دکارت: عقل و هوش را همگان دارند، اما روش استفاده از آن را نمی دانند.
مدت ها بود که به این فکر می کردم که اگر می شد در زندگی روزمره هم روش علمی را به کار برد چه انقلابی بر پا می شد.
در ماشین نشسته اید، استارت می زنید اما ماشین روشن نمی شود. چرا؟ در این موقع شما از چه روشی برای کشف واقعیت استفاده می کنید؟ دانش آموزی بر خلاف همیشه نمره ی کمی می گیرد. در این نمونه چگونه برخورد می کنید؟ به دوستی تلفن می زنید اما به تماس شما پاسخی داده نمی شود؟ در این مورد چگونه مسئله را تبیین می کنید؟
شیوه ی برخورد شما با مسائل فوق می تواند متفاوت باشد. می توانید روش مند به جستجوی واقعیت برآیید و یا بی هدف، متعصبانه، پیرو، پیشگویانه و از طریق کوشش و خطا به جستجوی واقعیت بروید. مسلماً جستجوی هدف مند شما را بهتر به واقعیت نزدیک می کند. اما با چه روشی؟
روشهای مختلفی برای تبیین دنیا و پدیده های آن وجود دارد. روش تمثیلی، روش قیاسی، روش استقرایی، روش منطقی و روش علمی. بیشتر ما از روش تمثیلی و قیاسی استفاده می کنیم. مثلاً چون دفعه پیش برای ماشین خواهرم همین اتفاق افتاده، پس احتمالاً مشکل همانی باشد که برای ماشین خواهرم اتفاق افتاد (تمثیل). در اینجا برخورد شما همانند همان طوطی کچل داستان مولانا است. یا با دوست تان دارید در مورد همکار جدیدتان صحبت می کنید. دوسست تان می پرسد که همکارتان اهل کجاست. شما پاسخ می دهید اهل یکی از روستاهای دور افتاده شهرتان است. احتمالاً دوسست شما فکر می کند وی خیلی آدم با کلاسی نباشد (قیاس). دراینجا برخورد دوست تان شبیه بچه ای است که فرق سگ، گربه، گاو، گوسفند و خلاصه هر حیوان چهار پا را نمی فهمد و به همه می گوید هاپو (به اصطلاح رفتار گرایان تعمیم محرک). یا به فروشگاه می روید و می خواهید لپ تاپی بخرید. فروشنده از مزایای یکی از لب تاپ ها تعریف می کند و کار آن را تضمین می کند. اما همین که می دانید جنس چینی است، از خریدنش منصرف می شوید (قیاس). یا شخصی رادر خیابان می بینید که تلو تلو می خورد پیش خودتان تصور می کنید احتمالاً مست است (قیاس یا تمثیل) و راهتان را کج می کنید و شاید چند فحش هم نثارش کنید. در تمامی موارد بالا ما از روش هایی استفاده کردیم که دقت بالایی ندارند و ما را به واقعیت و کنه امور راهنمایی نمی کنند.
«تجدد از زمانی آغاز شد که روش های جدید اندیشه به وسیله کسانی چون بیکن، دکارت، کپلر و گالیله جایگزین روش های سنتی شد » (یثربی، 1385، ص 105). هنوز هم در کشور ما خیلی از کسانی که ادعای روشن فکری دارند و بر مسند امور فرهنگی و آموزشی نشسته اند، نهایتاً از منطق ارسطویی پیروی می کنند که خالی از پیش فرض های غلط نیست. هنوز هم در کشور ما به روش بی توجهی می شود و فقط در پی اینیم سریعا به نتیجه برسیم. کار هادر کشور ما نتیجه مدار است نه فرایند مدار. از فکر جدید، مدنیت، پیشرفت، استقلال سیاسی و اقتصادی، نظام ایمانی، آزادی، قانون، حقوق انسانی و هزاران مسئله دیگرسخن گفته و آرزو مندانه در پی تحقق آن هستیم، اما هرگز ازروش و چگونگی دست یابی به آن سخن نمی گوییم. آیا تنها با صداقت و علاقه یک یا چند نفر به قانون و قانون مندی، می توان جامعه ای را که با هزاران گونه ناهنجاری فرهنگی، تربیتی، وزیستی روبرو است را قانونمند کرد؟
وضعیت امروزی ما یک نتیجه است، نتیجه ی یک فرایند و یک طرز فکر، لذا برای تغییر دادن این نتیجه نباید مستقیماً سراغ خود نتیجه رفت چون همچنان فرایندهای موجود همان نتایج را به بار می آورند. اگر بخواهیم به سراغ نتایج برویم بدون اینکه به فرایند ها توجه کنیم، همانند کسی است که سر و صدای جیر جیر درب اطاقش را با گذاشتن پنبه در گوش برطرف می کند. باید به علت ها پی برد و علت ها را برطرف کرد و روش دقیق پی بردن به علتها روش علمی است. روش علمی دقیق ترین منعطف ترین و متعالی ترین روش شناخت بشری است.
. حال می خواهیم بگوییم روش علمی چیست؟ چگونه علمی بیاندیشیم؟ چگونه افرادی با طرز فکر علمی تربیت کنیم؟
ادامه دارد...
مدت ها بود که به این فکر می کردم که اگر می شد در زندگی روزمره هم روش علمی را به کار برد چه انقلابی بر پا می شد.
در ماشین نشسته اید، استارت می زنید اما ماشین روشن نمی شود. چرا؟ در این موقع شما از چه روشی برای کشف واقعیت استفاده می کنید؟ دانش آموزی بر خلاف همیشه نمره ی کمی می گیرد. در این نمونه چگونه برخورد می کنید؟ به دوستی تلفن می زنید اما به تماس شما پاسخی داده نمی شود؟ در این مورد چگونه مسئله را تبیین می کنید؟
شیوه ی برخورد شما با مسائل فوق می تواند متفاوت باشد. می توانید روش مند به جستجوی واقعیت برآیید و یا بی هدف، متعصبانه، پیرو، پیشگویانه و از طریق کوشش و خطا به جستجوی واقعیت بروید. مسلماً جستجوی هدف مند شما را بهتر به واقعیت نزدیک می کند. اما با چه روشی؟
روشهای مختلفی برای تبیین دنیا و پدیده های آن وجود دارد. روش تمثیلی، روش قیاسی، روش استقرایی، روش منطقی و روش علمی. بیشتر ما از روش تمثیلی و قیاسی استفاده می کنیم. مثلاً چون دفعه پیش برای ماشین خواهرم همین اتفاق افتاده، پس احتمالاً مشکل همانی باشد که برای ماشین خواهرم اتفاق افتاد (تمثیل). در اینجا برخورد شما همانند همان طوطی کچل داستان مولانا است. یا با دوست تان دارید در مورد همکار جدیدتان صحبت می کنید. دوسست تان می پرسد که همکارتان اهل کجاست. شما پاسخ می دهید اهل یکی از روستاهای دور افتاده شهرتان است. احتمالاً دوسست شما فکر می کند وی خیلی آدم با کلاسی نباشد (قیاس). دراینجا برخورد دوست تان شبیه بچه ای است که فرق سگ، گربه، گاو، گوسفند و خلاصه هر حیوان چهار پا را نمی فهمد و به همه می گوید هاپو (به اصطلاح رفتار گرایان تعمیم محرک). یا به فروشگاه می روید و می خواهید لپ تاپی بخرید. فروشنده از مزایای یکی از لب تاپ ها تعریف می کند و کار آن را تضمین می کند. اما همین که می دانید جنس چینی است، از خریدنش منصرف می شوید (قیاس). یا شخصی رادر خیابان می بینید که تلو تلو می خورد پیش خودتان تصور می کنید احتمالاً مست است (قیاس یا تمثیل) و راهتان را کج می کنید و شاید چند فحش هم نثارش کنید. در تمامی موارد بالا ما از روش هایی استفاده کردیم که دقت بالایی ندارند و ما را به واقعیت و کنه امور راهنمایی نمی کنند.
«تجدد از زمانی آغاز شد که روش های جدید اندیشه به وسیله کسانی چون بیکن، دکارت، کپلر و گالیله جایگزین روش های سنتی شد » (یثربی، 1385، ص 105). هنوز هم در کشور ما خیلی از کسانی که ادعای روشن فکری دارند و بر مسند امور فرهنگی و آموزشی نشسته اند، نهایتاً از منطق ارسطویی پیروی می کنند که خالی از پیش فرض های غلط نیست. هنوز هم در کشور ما به روش بی توجهی می شود و فقط در پی اینیم سریعا به نتیجه برسیم. کار هادر کشور ما نتیجه مدار است نه فرایند مدار. از فکر جدید، مدنیت، پیشرفت، استقلال سیاسی و اقتصادی، نظام ایمانی، آزادی، قانون، حقوق انسانی و هزاران مسئله دیگرسخن گفته و آرزو مندانه در پی تحقق آن هستیم، اما هرگز ازروش و چگونگی دست یابی به آن سخن نمی گوییم. آیا تنها با صداقت و علاقه یک یا چند نفر به قانون و قانون مندی، می توان جامعه ای را که با هزاران گونه ناهنجاری فرهنگی، تربیتی، وزیستی روبرو است را قانونمند کرد؟
وضعیت امروزی ما یک نتیجه است، نتیجه ی یک فرایند و یک طرز فکر، لذا برای تغییر دادن این نتیجه نباید مستقیماً سراغ خود نتیجه رفت چون همچنان فرایندهای موجود همان نتایج را به بار می آورند. اگر بخواهیم به سراغ نتایج برویم بدون اینکه به فرایند ها توجه کنیم، همانند کسی است که سر و صدای جیر جیر درب اطاقش را با گذاشتن پنبه در گوش برطرف می کند. باید به علت ها پی برد و علت ها را برطرف کرد و روش دقیق پی بردن به علتها روش علمی است. روش علمی دقیق ترین منعطف ترین و متعالی ترین روش شناخت بشری است.
. حال می خواهیم بگوییم روش علمی چیست؟ چگونه علمی بیاندیشیم؟ چگونه افرادی با طرز فکر علمی تربیت کنیم؟
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر