۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

لکنت زبان

مقدمه
يکي از هدف هاي آموزش و پرورش کمک به کودکان براي کسب قدرت بيان مطالب به صورت مطلوب است. معلمان و والدين با آگاهي از اين که زبان ابزاري است براي بيان انديشه ها و عقايد، مطالب و خواسته ها و برقراري ارتباط با ديگران است، مي توانند ضمن آشنايي با انواع زبان و به کار گيري روش هاي رشد زبان، قدرت بيان را در فرزندانشان بهبود ببخشند، چرا که اساسي ترين توانايي هاي تحصيلي، يعني خواندن و نوشتن، مبتني بر فعاليت هاي پيچيده اي است که مستقيما با درک زبان ار تباط دارند.
با وجود بمباران هاي تصويري که در زندگي روزمره ما وجود دارد، باز هم زبان مهمترين وسيله ارتباطي ما به شمار مي رود. بنا براين اگر در اين حوزه آسيبي وجود داشته باشد حتما ارتباط فردر دچار اختلال مي شود. صحبت کردن با يکديگر و در ميان گذاشتن افکار، جزو نياز هاي اساسي انسان است. زبان به کودک اين امکان را مي دهد که نگراني ها و احتياجات خود را بيان کند، شاديهايش را در ميان بگذارد و با انسانهاي ديگر ار تباط برقرار کند. براي کسي که مي تواند بدون اشکال صحبت کند، صحبت کردن امري عادي است. به هر حال اگر رشد زباني حاصل نشود يا بسيار کند پيش رود، جاي تامل دارد.(انله، بي تا).
يکي از پيچيدگي هاي اختلالات گفتاري عارضه لکنت است که اصولا در دوران کودکي، به ويژه در دوران پيش از دبستان، به علل متعدد و نا شناخته اي به وجود مي آيد.
تعريف زبان :
« مهمترين ابزار انسان براي برقراري ارتباط با يکديگر، زبان است. زبان ابزاري است براي بيان انديشه ها و در عين حال بهتر انديشيدن. کودک نيز براي برقراري ارتباط با ديگران از زبان استفاده مي کند. تکامل زبان در کودک از ويژگي هايي برخوردار است که آگاهي از ‌‌آنها در شناخت هرچه بهتر کودک موثر است»( احدي و بني جمالي، 1373، ص166).
تکلم رفتاري بسيار پيچيده است و براي اين که کودک بتواند چنين رفتار پيچيده را انجام دهد، به حداکثر کمک ديگران نياز دارد.
گفتار، آواها يا واژه هايي است که براي رساندن منظور يا مفهومي بيان مي شوند. تکامل گفتار، دگر گوني صداهاي مبهم و نا معلوم به آواها و واژه هاي واضح و معنادار است. زبان گفتاري در مقايسه با زبان علامتي _ نشانه اي، شکل پيشرفته بيان خواست ها و انديشه ها است. روند يادگيري گفتار، به دليل دشواري و پيچيدگي آن، کند تر از روند يادگيري مهارت هاي ديگر است. کندي روند يادگيري گفتار ناشي از آن است که پيشرفت کارکرد اجزاي دستگاه گفتاري مستلزم زمان طولاني است و از سوي ديگر، کودک به آساني نمي تواند هماهنگي لازم را در به کار گيري اين اجزا برقرار کند. ميان 12 تا 18 ماهگي، کودک براي گفتار آماده مي شود. چنان چه کودک در اين دوره آمادگي، زبان نگشايد، به دليل عدم توانايي در بيان خواسته ها، احساسات و انديشه هاي خود ممکن است دچار اختلال هاي عاطفي شود.
لکنت چيست:
در اين زمينه محققان تعاريف و تعابير گوناگوني از لکنت ذکر کرده اند، اما در اين جا به نعريف دکتر «وان راپير» که متداول ترين و جامع ترين تعريف راجع به لکنت است، اکتفا مي کنيم.
وان راپير بر اين باور است که لکنت زماني پديد مي آيد که در جريان طبيعي گفتار وقفه اي ناگهاني و غير طبيعي به واسطه تکرار صداها، هجاها، کلمات و حتي عبارات، کشيده گويي صداها و نيز ميان پراني صداها، هجاها و کلمات و گير يا قفل شدن دهان ايجاد شود که بعضا با رفتارهايي همراه است. بنا بر اين لکنت يک پديده فوق العاده پيچيده رواني _ حرکتي است که در روند طبيعي گفتار فرد بر اثر تکرار، گير، کشيده گويي و .... بروز مي يابد و به شکل هاي خفيف، متوسط و شديد ظاهر مي شود (افروز، 1363).
در يک جمله مي توان گفت: لکنت، اختلال در بعد گفتار است که به صورت لحظه اي و موقتي در جريان گفتار پيش مي آيد و لحظاتي بعد، گفتار به شکل روان و سليس ادا مي شود. نا گفته نماند که در برخي از کتاب ها دو نوع لکنت به شرح زير مطرح شده است:
1. لکنت آغازين( اوليه ): اين نوع لکنت به حالتي اطلاق مي شود که در آن فرد لکنتي تشنج و اظطراب ندارد و نسبت به مشکل خود نا آگاه است. در اين نوع لکنت، فراواني و شدت لکنت فرد و نيز رفتار هاي وابسته آن بسيار کم مي باشد.
2. لکنت پيشرفته( ثانويه ): به حالتي اطلاق مي شود که فرد از مشکل خود آگاه است و داراي اظطراب و رفتار هاي وابسطه مي باشد. هم چنين فراواني و شدت لکنت وي در سطح بالا است(فرازي، 1376).
علل لکنت زبان:
لکنت زبان شايع ترين نوع اختلال کلامي در کودکان است ، اما در سنين بالاتر هم ممکن است به وجود بيايد که بيشتر وقت ها اين مشکل ناشي از تصويري منفي از يک تجربه شخصي است. « بر اساس تحقيقات انجام شده لکنت معمولا قبل از سنين 7-8 سالگي شروع مي شود(85% موارد) و به ندرت در سنين بالاتر اتفاق مي افتد. گاهي اوقات لکنت زبان کودک 2-5 ساله در اثر ترس کودک از صدايي که خاص حيواناتي مثل سگ، گربه يا تهديد و کتک خوردن و غيره اتفاق مي افتد. اما پديدآمدن لکنت در سنين بالاتر در اثر عوامل فيزيکي مانند: صدمات مغزي و آسيب هاي رواني _ اجتماعي است»(فرازد و پرکينز، بي تا، ص 45).
در منابع مختلف علل گوناگوني براي لکنت زبان ذکر کرده اند که در اينجا ما آنها را در سه بخش کلي دسته بندي مي کنيم:
1. علل عاطفي: مانند ترس هاي ناگهاني، اظطراب شديد، هيجان هاي سرکوب شده( نيلي پور، 1380).
2. علل عصبي: در اين ديدگاه اختلالات زباني به کارکرد هاي ناقص در مغز مربوط مي شود. دستگاه درک و توليد زبان در مغز، از بخش هاي مختلفي تشکيل شده است که هر بخش کار کرد خاصي دارد که آسيب در هر بخش منجر به نوعي اختلال مي شود. بخش هاي اصلي و کارکرد هريک به شرح زير است:
شکنج گوشه اي: اين قسمت شکل ديداري واژه ها به رمز شنيداري در مي آيد تا آنچه که ديده شده فهميده شود. اختلال در اين قسمت موجب مي شود فرد نتواند واژه ها را بخواند و بفهمد، اما مي تواند صحبت هاي ديگران را بشنو و خود نيز صحبت کند( اتکينسون و ديگران، بي تا).
ورنيکه: در اين قسمت رمز شنيداري و معناي واژه ها ثبت مي شود. هر گاه قرار است واژه اي بيان شود بايد رمز شنيداري آن در ناحيه ورنيکه فعال شود و از طريق يک رشته عصبي به ناحيه بروکا منتقل شود و در آنجا رمز تلفظي مناسب را به کار اندازد. افرادي که در اين ناحيه صدمه مي بينند معاني واژه هاي خوانده شده و يا شنيده شده را نمي فهمند اين افراد گفتارشان روان است اما فاقد معنا است ( اتکينسون و ديگران، بي تا).
ناحيه بروکا: ناحيه اي که رمز تلفظي واژه ها را به کار مي اندازد و آن را به ناحيه حرکتي مغز مي فرستد. اين رمز ها توالي فعاليت هاي عضلاني لازم براي اداي يک واژه را تعيين مي کنند. صدمه در اين ناحيه موجب اختلال در گفتار مي شود، اما درک زبان شفاهي يا نوشتار به هم نمي خورد( اتکينسون و ديگران، بي تا).
ناحيه شنوايي: ناحيه اي که واژه ي شنيده شده را به رمز شنيداري و معنايي آنها بر مي گرداند. صدمه در اين نا حيه موجب مي شود فرد درک مناسبي از گفته هاي ديگران نداشته باشد، اما مي تواند به راحتي حرف بزند بنويسد و بخواند( اتکينسون و ديگران، بي تا).
ناحيه حرکتي: ناحيه اي که رمز هاي تلفظي را از نا حيه بروکا مي گيرد و به عضلات مر بوط دستور اداي واژه ها را مي دهد. ناحيه اي که بيشترين ارتباط را با لکنت زبان دارد همين ناحيه است. اختلال در اين ناحيه موجب مي شود فرد نتواند واژه ها را صحيح ادا کند اگر چه عضلات دهان و هنجره او سالم هستند، اماپيام هاي تحريکي نادرستي از مغز به آنها مي رسد. افراد دچار اين اختلال مي توانند براحتي صحبت هاي ديگران رابشنوند و بفهمند، همچنين در خواندن و درک مطالب خوانده شده مشکلي ندارند ( اتکينسون و ديگران، بي تا).
سير توليد گفتار در مغز و کار کرد هر ناحيه به شرح زير است .
مطالبي که قرار است بيان شوند در ابتدا بايد در ناحيه ورنيکه رمز گرداني شوند و رمز شنوايي و معنايي آنها به کار افتد و به ناحيه ور نيکه انتقال يابد. سپس ناحيه ورنيکه رمز تلفظي کلمه را به کار مي اندازد و به ناحيه حرکتي مي فرستد، در ناحيه حرکتي رمز حرکتي کلمه به کار مي افتد و به اندام هاي توليد زبان مانند دهان و هنجره پيام هاي حرکتي فرستاده مي شود، سپس اندام هاي حرکتي به کار مي افتند و واژه ادا مي شود. البته براي مطالبي که خوانده ميشوند ابتدا بايد واژه ي ديده شده به شکنج گوشه اي رفته و در آنجا شکل بصري واژه به رمز شنيداري آن در ناحيه ورنيکه ربط داده مي شود و واژه با معنا مي شود، سپس ساير مراحل مانند بالا در پي مي آيد( اتکينسون، بي تا).
3. علل زيستي: در اين مورد اختلال در گفتار به علت نواقصي در عضلات توليد گفتار است، مانند نقص ماهيچه هاي دهان، نقص در هنجره و نقص هاي کارکردي و ساختاري ديگر. در اينجا ساختار مغر و نواحي توليد زبان سالم هستند اما پيام هايي که به عضلات توليد زبان مي فرستند اجرا نمي شود( نيلي پور، 1380)
کودک لکنتي در مدرسه:
لکنت کودک در محيط مدرسه در مقابل دوستان، معلمان، مدير و ديگر افراد مدرسه او را عذاب مي دهد و به همين دليل گاهي او سعي مي کند خود را از ديد آنها پنهان کند، از اين رو بايد به او کمک کرد تا با اين مشکل کنار بيايد. به کودک بگوييد در صدد آن نباشد تا لکنت خود را در مقابل ديگران پنهان کند. بايد به او آموزش داد که چگونه با مشکل خود کنار بيايد و براي رفع آن تمام سعي خود را بکند.
درس جواب دادن در کلاس:
به طور تقريبي همه کساني که لکنت دارند به جاي اينکه در کلاس به سوالات جواب دهند، مي گويند « نمي دانم»، در حالي که جواب سوال را مي دانند. در آن لحظه کودک از ترس لکنت رها مي شود، اما بعد احساس کسالت مي کند، زيرا توانايي واقعي خود را ظاهر نساخته است. دانش آموز لکنتي معمولا به هنگام خواندن کتاب، براي پيش گيري از لکنت به خط هاي بالا وپايين توجه مي کند، چون او نگران است که او در خواند ن دچار مشکل شود (گلاور و برونينگ بي تا).
در واقع دانش آموز لکنتي خواندن خود را پيش بين مي کند. علت قفل يا لکنت او هم از يک طرف ترس از لکنت و از طرفي ديگر تجربيات تلخ گذشته است به نحوي که او را تهديد مي کند. اگر در هنگام خواندن دچار مشکل شود و دانش آموزان ديگر به او بخندند، اين تجربه تلخ در روند خواندن کودک از روي مطلب اثر خواهد نا مطلوب به جاي مي گذارد و احساس ترس و تشويش بيش تري به وجود مي آورد.
دانش آموزان لکنتي در هنگام خواندن مطلب در مقابل دانش آموزان ديگر، چون فکر مي کنند در هنگام مکث کردن و لکنت، شنونده خود را در انتظار گذاشته است، سعي مي کند براي رفع اين مشکل و فشار زماني موچود سريع تر صحبت کند يا مطلب را بخواند، به همين دليل بيشتر دچار لکنت و مکث مي شود.کودکاني که لکنت دارند براي رهايي از مشکل خود سعي مي کنند کودکان و هم کلاسي هاي خود را به نحوي مورد تمسخر قرار دهند، مثلاً همکلاسي چاق خود را تمسخر مي کند.
ارتباط لکنت با وراثت:
«هيچ کس به طور قطع نمي تواند بگويد که لکنت ارثي است يا نه، نقش وراثت کاملاً پيچيده است، ولي دانشمندان به اين نتيجه رسيدند که مشکلات گفتار وزبان به نوعي ژنتيکي است. با اين حال اگر وراثت عاملي در بوجود آمدن لکنت باشد نقش آن کاملا مبهم است مانند رنگ چشم و مو که قابل پيش بيني نيست»(فرازي، 1376، ص12).
ار تباط لکنت با جنسيت :
مطالعات متعدد نشان داده اند که شيوع لکنت در افراد مذکر نسبت به افراد مؤنث بيشتر است و حتي متذکر شده اند که 4/3 افراد لکنتي را جنس مذکر و 4/1 بقيه را افراد جنس مؤنث تشکيل مي دهند(فرازد و پرکينز، بي تا، ص79).
ار تباط لکنت با هوش :
همواره براي صاحب نظران و پژ‍وهش گران اين سوال مطرح بوده است که افرا لکنتي از لحاظ توانمندي هاي ذهني و فرايند هاي آلي قشر مخ و به عبارتي از لحاظ هوشي نسبت به افراد عادي در چه وضعيتي قرار دارند؟ در اين مسير برخي به صراحت بيان کرده اند که افراد لکنتي داراي هوش بهر پايين تري اند. اين امر محققان را برانگيخت تا تدابير لازم را براي يافتن نتيجه قطعي و دقيق به کار گيرند که با پيشرفت علم روان شناسي و ابداع آزمون هاي هوش، مطالعات و آزمايش هاي گوناگون انجام گرفته است.
به عنوان نتيجه نهايي مي توان گفت که گرچه لکنت ممکن است در بين همه افراد ( تيز هوش ، داراي هوش معمولي و حتي افراد عقب مانده ذهني) اتفاق بيفتد، اما بر حسب نتايج اکثر تحقيقات، هيچ گونه رابطه اي بين هوش و لکنت نمي توان قائل شد (فرازد و پرکينز، بي تا، ص79).
احتمال بروز لکنت در افراد چپ دست:
افراد چپ دست بيشتر از افراد ديگر ممکن است دچار لکنت شوند. بر طبق يافته هاي موجود ، حدود 30% افراد لکنتي را چپ دستان تشکيل مي دند، زيرا مرکز گفتار نيز دز افراد چپ دست در نيمکره چپ مغز است که الگوي بسيار پيچيده اي دارد. بنا بر اين اين حالت سبب نا هماهنگي هايي در سازمان دهي و بر نامه ريزي و اجراي گفتار مي شود و گاهي به صورت لکنت قابل مشاهده است (فرازد و پرکينز، بي تا).
تظاهرات و حالت هاي فرد لکنتي:
افرادي که دچار لکنت اند مشخصه ظاهري ندارند و مانند ديگر افرادند و تنها با صحبت کردن نمايان مي شود که آنها لکنت دارند. به همين علت اين قبيل افراد از صحبت کردن با افراد غريبه خود داري مي کنند، چون مي ترسند لکنتشان هنگام صحبت کردن با ديگران آشکار شود. فرد مبتلا به لکنت زبان، براي رهاي از لکنت، نهاي سعي خود را مي کند که در صحبت هايش دچار لکنت نشود، ولي با اين حال باز هم دچار لکنت خواهند شد. بنا بر اين نباي به او تذکر داد که تمام سعي خود را بکند تا هنگام صحبت، لکنت نداشته باشد. کودک لکنتي در دوست شدن با ديگران دچار مشکل مي شود واين مسئله او را پريشان خاطر مي کند.کودکي که دچار لکنت زبان است مي خواهد ديگران به جاي او صحبت کنند، زيرا در هنگام صحبت کردن احساس شکست مي کند. والدين اظهار مي کنند وقتي کودک نزد ما است زياد صحبت نمي کند، همچنين علاقه زيادي به تنهايي دارد. در حقيقت کودک سعي مي کند از موقعيت هايي که مجبور به صحبت کردن است اجتناب کند وبه تنهايي پناه مي برد، زيرا از دچار شدن به لکنت مي ترسد. او احساس مي کند که ديگران درک نمي کنند او چه احساسي دارد، زيرا خودشان در چنان موقعيتي نبوده اند. گاهي مواقع کودک لکنتي مايل به صحبت کردن نيست با اين که مي داند چه مي خواهد بگويد و گاه ممکن است در موقعيت هاي خاص از صحبت کردن اجتناب کند. اما در بيشتر مواقع دليل ترس او از صحبت کردن، عکس العمل هاي طبيعي افراد است که در مقابل وقايع غير طبيعي از خود نشان مي دهند. ديگران بايد درک کنند که اين مسئله جنبه هاي خاصي از لکنت اند که نبايد کودک به خاطر آنها خجالت بکشد يا در صدد پنهان کردن آنها باشد. همچنين اين موضوع را بايد در نظر داشت که لکنتي بودن همراه با مسائل آن بدين معنا نيست که فرد لکنتي آدمي ديوانه يا غير طبيعي است، زيرا کودک عکس العمل هايي از خود نشان مي دهد که در شرايط خاص طبيعي اند.
1. تکرار: بارز ترين و مهمترين وي‍‍ژگي گفتار فرد لکنتي تکرار است. فرد لکنتي به طور ناگهاني و غير ارادي صداها، کلمات و عبارات را تکرار مي کند. مانند: ب بب بب بب بابا.
2. کشيده گويي: يکي از مواردي که در افراد لکنتي فراوان ديده ميشود« کشيده گويي» يا طولاني ادا کردن است. کشيده گويي عبارت است از طولاني ادا کردن کلمات، هجاها، صداها( به ويژه واکه ها) مانند آ....آذر.
3. گير يا قفل: گاهي اوقات فرد لکنتي در اثر انقباض هاي ناگهاني و غير ارادي دستگاه متولي گفتار، به ويژه حنجره ولب ها ، براي لحظاتي کوتاه از گفتن کلمه يا عبارت باز مي ماند و وقفه اي در استمرار گفتار پيش مي آيد( دهان قفل مي شود) و پس از رفع انقباض اندام گفتاري، کلمه مورد نظر به تندي و با شتاب بيان مي شود. اين حالت به درجه وشدت لکنت بستگي دارد.
4. تغيير صدا: وقتي يکي از علائم لکنت در فرد متظاهر مي شود، صدايش هم از نظر بلندي، شدت، ارتقاع(زير وبمي) و کيفيت، دستخوش اختلال مي شود. اين تغييرات در افراد لکنتي فقط در زمان وقوع لکنت رخ مي دهد.
5. سرعت نا موزون: سرعت گفتار فرد لکنتي اغلب آهسته است و ريتم منظمي ندارد. اين حالت زماني است که فرد در جريان گفتار مبتلا به لکنت شود و در بقيه موارد احتمال دارد که معمولي يا اندکي سريع تر از حد معمول باشد.
6. ميان پراني يا ميان اندازي: در افراد لکنتي زياد ديده مي شود که صدا ها، هجاها، کلمات يا عباراتي را به ميان صحبت خود مي آورند تا فاصله بين کلمات و جملاتشان را پر کنند و به عبارتي لکنت خود را پنهان سازند.
7. مکث يا توقف: تنفس افراد لکنتي با افرا د غير لکنتي تفاوت دارد. افراد لکنتي تفاوتهاي قابل ملاحظه اي در الگوهاي دم وباز دم از خود نشان مي دهند. البته ظرفيت دم و باز دم افراد لکنتي در حالت غير گفتاري فرقي با افراد لکنتي ندارد. توقف يا مکث در فرد لکنتي ممکن است جنبه فيزيو لوژيک نداشته باشد و بر اثر عادت هاي غلط ايجاد شده باشد و ممکن است فيزيولوژيک باشد( مکث تنفسي) که خود به دو حالت« دم صدا دار» (صحبت همراه با صدا است) و « باز دم بيش از حد» ( بين جملات همگام صحبت فاصله کوتاهي مي افتد)( فرازي، 1376).
عواملي که سبب افزايش لکنت مي شوند:
الف) اعتماد به نفس پايين.
ب) احساس عدم امنيت .
ج) ترس از لکنت در مقابل ديگران.
د) صحبت کردن در مقابل غريبه ه.ا
ه) ضعف و نا اميدي در رسيدن به هدف.
و) هيجان زدگي در هنگام صحبت کردن.
ز) خستگي يا فشار رواني زياد.
ح) تند و سريع صحبت کردن.
ط) مشاهده عکس العمل هاي ديگران در مورد لکنت.
پيشنهاد هايي براي درمان لکنت:
هيچ کس علاج قطعي براي لکنت پيدا نکرده است. البته گاهي اتفاق هايي مي افتد که استثنا هستند، نه قانون.
پدر و مادري که در درمان فرزندشان بيش از حد نگراني نشان دهند، کودک را نسبت به مشکل خود بيش از پيش آگاه مي کنند و در نهايت کودک نسبت به گفتار خود بيش از پيش حساس شده، و ممکن است مقاومت منفي نشان دهد.
در حقيقت ديدگاه مثبت يا منفي ديگران در مورد لکنت مي تواند در فرد لکنتي هم همان ديدگاه را ايجاد کند. عکس العمل ديگران در مورد لکنت مي تواند در فرد لکنتي هم همان ديد گاه را ايجاد کند. عکس العمل هاي ديگران نسبت به لکنت کودک است که او را بيزار مي کند، در اين زمينه معمولا مشاهده شده است که والدين مرتکب عکس العمل هاي مختلفي مانند: احساس نگراني ، اعتراض، تنبيه، تحقير، تعجيل وتجويز مي شوند که اين موارد مي تواند تاثير جبران ناپذيري بر گفتار کودک داشته باشد.
به عبارت سا ده تر عکس العمل هاي والدين به گونه هاي زير است:
چرا بچه من اينگونه حرف مي زند؟ ( نگراني)
بچه، چرا اينطور حرف مي زني؟(اعتراض)
حرف نزن بچه.(تنبيه)
خجالت نمي کشي اينطور حرف مي زني؟(تحقير)
زود باش حرف بزن کار دارم.(تعجيل)
آرام تر صحبت کن.(تجويز)
براي اکثر افراد لکنتي گاه مسائل و مشکلاتي پيش مي آيد که بر احساس و رفتار آنها تاثير مي گذارد. برخي والدين اظهار مي دارند که بيشتر از آنکه از لکنت فرزندشان ناراحت شوند، عصبانيت، برخورد تند و بي ادبانه کودک به هنگام لکنت آنها را ناراحت مي کند.
کودک دچار لکنت هنگام تلفظ کلمات سخت به گلو ، سينه و دهان خود فشار وارد مي کند. بهترين کمک به افراد لکنتي اين است که به آنها اجازه دهيم جملات و کلمات ناتمام خود را تمام کنند. نبايد کودک دچار لکنت را از انجام کارهايي که نياز به صحبت کردن دارد ، منع کرد. اجازه بدهيد او در جمع و گروه ها شرکت کند و به او مسئوليت برخي کارها را بدهيد، به طوري که به کودک از نظر رواني لطمه اي وارد نشود (فرازد و پرکينز، بي تا).
افراد لکنتي با تحت درمان قرار گرفتن توسط يک گفتار درمانگر و اميد بيش تر به بهبود داشتن، راحت تر و با ديد باز تري مي تواند بر لکنت خود غالب شود که باور هاي خود را تغيير دهد. فرد لکنتي با کار و تلاش خود و شايد هم کمک گرفتن از ديگران مي تواند به مرحله اي برسد که نياز نباشد از موقعيت هايي که مي ترسد در آن دچار لکنت شود، اجتناب کند يا لکنت خود را مخفي سازد، بلکه مي تواند نحوه صحبت کردن خود را تغيير دهد.
نتيچه گيري:
زبان کودکان به تدريج بين سه تا پنج سالگي رشد مي يابد. شتاب در حرف زدن، جابجايي کلمات و حروف الفبا يا لکنت زبان هم مي تواند در اين مرحله به طور عادي بروز کند. فردي که دچار لکنت زبان است بيشتر از نوعي تعارض نا خود آگاه رنج مي برد. او از يک طرف نياز دارد حرفي را با يک نفر در ميان بگذارد و از طرف ديگر مي ترسد هنگام حرف زدن اصول صحيح حرف زدن را رعايت نکند و اشتباهي مرتکب شود.کودکان خيلي زود به اشتباهات خود پي مي برند. براي اين که آنها را براي اشتباهات کلامي شان خجالت زده نکنيم بايد بگذاريم همان طور که مي توانند صحبت کنند و هميشه خودمان به عنوان الگو با آنها درست و واضح صحبت کنيم. لکنت زبان هم مانند ديگر اختلالات گفتاري بايد هرچه زود تر توسط متخصص گفتار درماني در مان شود. براي اين که ترس کودک از حرف زدن ازبين برود، تا جاي ممکن نبايد غلط هاي گفتاري او را به رخش کشيد. در عوض گوش دادن با صبر و حوصله به حرف هاي کودک مهم است. بنا بر اين پدر و مادر و مربيان او نبايد کاري کنند که کودک کمتر حرف بزند.
منابع:
اتکينسون، ريتال ال و ديگران(بي تا). زمينه روانشناسي هيلگارد. ترجمه حسن رفيعي(1385). تهران: ارجمند.
احدي، حسن و بني جمالي، شکوه السادات(1373). روان شناسي رشد،. تهران: نشر بنياد.
افروز، غلام علي(1363). روان شناي و آموزش و پرورش کودکان استثنايي. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
انله، ايزولده(بي تا). مشکلات رفتاري کودکان. ترجمه سپيده خليلي(1383). تهران: پيدايش.
گلاور، جان اي و برونينگ، راجر اچ(بي تا). روانشناسي تربيتي. ترجمه: علينقي خرازي(1373)، تهران: مرکز نشر دانشگاهي.
فرازد، جين و واچ پرکينز، ويليام(بي تا). آيا لکنتي هستيد. ترجمه: منصور وحدتي زاده(1373)، تهران: دارالفکر.
فرازي، مرتضي(1376). آسيب شناسي نارواني گفتار. تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزيستي و توان بخشي.
نيلي پور، رضا(1380). زبان شناسي و آسيب شناسي زبان. تهران: هرمس.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر