه اين موارد در نهايت به فرد فرصتِ خودشکوفايي مي دهد. از آنجاييکه هويت يابي فرايندي پر استرس است، فقدان يا کمبود حمايت اجتماعي مي تواند موجب آسيب پذيري افراد در مقابل فشار ها شود و فرايند هويت يابي را مختل کرده و به تاخير بياندازد.
فقدان حمايت اجتماعي، زمينه مساعدي را براي شکل گيري احساس بي ياوري، نا اميدي، بي قدرتي، پوچي و بي معنايي در ميان جوانان فراهم مي کند. از اين رو اسميت و هابس (بي تا، به نقل از قدسي، 1382) معتقدند که اختلال رواني و رفتاري، گرفتاري هاي شخصي فرد نيست بلکه ناشي از فرو پاشي منابع حمايت اجتماعي، به خصوص روابط خانوادگي است.
در بيشتر تحقيقات انجام شده در زمينه حمايت اجتماعي به بررسي تاثير خانواده در فرايند شکل گيري هويت پرداخته شده است. در اين راستا، اسميت و همکاران (2008) نشان دادند که 1) سبک هويت اطلاعاتي (که موفق ترين سبک هويتي است) با بُعد حمايتيِ فرزند پروري، رابطه مثبت معناداري دارد. 2) سبک هويت هنجاري، همبستگي مثبتي با بُعد حمايتي و کنترل رفتاريِ فرزندپروري دارد. 3) در آخر اينکه سبک هويت سردرگم (که ناسازگارانه ترين سبک هويتي) همبستگي مثبتي با کنترل روانشناختي و به طور منفي با کنترل رفتاري مادرانه (نه پدرانه) دارد. همچنين، در تحقيق ديگري نشان داده شد، افرادي که در حالت هويت موفق و تعليق قرار گرفته اند، به نظر مي رسد پايه محکمي از عاطفه همراه با آزادي زياد براي ابراز نظريات خود دارند (کمپل و همکاران، 1984، و کوپر، 1986، به نقل از محمدي و لطيفيان، 1387). ماتوس و همکاران (1999، به نقل از محمدي و لطيفيان، 1387) نيز نشان دادند روابط نزديک با والدين با رشد بازنمايي هاي مرتبط است، که نوجوان را قادر مي سازد تا در کشف جهان پيرامون، به خود اعتماد کند و شرايطي مناسب براي نوجوان فراهم مي کند تا راه هاي متفاوتي براي ارتباط با جهان بيابد (جستجوگري) و درنتيجه به يک احساس قوي از خود (تعهد) برسد؛ بنابراين، هر دو بعد تعهد و جستجو گري تحت تاثير کيفيت وابستگي به والدين است.
اگرچه خانواده يکي از مهمترين عوامل موثر در فرايند هويت يابي است؛ اما در دوره نوجواني، فرد از خانواده فاصله بيشتري مي گيرد و بيشتر با دوستان، افراد، سازمانها و نهاد هايي غير از خانواده در ارتباط است و از طرفي حمايت اجتماعي به ميزان برخورداري از محبت، همراهي و توجه اعضاي خانواده، دوستان، و ساير افراد تعريف شده است ( سارافينو، 2002، به نقل از مروتي و روحاني، 1386). لذا ضروري است که به منابع ديگر حمايت اجتماعي، مانند دوستان و سايرين توجه شود.
اولين چيزي که بايد ذکر کنم اين است نوشتن يک بيان مسوله خوب چند پيش نياز مي خواهد. اول اينکه يک سوال در ذهن محقق باشد. اين سوال ممکن است از تجارب محقق فرد بر آمده باشد و يا از بيرون (توسط يک فرد يا موسسه) براي وي ايجاد شده باشد. در گام بعدي محقق بايد پيرامون مباني نظري مسئله اي که ذهنش را مشغول کرده تحقيق کند. به عبارتي محقق بايد بر مباني نظري مسئله خود تسلط کافي داشته باشد. اول از همه محقق بايد از خود بپرسد اين مسئله در چه زمينه اي قرار مي گيرد و چه کساني در اين زمينه نظريه پردازي کرده اند؟. پس از مطالعه مباني نظري مسئله بسياري از سوالاتي که ذهن محقق را مشغول کرده در همين مرحله پاسخ داده مي شوند و نياز است که سوال تحقيق مورد باز بيني قرار بگيرد. در مرحله بعد فرد بايد پيشينه تحقيقاتي که در اين زمينه انجام شده را مطالعه کند. چه کساني در اين زمينه تحقيق کرده اند؟ بسياري از سوالات محقق نيز در اين مرحله پاسخ داده مي شوند و دوباره نياز است که مسئله تحقيق مورد بازبيني قرار بگيرد. در جريان کسب اطلاعات نظري و تحقيقاتي و بازنگري در سوال تحقيق، محقق سوال مورد نظر خويش را مي يابد که اين سوال يک مبناي نظري و تحقيقاتي دارد. پس از اينکه محقق به يک سوال روشن و قابل آزمون رسيد حال نوبت آن است که در بيان مسئله اين را به خوانندگان انتقال دهد که سوال وي قابليت تحقيق کردن را دارد و بايد مورد تحقيق قرار بگيرد.
من به شخصه براي نوشتن بيان مسئله در ابتدا جملاتي را مي نويسم که لازم است براي انتقال اين موضوع که «مسئله ام مبناي نظري دارد و لازم است مورد تحقيق قرار بگيرد» ذکر شود. مثلا به اين مثال که از بيان مسئله خودم در دوره کارشناسي ارشد است توجه کنيد:
اول از همه بايد در ذهن يک طرح از آنچه مي خواهيم بگوييم بکشيم. عنوان پايان نامه من «بررسي رابطه حمايت اجتماعي و دين داري با سبک هاي هويتي در دانش آموزان دبيرستاني شهر بيرجند» است. در اين تحقيق اصلي ترين متغير من سبک هويتي است لذا از هويت شروع مي کنم و به بيان پيشينه نظري مقوله هويت مي پردازم. توجه کنيد ابتدا اين جمله را مي نويسم:
اگرچه اريکسون از زمره روانکاوان به شمار مي آيد اما وي نظريه خاصي را در چهار چوب روانکاوي به روانشناسي عرضه کرده است که با نظريه رشد رواني جنسي فرويد تفاوت بنيادين دارد (1968، به نقل از لطف آبادي، 1384).
در اين جمله و جملات بعدي به بيان نظريه اريکسون مي پردازم. من نمي خواهم تمام نظريه اريکسون را مورد بررسي قرار دهم چون به موضوع مسئله من نمي خورد پس بدون معطلي به سراغ بحث هويت مي روم. به اين جمله توجه کنيد:
يکي از مهمترين مراحلي که اريکسون بدان شاره مي کند مرحله هويت يابي است. به نظر وي تکليف اصلي فرد در دوران نوجواني، شکل دهي به هويت خود است و عمده ترين تضاد در اين دوره، تضاد بين هويت يابي در برابر سردرگمي است (اريکسون، 1968، به نقل از برک، 2001).
چون اريکسون به بيان سبک هويت نپرداخته بلکه کساني بعد از او سبک هويت را مطرح کردند پس بحث درباره اريکسون را تمام مي کنيم و به سراغ کساني مي رويم که نظريه شان هرچه بيشتر به موضوع تحقيقمان نزديک است. توجه داشته باشيد هنوز داريم پيشينه نظري را بيان مي کنيم. به اين جمله توجه کنيد:
ديدگاه هاي اريکسون در مورد هويت توسط برخي روانشناسان تفسير شده و گسترش يافته است.
حال که مسئله هويت را بيان کرديم بايد ربطش را از لحاظ نظري با دو متغير ديگر بيان کنيم. چون ما نمي توانيم بين هر دو متغيري که دلمان خواست ارتباط فرض کنيم. اينجاست که بايد نشان دهيم سوال تحقيقمان اساس نظري دارد. به اين جملات توجه کنيد:
فرايند هويت يابي، امري مجزا از محيط اجتماعي نيست. انسان، موجودي اجتماعي است و هويتش در ارتباط با اجتماع شکل مي گيرد. (اريکسون، 1968، به نقل از شولتز و شولتز، 2005)
کسب هويت موفق، فرايندي است مملو از اضطراب و استرس (شولتز و شولتز، 2005)
تحقيقات بسياري حکايت از آن دارند که برخورداري از حمايت اجتماعي مطلوب، فشار رواني را تعديل مي کند (نيسي و همکاران، 1380، 1384؛ بخشي پور و همکاران، 1384؛ قائدي و يعقوبي، 1387؛ اکوچکيان و همکاران، 1388).
در اينجا مي بينيم که به طور کاملا مستند اثبات مي کنيم که هويت يابي با حمايت اجتماعي رابطه دارد و حلقه اي که اين دو را به هم ربط مي دهد «استرس و فشار رواني» است. دوره هويت يابي دوره پر استرس است و حمايت اجتماعي مي تواند استرس را تعديل کند. و پس از بيان اين ارتباط بايد ذکر کنيم که چرا لازم است ارتباط اين دو مورد بررسي قرار بگيرد. به اين جملات توجه کنيد:
در بيشتر تحقيقات انجام شده در زمينه حمايت اجتماعي به بررسي تاثير خانواده در فرايند شکل گيري هويت پرداخته شده است.
اگرچه خانواده يکي از مهمترين عوامل موثر در فرايند هويت يابي است؛ اما در دوره نوجواني، فرد از خانواده فاصله بيشتري مي گيرد و بيشتر با دوستان، افراد، سازمانها و نهاد هايي غير از خانواده در ارتباط است و از طرفي حمايت اجتماعي به ميزان برخورداري از محبت، همراهي و توجه اعضاي خانواده، دوستان، و ساير افراد تعريف شده است ( سارافينو، 2002، به نقل از مروتي و روحاني، 1386). لذا ضروري است که به منابع ديگر حمايت اجتماعي، مانند دوستان و سايرين توجه شود.
دراينجا ذکر مي کنيم که در تحقيقات پيشين خلا وجود دارد و لازم است اين خلا پر شود و تحقيق ما در پي اين است که اين خلا را پر کند.
در مرحله بعد همين کار ها را بايد براي رابطه بين سبک هويت و دين داري انجام دهيم و ضرورت بررسي رابطه اين دو را نيز بيان کنيم. دقت داشته باشيد که جملات فوق حياتي اند و بيان مسئله شما به صحت آنها بستگي دارد پس سعي کنيد جملات خود را مستند بيان کنيد. در ضمن ترتيب جملات از يک روال منطقي پيروي مي کنند. در پايان کار شما با چند جمله مستند کوتاه مواجه هستيد که بيان کننده مسئله شما هستند. شما بايد اين جملات کليدي که معمولا در اول هر پاراگراف قرار مي گيرند را بسط و گسترش دهيد و آنها را هرچه بيشتر مستند کنيد و سعي کنيد در هر پاراگرافي که براي هرجمله مي نويسيد در پايان پاراگراف به جمله بعدي نزديک شويد. يعني طوري جملات را بنويسيد که خواننده آماده و منتظر آمدن جمله کليدي بعدي باشد. بيان مسئله بايد به صورت يک داستان پيوسته باشد و خواننده را همراه خود بکشاند پس سعي کنيد از بحث هاي اضافي که پيوستگي متن را از بين مي برد امتناع کنيد. در زير نمونه اي از جملات کليدي با روال منطقي سپس پاراگراف هايي که بر اساس اين جملات نوشته شده اند را مي آورم. به ياد داشته باشيد اين کار دقيقا مانند پي ريزي يک ساختمان و سپس بنا کردن ديوار ها بر پي هاي ساختمان است.
جملات کليدي
فرايند هويت يابي، امري مجزا از محيط اجتماعي نيست (اريکسون، 1968، به نقل از شولتز و شولتز، 2005)
کسب هويت موفق، فرايندي است مملو از اضطراب و استرس (شولتز و شولتز، 2005)
حمايت اجتماعي مطلوب، فشار رواني را تعديل مي کند (نيسي و همکاران، 1380، 1384؛ بخشي پور و همکاران، 1384؛ قائدي و يعقوبي، 1387؛ اکوچکيان و همکاران، 1388).
حمايت اجتماعي ابعاد مختلفي دارد که بيشتر به بعد خانواده پرداخته شده و از ابعاد ديگر غفلت شده است.
بيان مسئله
با توجه به آنچه گفته شد، فرايند هويت يابي، امري مجزا از محيط اجتماعي نيست. انسان، موجودي اجتماعي است و هويتش در ارتباط با اجتماع شکل مي گيرد. در همين زمينه ماکروز و مکابي ( 2001، به نقل از نجفي و همکاران، 1385) بيان کرده اند که خانواده، فرهنگ و مذهب، نقش مهمي در احراز هويت نوجوانان ايفا مي کنند. همچنين اريکسون (1968، به نقل از شولتز و شولتز، 2005) معتقد بود که عوامل اجتماعي و تاريخي بر شکل گيري هويت تاثير مي گذارند.
کسب هويت موفق، فرايندي است مملو از اضطراب و استرس (شولتز و شولتز، 2005) چرا که لازمه آن، پشت سر نهادن دوره بحران است. وقوع تغييرات سريع جسمي و روانشناختي نوجوان را دچار استرس و اضطراب مي کند. او بايد تغييرات دروني را بفهمد و از سويي با توقعات محيط بيروني نيز کنار بيايد. برخورد با مجموعه اي از تقاضاهاي بيروني، و سازگاري با همه اين مسائل، موجبات فشار رواني نوجوان را فراهم مي کند و فرايند هويت يابي اش را پر فشار مي سازد. لذا بسياري از متخصصان تعليم و تربيت امريکا بر اين موضوع تاکيد مي کنند که جامعه براي جوانان و نوجوانان بايد فرصت اکتشاف و جستجويِ با لذت و بدون فشار را فراهم آورد ( شکرکن و همکاران، 1380).
تحقيقات بسياري حکايت از آن دارند که برخورداري از حمايت اجتماعي مطلوب، فشار رواني را تعديل مي کند (نيسي و همکاران، 1380، 1384؛ بخشي پور و همکاران، 1384؛ قائدي و يعقوبي، 1387؛ اکوچکيان و همکاران، 1388). نيسي و همکاران (1384) درتحقيق خود نشان دادند که بين حمايت اجتماعي ادراک شده و اضطراب اجتماعي، رابطه منفي وجود دارد. حمايت اجتماعي براي هر فرد يک رابطه امن و اطمينان بخش را به وجود مي آورد. همچنين حمايت اجتماعي يک کمک دو جانبه است که باعث ايجاد تصور مثبت از خود، پذيرش خود و احساس ارزشمندي مي شود و همه اين موارد در نهايت به فرد فرصتِ خودشکوفايي مي دهد. از آنجاييکه هويت يابي فرايندي پر استرس است، فقدان يا کمبود حمايت اجتماعي مي تواند موجب آسيب پذيري افراد در مقابل فشار ها شود و فرايند هويت يابي را مختل کرده و به تاخير بياندازد.
فقدان حمايت اجتماعي، زمينه مساعدي را براي شکل گيري احساس بي ياوري، نا اميدي، بي قدرتي، پوچي و بي معنايي در ميان جوانان فراهم مي کند. از اين رو اسميت و هابس (بي تا، به نقل از قدسي، 1382) معتقدند که اختلال رواني و رفتاري، گرفتاري هاي شخصي فرد نيست بلکه ناشي از فرو پاشي منابع حمايت اجتماعي، به خصوص روابط خانوادگي است.
در بيشتر تحقيقات انجام شده در زمينه حمايت اجتماعي به بررسي تاثير خانواده در فرايند شکل گيري هويت پرداخته شده است. در اين راستا، اسميت و همکاران (2008) نشان دادند که 1) سبک هويت اطلاعاتي (که موفق ترين سبک هويتي است) با بُعد حمايتيِ فرزند پروري، رابطه مثبت معناداري دارد. 2) سبک هويت هنجاري، همبستگي مثبتي با بُعد حمايتي و کنترل رفتاريِ فرزندپروري دارد. 3) در آخر اينکه سبک هويت سردرگم (که ناسازگارانه ترين سبک هويتي) همبستگي مثبتي با کنترل روانشناختي و به طور منفي با کنترل رفتاري مادرانه (نه پدرانه) دارد. همچنين، در تحقيق ديگري نشان داده شد، افرادي که در حالت هويت موفق و تعليق قرار گرفته اند، به نظر مي رسد پايه محکمي از عاطفه همراه با آزادي زياد براي ابراز نظريات خود دارند (کمپل و همکاران، 1984، و کوپر، 1986، به نقل از محمدي و لطيفيان، 1387). ماتوس و همکاران (1999، به نقل از محمدي و لطيفيان، 1387) نيز نشان دادند روابط نزديک با والدين با رشد بازنمايي هاي مرتبط است، که نوجوان را قادر مي سازد تا در کشف جهان پيرامون، به خود اعتماد کند و شرايطي مناسب براي نوجوان فراهم مي کند تا راه هاي متفاوتي براي ارتباط با جهان بيابد (جستجوگري) و درنتيجه به يک احساس قوي از خود (تعهد) برسد؛ بنابراين، هر دو بعد تعهد و جستجو گري تحت تاثير کيفيت وابستگي به والدين است.
اگرچه خانواده يکي از مهمترين عوامل موثر در فرايند هويت يابي است؛ اما در دوره نوجواني، فرد از خانواده فاصله بيشتري مي گيرد و بيشتر با دوستان، افراد، سازمانها و نهاد هايي غير از خانواده در ارتباط است و از طرفي حمايت اجتماعي به ميزان برخورداري از محبت، همراهي و توجه اعضاي خانواده، دوستان، و ساير افراد تعريف شده است ( سارافينو، 2002، به نقل از مروتي و روحاني، 1386). لذا ضروري است که به منابع ديگر حمايت اجتماعي، مانند دوستان و سايرين توجه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر