۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

اخلاق علمی

بیش از یک سال و نیم است که روی اعتبار یابی یک پرسشنامه چند بعدی در حیطه دینداری دارم کار می کنم. به همایش که رفته بودم انتظارم این بود که بتوانم درآنجا کسی را بیابم که بتواند با نرم افزار SAS کار کند و مرا درانجام تحلیل های مربوطه راهنمایی کند، امامتاسفانه چیزی عایدم نشد. با دو نفر از دانشجویان دکتری روانسنجی که صحبت کردم چیزی از این نرم افزارنمی دانستند و بایک موسسه هم که کارش انجام فصل چهارم پایان نامه ها بود؟! تماس گرفتم اما باز هم چیزی عایدم نشد. اینکه چرا باید وضعیت علم و تحقیقات در کشور ما اینگونه باشد و یک محقق چه مرارت هایی را باید تحمل کند به جای خودش، اما چیزی که مرا بیش ازهمه آزار داد سخن دانشجویی بود که مرا به داده سازی دعوت کرد. خیلی با جسارت و بی احساس عیب و عاری به رویم نگاه کرد وگفت: «چرا خودت را دردسر می دهی و داده سازی نمی کنی». تندی نگاهم وی را متوجه اشتباهش کرد اما چه فایده. او که به گفته خودش با این روش تا به حال شش مقاله نوشته وحتی فردی را هم با کمک دوستانش به مرتبه استادیاری رسانده بود، نیازی نمی دید که اخلاق علمی را رعایت کند. یک لحظه با خودم فکرکردم که در کجای دنیا ایستاده ایم و داریم به کجا می رویم؟

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

اندر حکایت همایندی نابسامانی های همایش

در ابتدای همین هفته ای که رو به اتمام است، کنگره بین المللی روانشناسی، دین و فرهنگ در تالار علامه امینی دانشگاه تهران آغاز به کار کرد و در عصر روز دوشنبه به خاطره ها سپرده شد تا بعد ها از زشتی ها و احتمالا زیبایی هایش بگویم. حکایت سردرگمی و بی برنامگی این همایش سر درازی دارد. از ذکر جریانات قبل از برگزاری همایش می گذرم و تنها به نحوه برگزاری همایش می پردازم چرا که سخن را به صد دفتر هم پایانی نیست. نمی دانم از کجایش بگویم از راهنما نداشتن مهمانان خارجی یا از ممیزی ها و دستکاری های ناروایی که در متن مقالات کرده بودند (اتفاقی که برای مقاله من افتاد)؟! از نحوه پذیرایی یا از بار علمی همایش؟ از خنده های معنادار گاه و بی گاه مهمانان عزیز دردانه خارجی و یا از جابجا کردن اسم نویسندگان مقالات (اتفاقی که باز هم برای مقاله من افتاد)؟ و یا از تبدیل شدن یک گارگاه عملی 10 نفره به یک جلسه سخنرانی بی فایده، به علت عدم برنامه ریزی برای تعبیه امکانات مناسب؟
در چند روزی که در همایش وقت سپری میکردم، مدام داشتم به این موضوع فکر می کردم که ما در نظر افرادی که از کشورهای دیگر آمده بودند چه هستیم؟ وقتی با برگزاری همایشی در بوق کرنا می کنیم که آهای ما به روانشناسی و دین و فرهنگ و احتمالا گفتگوی تمدن ها علاقه مندیم، بعدش تنها کاری که خوب بلدیم انجام دهیم ژست روشنفکری و تمدن گرفتن است، به حریم نویسندگان احترام نمی گذاریم و به راحتی در متن مقالاتشان دست می بریم آن هم بدون اجازه نویسنده و بسیار ناشیانه، و یا حتی چکیده های برخی مقالات پذیرفته شده را به دلایل نا معلومی به طبع نمی رسانیم تا صدای بعضی ها در همایش در بیاید و نزدیک شود که آبروریزی به بار بیاید، وقتی که رئیس کنگره هنگام صحبت به زبان انگلیسی گویی ..... می دهد، دیگر چه انتظاری می توان داشت. هرچه فکر کنند حق دارند.
تا ما باشیم دیگر در چنین مکان هایی حظور به هم نرسانیم

معرفی چند پایگاه مفید

در ادامه چند پایگاه مفید در ارتباط با روانشناسی و آمار ارائه شده است:

واژه نامه آنلاین آماری آی اس آی به زبان فارسی دارای لیست جامعی از اصطلاحات مربوط به آمار و روش تحقیق همراه با توضیحات
صفحه شخصی پروفسور رالف شوارتزر از دانشگاه برلین با پرسشنامه ها و مقیاس های سنجش روانی در حیطه های مختلف
وب سایت روان پژوه با مقالات، مصاحبه ها، لینک ها و ... مفید
سایت ایران اوتیسم جهت آشنایی هرچه بیشتر با پدیده اوتیسم

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

از گذشته تا همیشه

چند صباحی است که نمی نویسم، نه از آن باب که دیگر نخواهم بنویسم، بلکه از آن جهت که منتظر بودم تا فرصت مناسب تر شود. اما سکوت را بیش از این جایز نمی بینم، چرا که معتقدم ننوشتن یعنی نادیده گرفتن خودم و آنچه که بدان معتقدم. پس می نویسم، تا باور نکنم که خورشید همیشه پشت ابر می ماند. می نویسم تا فراموش نکنم که گاهی باید تنهایی سفر کرد و راه را تنها با افروختن خون جگر باید روشن ساخت. می نویسم، چرا که نوشتن ضرورتی است انکار ناپذیر، چرا که با نوشتن می دانم آنچه را که نمی دانم، چرا که هر کسی توتمی دارد و توتم من قلم است، چرا که وطن آدمی ایمان اوست نه خاکش، چرا که انسان همیشه منتظر است و انتظار یعنی نه گفتن به آنچه که هست. پس تا ابدالآباد می نویسم، بر صفحه وبلاگم، دفتر خاطراتم یا پای مشق های دانش آموزانم، بر ذهن هر شنونده یا خواننده ای می نویسم، هرجا که بشود چیزی نوشت یا چیزی گفت، حتی بر دیوار اطاق کوچکم.